در میان گنجینه ارزشمند کتابهایی که در ایران پس از اسلام در زمینههای گوناگون به نگارش درآمده، اثر سترگ ابوالفضل بیهقی با نام تاریخ مسعودی یا تاریخ بیهقی همچون نگینی ارزنده، میدرخشد. تاریخ بیهقی افزون بر وجهه معتبر تاریخی، دارای بار ادبی نیز میباشد. با وجودیکه در پیچ و خم تاریخ، بخش اعظم این کتاب سترگ از بین رفته است، اما آن مقداری که تا امروز نیز باقی مانده شاهکاری بیهمتاست.
چند گوشه از این کتاب نایاب و سترگ را با هم مرور میکنیم:
روز پنجشنبه هژدهم ماه جمادیالاُخری امیر بجشن نوروز بنشست. و هدیهها بسیار آورده بودند، و تکلّ (=تجمل) بسیار رفت. و شعر شنود از شُعرا، که شادکام بود درین روزگارِ زمستان و فارغ دل و فترتی(=سستی) نیفتاد، و صِلَت(=هدیهای که به شاعران میدهند) فرمود، و مطربان را نیز فرمود.
و کتاب همچنان است که هرچه خوانده آید از اخبار که خرد آن را رد نکند شنونده آن را باور دارد و خردمندان آن را بشنوند و فراستانند…
باز گردید و طلب کنید در مملکت من خردمند مردمان را.
اما بدان نامه بیارامید و همهی نفرت ها زایل گشت و قرار گرفت و مرد به شادمانگی برفت.
بونصر گفت:
«خداوند، در تاب(=خشم و قهر و رنج) چرا میشود؟ ابوالقاسم بهیچ حال زَهره ندارد که مال بیتالمال ببرد، و اگر فرمایی نزدیک وی روَم و پنبه از گوش وی بیرون کنم»
(خواجه احمد حسن) گفت: کِرا نکند(=سود نکند، نیَرزد)، خود سزای خود بیند!
برای دانلود کتاب نایاب و نفیس تاریخ بیهقی اینجا را کلیک کنید.