محمد بن جریر طبری، یکی از بزرگترین مورخان و مفسران جهان اسلام، شخصیتی است که نام او با «تاریخنگاری اسلامی» پیوندی جداییناپذیر دارد. اثر سترگ او، تاریخ الرسل و الملوک (که بعدها با نام تاریخ طبری شناخته شد)، یکی از کهنترین و جامعترین منابع در زمینهی تاریخ صدر اسلام، خلفا، و رویدادهای پیش از اسلام است.
اما با گذر زمان، گروهی از افراد —چه از روی ناآگاهی و چه از روی تعصب— او را به دروغگویی یا تحریف متهم کردند و اصطلاحی در میان مردم رواج یافت به نام «دروغهای تاریخ طبری». در این مقاله، بیآنکه جانبدار باشیم، بررسی میکنیم که آیا واقعاً طبری دروغ گفته است یا سوءبرداشتهای ما از روش علمی او باعث این قضاوت شدهاند.
محمد بن جریر طبری که بود؟
ابوجعفر محمد بن جریر طبری در سال ۲۲۴ هجری قمری در شهر آمل در منطقه طبرستان (مازندران امروزی) زاده شد و در سال ۳۱۰ هجری در بغداد درگذشت. او در دوران طلایی تمدن ایرانی زیست؛ زمانی که علم، فلسفه، فقه و تفسیر در اوج شکوفایی بود.
طبری فقیه، محدث، مفسر قرآن و مورخی بینظیر بود که آثارش تا امروز منبع استناد بسیاری از پژوهشگران و تاریخنگاران است. مهمترین آثار او عبارتاند از:
- تفسیر جامعالبیان عن تأویل آی القرآن (تفسیر طبری)، که یکی از معتبرترین تفاسیر قرآن محسوب میشود.
- تاریخ الرسل و الملوک، مشهور به تاریخ طبری، که از آفرینش جهان تا روزگار خود نویسنده را در بر میگیرد.
نکتهی مهم دربارهی طبری این است که او برخلاف برخی مورخان متأخر، هرگز خود را صاحبنظر مطلق در تاریخ نمیدانست. او روایتها را از راویان مختلف نقل میکرد و در بسیاری موارد، صادقانه بیان میکرد که روایتهای گوناگونی دربارهی یک رویداد وجود دارد.
روش تاریخنگاری طبری
برای فهم درست تاریخ طبری باید بدانیم او چگونه تاریخ مینوشت: در قرن سوم هجری، تاریخنگاری اسلامی بر پایهی نقل روایت استوار بود، نه بر تحلیل شخصی. مورخان آن زمان خود را موظف میدانستند که روایتها را با ذکر سند و راوی بیاورند تا آیندگان خود دربارهی صحت و سقم آن قضاوت کنند.
طبری دقیقاً همین روش را به کار بست. او در ابتدای بسیاری از روایات مینویسد:
«حدثنا فلان، قال حدثنا فلان، عن فلان…»
— یعنی: “فلان شخص از فلان شخص نقل کرده است…”
این سبک، همان روش محدثان در علم حدیث بود که برای اطمینان از اعتبار روایتها به کار میرفت. به همین دلیل، طبری دروغگو نیست؛ بلکه ناقل امانتداری است که وظیفهی خود را روایتگری میدانست، نه داوری و اگر مشکلاتی نیز در کتاب طبری مشاهده شود، این به ناقلانی که طبری از آنها نقل قول کرده است برمیگردد و نه خود شخص طبری. این یکی از روشهایی است که میتوانیم به امانتداری طبری باور داشته باشیم.
آیا تاریخ طبری دروغ دارد؟
تاریخ طبری چقدر معتبر است؟ این پرسش از همان قرون اولیه مطرح بود. برخی از عالمان مسلمان از وجود روایتهای متناقض در کتاب طبری تعجب کردند و آن را نشانهی ضعف دانستند. اما واقعیت این است که طبری هیچگاه ادعا نکرده که همهی روایتهایش صحیح است. او تنها گزارشگر روایتها بود، نه قاضی حقیقت. در مقدمهی کتاب خود نیز میگوید:
«من تنها آنچه را به من رسیده نقل میکنم؛ و اگر در آن خطا یا دروغی باشد، مسئولیت آن بر عهدهی ناقل است نه من.»
این جمله، کلید درک تاریخ طبری است. او از نظر روششناسی، یکی از صادقترین و بیطرفترین مورخان دوران خود بود. اگر در کتابش مطالبی نادرست یافت شود، آن خطا از راویان گذشته است، نه از خود او و این نکتهای است که باید بدان توجه داشت.
تفاوت میان نقل روایت و تأیید روایت
بسیاری از کسانی که امروز از «دروغهای تاریخ طبری» سخن میگویند، تفاوت میان نقل روایت و تأیید روایت را درک نکردهاند. وقتی طبری مینویسد که مثلاً فلان جنگ در زمان فلان خلیفه رخ داد و چند روایت دربارهی آن وجود دارد، هدفش جمعآوری همهی روایتها است، حتی اگر بعضی از آنها از نظر منطقی یا تاریخی ضعیف باشند.
در واقع، اگر طبری روایتها را گزینشی و یکسویه نقل میکرد، امروز باید او را به «تحریف» متهم میکردیم، نه به صداقت! او صادقانه روایتهای متفاوت را آورده تا آیندگان —مثل مورخان بعدی چون ابناثیر، ابنخلدون و مسعودی— بتوانند از میان آنها داوری کنند.
چرا برخی فکر میکنند تاریخ طبری دروغ دارد؟
بخی گمان میکنند که تاریخ طبری سرشار از دروغها است و حتی دامنه این شایعات را تا آنجا پیش بردهاند که جا انداختهاند: تاریخ طبری کتابی ممنوعه است. سه دلیل اصلی باعث شکلگیری این تصور نادرست شده است:
۱. ناآشنایی با شیوهی روایتگری قدیم
مردم امروز انتظار دارند تاریخ مثل کتاب درسی نوشته شود: یک روایت قطعی از هر رویداد. اما در قرون نخست، مورخان موظف بودند همهی اقوال را ثبت کنند، نه اینکه یکی را حذف کنند.
۲. نقل روایتهای ضعیف بدون داوری
طبری عمداً همهی روایتها را بدون حذف، ذکر کرده است، چون در زمان او حذف روایت، نوعی خیانت علمی محسوب میشد. لذا کتاب تاریخ طبری بدون سانسور و حذفیات به نگارش وقایع اهتمام دارد. بنابراین، وقتی امروز کسی روایت نادرستی در کتاب او میبیند، گمان میکند طبری آن را «تأیید» کرده، در حالی که او فقط «نقل» کرده است.
۳. سوءاستفادهی برخی گروهها
در طول تاریخ، فرقهها و جریانهای سیاسی گاهی از روایتهای ضعیف تاریخ طبری برای تأیید دیدگاه خود استفاده کردهاند. مثلاً برخی دشمنان خلفا از روایتهایی بهره بردهاند که به ضرر آنان است، و برعکس. اما گناه این تفسیرهای نادرست بر دوش مفسران است، نه نویسندهی اصلی.
ارزش علمی تاریخ طبری
با وجود گذشت بیش از هزار سال، تاریخ طبری همچنان یکی از مهمترین منابع اولیهی تاریخ اسلام به شمار میرود. تقریباً تمام مورخان بزرگ پس از او —از ابناثیر و ابنخلدون گرفته تا سیوطی و ذهبی— از کتاب او بهره بردهاند.
چند ویژگی که تاریخ طبری را از دیگر آثار متمایز میکند:
- جامعیت بینظیر: از آفرینش جهان و پیامبران تا خلافت عباسیان.
- نظم زمانی دقیق: رویدادها را سال به سال مرتب کرده است.
- بیطرفی و ذکر اسناد: او داوری شخصی را حذف و به نقل سنددار بسنده کرده است.
- احترام به عقل خواننده: در بسیاری موارد، خود میگوید که روایات گوناگون وجود دارد و داوری را به خواننده میسپارد.
به همین دلیل، امروزه شرقشناسان، اسلامشناسان و پژوهشگران تاریخ تمدن ایرانی، طبری را نهتنها مورخی دقیق، بلکه پایهگذار یک روش علمی در تاریخنگاری میدانند.
مثالهایی از روایتهای مورد سوءتفاهم
موضوعی که باید بدان توجه داشت، اختلافات شیعه و سنی است. و از همین روی هرجایی که یکی از این دو گروه در کتاب تاریخ طبری، نظری مخالف آرای اعتقادیاش میبیند، طبری را به دروغگویی متهم میکند. حتی برخی مدام از شیعه یا سنی بودن طبری صحبت میکنند. برای روشن شدن موضوع، بد نیست چند نمونه از روایتهایی را که به اشتباه «دروغ» نامیده شدهاند بررسی کنیم:
۱. ماجرای سقیفه و جانشینی پس از پیامبر
در تاریخ طبری روایتهای مختلفی از گفتوگوهای سقیفه آمده است؛ برخی به نفع مهاجرین، برخی به نفع انصار. طبری هر دو دسته را آورده تا تصویر کاملی ارائه دهد. اما گروههایی که با یکی از طرفین مخالف بودهاند، فقط بخشی را جدا کرده و به او نسبت «دروغ» دادهاند.
۲. جنگ جمل و صفین
در روایتهای مربوط به جنگهای داخلی مسلمانان نیز اختلاف نظر فراوان است. طبری روایتهایی از هر دو سو آورده است: هم از راویان طرفدار علی (ع)، هم از طرفداران معاویه. این جامعنگری بعدها باعث شد برخی تصور کنند که او موضع ندارد یا دروغ میگوید، در حالی که حقیقت برعکس است؛ او صادقانه همهی دیدگاهها را نقل کرده است. حتی درمورد عاشورا در کتاب تاریخ طبری نیز چنین قضاوتهایی شده است.
۳. داستانهای پیش از اسلام
در بخشهای آغازین کتاب، طبری از روایات یهود و نصارا دربارهی آفرینش جهان و پیامبران پیشین نیز استفاده کرده است. کما اینکه داستان آفرینش بر پایه اعتقادات زرتشتیان را نیز آورده است. این بخشها گاهی رنگ اسطورهای دارند، چون بر پایهی منابع شفاهی آن زمان نوشته شدهاند. اما باز هم این به معنای «دروغ» نیست؛ بلکه بازتاب باورهای رایج آن دوران است.
دیدگاه علما و پژوهشگران دربارهی طبری
بسیاری از عالمان بزرگ، چه در قرون گذشته و چه در عصر جدید، دربارهی صداقت و عظمت علمی طبری سخن گفتهاند:
- ذهبی در سیر اعلام النبلاء مینویسد: «او راستگو، دقیق و اهل تحقیق بود، هرگز سخن بیسند نمیگفت.»
- ابنکثیر میگوید: «طبری از بزرگترین پیشوایان تفسیر و تاریخ است، و آثار او معدن علم است.»
- جرجی زیدان، مورخ مسیحی عرب، در قرن نوزدهم نوشت: «اگر تاریخ طبری نبود، شناخت ما از صدر اسلام ناقص میماند.»
این شهادتها از زبان افراد گوناگون، مسلمان و غیرمسلمان، نشان میدهد که طبری نه تنها دروغگو نبوده، بلکه از نظر علمی و اخلاقی از برجستهترین چهرههای تاریخنگاری است.
جایگاه تاریخ طبری در پژوهشهای معاصر
در دانشگاههای معتبر جهان، از جمله آکسفورد، کمبریج، و دانشگاه تهران، تاریخ طبری هنوز هم بهعنوان منبع اصلی تدریس و تحلیل میشود.
پژوهشگران غربی مانند فرانتس روزنتال (Franz Rosenthal) ترجمهی انگلیسی دقیقی از تاریخ طبری ارائه دادهاند و در مقدمهی خود تصریح کردهاند که این کتاب نمونهای از امانتداری علمی در قرون اولیهی اسلامی است.
در واقع، اگر طبری دروغگو بود، اثرش بیش از هزار سال دوام نمیآورد و در دانشگاههای جهان بهعنوان منبع علمی مورد استفاده قرار نمیگرفت.
چرا اصطلاح «دروغهای تاریخ طبری» خطرناک است؟
استفاده از این عبارت نهتنها نادرست، بلکه گمراهکننده است. وقتی کسی میگوید «دروغهای تاریخ طبری»، ذهن مخاطب ناخودآگاه تصور میکند که خودِ طبری آگاهانه دروغ گفته است. اما در حقیقت، او از معدود مورخانی است که با ذکر دقیق اسناد، تلاش کرده حقیقت را برای آیندگان حفظ کند.
عبارت درستتر شاید این باشد:
«روایتهای مختلف در تاریخ طبری»
یا
«برداشتهای نادرست از تاریخ طبری»
به همین دلیل، وظیفهی پژوهشگران امروز این است که این سوءبرداشت را اصلاح کنند و نام طبری را در جایگاه شایستهی خود حفظ نمایند.
حقیقت پشت «دروغهای تاریخ طبری»
اگر بخواهیم منصفانه داوری کنیم، باید بپذیریم که محمد بن جریر طبری یکی از بزرگترین و صادقترین مورخان جهان اسلام است. او دروغ نگفت؛ بلکه روایت کرد. در دورهای که ثبت تاریخ بیشتر بهصورت شفاهی انجام میشد، او شجاعانه همهی روایتها را نوشت تا چیزی از حافظهی تاریخی مسلمانان گم نشود.
پس هرگاه شنیدیم کسی میگوید «دروغهای تاریخ طبری»، باید از او بپرسیم: آیا مقصودت دروغهای طبری است، یا دروغهای راویانی که او نقل کرده؟ چون میان این دو تفاوتی بزرگ وجود دارد.
تاریخ طبری میراثی عظیم است که اگر با دید علمی خوانده شود، نه تنها دروغگو نیست، بلکه صادقانهترین آینهی قرون نخستین اسلام به شمار میرود.