کتیبه‌های مشروطیت در پیر‌غار

کتیبه‌های مشروطیت پیر‌غار مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان فارسان، روستای ده چشمه واقع شده.

این سنگ‌نبشته‌های دوره مشروطیت به دستور “حاج‌خسروخان سردار‌ظفر‌بختیاری”، “حاج‌علی قلی‌خان‌بختیاری سردار‌اسعد‌دوم‌بختیاری” و “جعفر‌قلی‌خان سردار‌اسعد‌سوم‌بختیاری” مقارن با جنگ جهانی اول بر روی یک تخته سنگ در کوهپایه‌ای از رشته‌کوه‌های زاگرس حک شده است.

این کتیبه شرح فعالیتهای مجاهدین بختیاری برای مبارزه با استبداد محمد‌علی‌شاه‌قاجار است. این سنگ‌نبشته‌ها علاوه بر شرح وقایع مربوط به فتح اصفهان و تهران مبین جریان‌های فکری سیاسی و اجتماعی حاکم بر جنوب غربی ایران مقارن با اعاده مشروطه دوم و سقوط استبداد صغیر است.

متن کامل کتیبه‌های مشروطیت پیر‌غار از این قرار است:

چنین گوید حاجی‌خسروخان‌سردار‌ظفر در سنه ۱۳۳۴ آزادی‌خواهان ایرانی از مقام سلطنت تقاضای مشروطه نمودند . مظقرالدین‌شاه‌قاجار طاب‌ثراه حکم مشروطیت را دست خط و بعد از اندک زمانی به رحمت ایزدی پیوست . محمد‌علی‌شاه بر یریر سلطنت بر آمد و در آن وقت بنده در خدمت برادر والاتبارم حاج‌علیقلی‌خان‌سرداراسعد فرنگستان رفته و چهار ماه در آنجا بودیم . بواسطه بی‌مرحمتی محمد‌علی‌شاه ، اغتشاش در بختیاری فراهم که بنده از مراجعت و کمک به صمصام‌السلطنه که ایلخانی بود مجبور شده از پاریس به مسکو از مسکو سیزده روزه به بختیاری رسیدم . به حمد‌الله انجام صلح و پس از یک سال محمد‌علی‌شاه پارلمان را بمباران نموده و از بختیاری امدادد خواست این بنده به اتفاق امیر‌مفخم و سردار‌اشجع با چهار‌صد سوار [به سوی] تهران رفتیم . هیجان از تمام ایران رفع [گشته] مگر آذر‌بایجان خصوصا تبریز با کمال قدرت مقاومت کردند‌. دومرتبه سوار بختیاری احضار و با سواران تهران رفتیم ، ولی قصد ما طرفداری ملت بود‌. این‌موقع در اصفهان و گیلان هم انقلاب و شورش حادث شد‌. صمصام‌السلطنه در اصفهان و لنجان‌، سپهدار در رشت‌، سردار‌اسعد هنوز در فرنگستان و با مشروطیون در لندن و پاریس اجتماع داشتند‌. این اوقات از راه جنوب هندوستان حرکت کرده محمره به بختیاری وارد شدند.

من بنده هم اصفهان و بختیاری آمده سواران زیادی به کمک ملیون تهیه دیده سردار‌اسعد با یک هزار سوار به تهران حرکت. سپهدار هم از رشت عزم تهران پس از جنگ زیاد داخل شهر شدند. محمد‌علی‌شاه در شمیران بودند . همین که تهران اشغال گردید به سفارت روس پناهنده شد ولیعهد را که اعلی‌حضرت‌سلطان‌احمدشاه سلطان حالی ایران خلدالله ملکه است سردار‌اسعد و سپهدار و ملّیون بر تخت سلطنت نشانیده عضدالملک‌قاجار را به سمت نیابت سلطنت منتخب نمودند .

پس از یک سال عضدالملک‌قاجار مرحوم و ناصرالملک‌همدانی را به جای آن مرحوم گماشته‌. در سنه ۱۳۲۹ محمد‌علی‌شاه که از طرف دولتین و مواجب زیاد در روسیه اقامت داشت از طرف استر‌آباد و سالارالدوله برادرشان از کردستان و کرمانشاه با ایلات زیاد برای پایتخت هجوم کردند آن عصر با ملت غیر از امین و ایل بختیاری کسی همراه نبود و به تصویب پارلمان و نایب‌‌السلطنه‌، خوانین از بختیاری با سه هزار سوار برای جلوگیری محمد‌علی‌شاه و سالارالدوله حرکت ‍[کردند].

امیر‌مفخم و مرتضی‌قلی‌خان حکمران لرستان عقب نشانیده پس از جنگ خونین و تلفات ریاد عراق(اراک) آمدند این بنده مامور نظم عراق و کرمانشاهان کردستان بودم به قشون آنها ملحق همگی تا قم عقب کردیم بعد از آنکه سوار بختیاری و مجاهدین محمد‌علی‌شاه را شکست دادند فرار نمود و یردار شد به دست سوار بختیاری دستگیر و تیر باران شد به امور جنک سالارالدوله شدند که از دو طرف جلوگیری نمائیم از این طرف این بنده و سردار جنگ با یک‌هزار‌و‌سیصد سوار بختیاری و از طهران سردار‌محتشم و سردار‌بهادر و موسیو یَپرم‌خان‌ارمنی با یک‌هزار‌و‌سیصد سوار بختیاری و مجاهد بودند در ساوه ملاقات با همدیگر دست داد به خواست خدا سالارالدوله را شکست فاحشی دادیم که با تلفات بسیاری به لرستان فرار نمود ما هم تا همدان او را تعاقب کردیم .

بعد از جنگ دیگر‌، چنان شکست خورده که به کلی تاب مقاومت نکرده کرمانشاهان رفت . در این بین از طرف دولت امپراطور ی روس اولیتماتومی شد که برای ایران خطر عظیم داشت ناچار نایب‌السلطنه قبول نمود . در آن وقت صمصام‌السلطنه رئیس‌الوزرا بود‌. محمد‌علی‌شاه مجددا روسیه رفته تا اردوی بختیاری متفرق گردید‌. بنده مامور اصفهان شدم بعد از یک سال حکومت اصفهان فرنگستان رفته و هشت‌ماه آنجا ماندم تا ناصرالملک نایب‌السلطنه به ایران آمد . یک سال بیکار ابتدا به حکومت یزد و بعد به حکوکت کرمان منتخب گردبدم . یک سال ونیم کرمان بودم جنگ اروپا شروع ، دولت عثمانی نیز داخل جنگ شد دامنه جنگ نیز به ایران کشیده شد و تا‌کنون هم که اواخر سنه ۱۳۳۴ است پس از مدتی آتش جنگ در اغلب اروپا و نقاط ایران مشتعل قشون روس و عثمانی در همدان تا نزدیک قزوین مشغول جنگ می‌باشند خوانین هم صمصام‌السلطنه‌، سردار‌اسعد و سردار‌جنگ و یردار‌بهادر در طهران‌، این بنده با سایر خوانین در چهر محال منتظر حوادث روزگار می باشم.

این کتیبه به دستور حاجی‌خسروخان‌سردار‌ظفر نوشته شد.

متن سنگ‌نبشته‌ی دوم هم در واقع بند آخر همین سنگ‌نبشته اصلی است. فقط برخی از واژگان که به اشتباه رفته یا دچار سانحه گشته و ناخوانا شده، برای بار دوم حک شده است.

کتیبه‌های مشروطیت در پیر‌غار


در کافه کتاب بخوانید:
اردیبهشت
خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی
فکر آزادی در ادبیات مشروطه ایران
یادداشت‌های میرزا اسدالله ضمیری
انقلاب مشروطه
برگی از مشروطیت

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe