کتاب «۱۹۸۴» اثر جورج اورول

هرگاه نام جورج اورول می‌آید، ناخودآگاه در ذهن ما نام دو کتاب تداعی می‌شود: رمان مزرعه حیوانات و رمان ۱۹۸۴. مزرعه حیوانات (که در ایران با نام قلعه حیوانات هم شناخته می‌شود) را پیش‌تر معرفی کرده‌ایم. امروز در این مقاله می‌کوشیم تا رمان ۱۹۸۴ را مورد نقد قرار دهیم.

بخوانید: معرفی رمان مزرعه حیوانات

رمان ۱۹۸۴ در سال ۱۹۴۹ میلادی توسط نویسنده بزرگ انگلیسی جورج اورول آفریده شد. این رمان، یک اثر پادآرمان‌شهری و یک بیانیه‌ی شاخص سیاسی در رد نظام‌های توتالیتر و تمامیت‌خواه می‌باشد.

کتاب «1984» اثر جورج اورول

خلاصه کتاب ۱۹۸۴ اثر جورج اورول

داستان این کتاب در سال ۱۹۸۴ میلادی رخ می‌دهد. در این زمان جهان دچار دگرگونی‌های بنیادینی گردیده است و سه حزب سوسیالیستی، تمام جهان را تحت سلطه خود درآورده‌آند. این سه حزب، حهان را به سبخش تقسیم کره و هریک در منطقه خود مشغول حکمرانی‌ست. این سه حکومت جهانی عبارتند از:

  • حکومت اوشِنیا: شامل سرزمین‌های بریتانیا، تمام قاره آمریکا، نواحی جنوبی آفریقا. استرالیا و اقیانوسیه.
  • حکومت اوراسیا: شامل تمام اروپا بجز بریتانیا و آسیای شمالی (کشورهای تحت قیمومیت شوروی).
  • حکومت اِیست‌ایشیا: شامل چین و ژاپن و کره و مغواستان و سرزمین‌های آسیای میانه نظیر اززبکستان و قزاقستان و افغانستان تا ایران.

البته یک منطقه بی‌طرف نیز وجود دارد که شامل جزایر جنوب‌شرق آسیا، هند، خاورمیانه (بجز ایران و ترکیه) به انضمام تمام نیمه شمالی قاره آفریقا می‌شود و سه کومت در پی دستیابی به آن سرزمین‌های مورد مناقشه و بی‌طرف هستند.

سه حکومت جهانی در رمان 1984

هسته اصلی داستان در لندن (در حکومت اوشنیا) شکل می‌گیرد. قهرمان داستان وینستون اسمیت نام دارد. تمام سرزمین اوشنیا شامل سه طبقه می‌شود. طبقه ممتاز که در اقلیت هستند. این‌ها اعضای اصلی حزب هستند و حکومت را اداره می‌کنند. رهبر حزب که به نام «برادر بزرگ» خوانده می‌شود نیز از همین طبقه است. طبقه متوسط که اغلب شامل کارمندان و نظامیان هستند. و طبقه کارگر که در فقر و روزمرگی به‌سر می‌برند.

حزب تمام زندگی مردم را تحت تسلط خود دارد. از تکنولوژی‌های فوق‌پیشرفته برای رصد زندگی مردم و جلوگیری از هرگونه شورش استفاده می‌شود. در هر خانه‌ای یک وسیله جاسوسی به نام «جعبه سخنگو» قرار دارد که همواره روشن بوده و از یک سو به پخش کردن اخبار حزب در ۲۴ ساعت شبانه‌روز می‌پردازد و از سوی دیگر تک‌تک حرف‌ها و فعالیت‌های افراد خانواده را کنترل می‌کند. مردم همچون ماشین در اختیار حزب هستند. خفقان عمومی بر همه‌جا سایه افکنده و فقر و گرسنگی روزبه‌روز بیشتر می‌گردد. با این‌حال دستگاه پروپاگاندای حزب مشغول دروغ‌پراکنی‌های مداوم برای ایده‌آل جدادن شرایط کشور است.

در این سرزمین (درست عین دو سرزمین دیگر) همه مردم، مردگانی متحرک هستند. همه در ظاهر طرفدار حزب هستند. به دلیل وجود دستگاه سخنگو در خانه‌ها و نصب میکروفون در تمام معابر، هیچ‌کس جرات ندارد حتی در خفا، از مخالفت با حزب بگوید. یک وزارت‌خانه به نام وزارت افکار، هرکسی را که مشکوک به مخالفت باشد، به سرعت ربوده و ناپدید می‌کند. در پی اعدام مخالفان، تمام مدارک هویتی آن‌ها نیز نابود می‌شود به‌گونه‌ای که آن فرد انگار هرگز وجود نداشه است.

وینستون اسمیت کارمند حزب است. او از اعضای طبقه متوسط است و کارش دست‌کاری اسناد گذشته برای فراموشی‌کردن گذشته در جامعه است. با این‌حال دلش با حزب نیست و به مرور مشخص می‌شود که او از حزب متنفر است. یک‌روز طی رویدادی متوجه می‌شود که دختری از همکارانش به نام جولیا که او را از طرفداران پروپاقرص حزب می‌پنداشت، عاشق او شده است. آن دو به هر شکل ممکن یک ملاقات خصوصی خطرناک با یکدیگر تنظیم کرده و متوجه می‌شوند که هر دو از دشمنان حزب هستند.

در تمام اوشنیا، صحبت از یک پایگاه زیرزمینی به نام انجمن برادری است که مشغول دسیسه‌چینی برای براندازی حزب است. اما هیچکس نمی‌داند این فقط یک شایعه است یا واقعه چنین تشکیلاتی وجود دارد. به‌زودی وینستون اسمیت و جولیا توسط یک دوست وارد این انجمن می‌شوند. آن‌ها جان خود را کف دست گذاشته و می‌کوشند در راستای آزادی بشریت گام بردارند…  

رمان 1984

نقد و بررسی کتاب ۱۹۸۴

بی‌گمان تمام رمان‌های جورج اورول از کیفیتی فوق‌العاده برخوردار هستند. اما در بین تمام آثار او، دو کتاب مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ از بقیه مشهورترند. درواقع این دو کتاب عامل شهرت جهانی اورول هستند.

رمان ۱۹۸۴ نیز همچون مزرعه حیوانات، در رد و نفی سوسیالیسم بوده و درواقع نوعی هشدار به جهان در برابر گسترش همه‌جانبه‌ی این ایدئولوژی می‌باشد. نویسنده کوشیده است تا پشت‌پرده‌ی تمام شعارهای زیبای سوسیالیسم و مارکسیسم را در قالب یک داستان منعکس کرده و به مخاطب بفهماند که شعارهای این ایدئولوژی، تنها زیبا هستند و در عمل موجبات از دست‌رفتن آزادی و بدبختی بشریت را فراهم می‌آورند.

در جامعه‌ای که اورول ترسیم می‌کند، آزادی فردی، حریم خصوصی و عزت نفس هیچ معنایی ندارد. همه مردم از درجه انسانیت ساقط شده و تنها حکم سربازان و فداییان سیستم را دارند. حکومت بدون نیاز به پاسخ‌گویی می‌تواند هرمخالفی را حذف کند. نیازی به اقتصاد و شکوفایی نیست و مردم هرچه بدبخت‌تر باشند، بیشتر حکومت راضی است.

در جایی از این رمان می‌خوانیم وینستون اسمیت درحالی که مشغول حرف زدن با خود است، به خودش چنین می‌گوید:

«اگر امیدی هم باشد، تنها به طبقه کارگر است.»

این تفکر به زودی سرتاسر مغر وینستون را به خود مشغول می‌کند. چرا که براین باور است هیچکس نمی‌تواند در مقابل سیستم قدرتمند حزب ایستادگی کند مگر طبقه کارگر که چیزی برای از دست دادن نداشته و نهایتا مجبور است برای سیر کردن شکم خود شورش کند.

در این کتاب روحیه بیمار افراد جامعه کاملا مشهود است. فقدان آزادی باعث ترس و انزوای مردم شده است. هرکس به فراخور خود مجبور به حفظ ظاهر و نشان دادن رضایت خود از شرایط است. چرا که کوچک‌ترین نشانه‌ای از نارضایتی ممکن است منجر به مرگ فرد گردد.

اورول که خود در آغاز طرفدار سوسیالیسم بود، به مرور متوجه آثار مخرب این تفکر در درازمدت گردید و کوشید تا در قالب داستان‌هایش، به مردم هشدار دهد که در صورت عدم‌مقابله جدی با این تفکر، دنیای آینده دنیایی بر پایه آزادی و کرامت و انسانیت نخواهد بود.

همچنین بخوانید: معرفی کتاب آتش بدون دود

1984 از جورج اورول

بخش‌هایی از کتاب ۱۹۸۴

– دگرباره به کاغذی که در روبرویش وجود داشت خیره شد. دیگر سفید نبود. دریافت که در تمام این مدتی که در رویاها و افکارش غرق شده بود، مشغول نوشتن بوده است. او چندین بار با دست‌خطی خرچنگ‌قورباغه و عصبی نوشته بود: «مرگ بر برادر بزرگ»! 

– افکاری در رابطه با دخترک به مغزش هجوم آورد: «اگر او از اعضای پلیس افکار نیست، پس حتما از جاسوسان تازه‌کار است که از پلیس افکار نیز خطرناک‌ترند.» سنگینی نگاه دختر را بر روی خود احساس می‌کرد. به شدت مضطرب شده بود. 

– به یاد کاترین افتاد. یادش نمی‌آمد دقیقا چه وقت بود. ۹ یا ۱۰ یا حتی ۱۲ سال از طلاق‌شان می‌گذشت. یادش آمد چقدر کم به او فکر می‌کند. اصلا گاهی یادش می‌رفت که زمانی متاهل بود.  

– دخترک یونیفرم آبی داشت از روبرو می‌آمد که ناگهان پایش پیچ خورد و به زمین افتاد. وینستون بازوی او را گرفت تا بلندش کند. دخترک در حال بلند شدن ناگهان تکه‌کاغذی را در دست او گذاشت و بی‌هیچ حرف خاصی از کنار او گذشت. وینستون به سرعت به سمت خانه رفت. سپس در گوشه‌ای از خانه که درم عرض دید دستگاه سخنگو نبود، کاغذ را باز کرد و دید روی آن نوشته: «دوستت دارم». 

– اگر تمام مردم را در تنگنا قرار داد، دادن کوچک‌ترین امتیازی از حکومت به مردم، ولو این‌که آن امتیاز در شمار حقوق اولیه انسانی او باشد، لطفی بزرگ به چشم می‌آید. 

– تمام اعضای رده‌بالای حزب به پیروزی در آینده اعتقاد راسخ دارند. آن‌ها معتقدند که این پیروزی با تسلط تدریجی بر بخش‌هایی از سرزمین‌های دو کشور اوراسیا و اِیست‌ایشیا به‌دست خواهد آمد.

– وینیستون نمی‌دانست کجاست. شاید در چنگ بازرسان وزارت عشق بود. با این‌حال نمی‌توانست مطمئن باشد. سلول او بدون پنجره بود با دیوارهای بلند سفید. یک لگن دستشویی و یک تخت‌خواب کوچچک چوبی، تنها وسایل موجود در آن‌جا بودند. 

– اوبراین گفت: «شما شایعاتی درمورد انمن برادری شنیده‌اید. قطعا در ذهن‌تان چیزهایی درمورد آن ساخته‌اید. شاید فکر می‌:نید که یک شبکه گسترده با اعضای زیاد است که در سرداب‌های تشکیل جلسه می‌دهند و با کلمات رمز صحبت می‌کنند. هیچ‌یک از این تفکرات نه قابل رد است و نه قابل تایید. شما چیز بیشتری از این انجمن نخواهید یافت. رابطه شما با اندک افرادی در انجمن برقرار بوده و کسان بیشتری را نمی‌توانید ببینید. این قانون برای تمام اعضای انجمن است.»

آشنایی با جورج اورول

اریک آرتور بلر با نام هنری جورج اورول داستان‌نویس، شاعر، روزنامه‌نگار و نویسنده بزرگ انگلیسی بود. وی در ابتدای قرن بیستم در سال ۱۹۰۳ زاده شد و در سال ۱۹۵۰ درگذشت.

او در یک خانواده نیمه‌ثروتمند زاده شد. خانواده‌اش از کارمندان کمپانی هندشرقی بودند. وی نیز همچون خانواده‌اش مدتی در مشاغل مختلف در هند و برمه برای دولت بریتانیا کار کرد. اما دیدن فقر و عدم‌عدالت‌اجتماعی، باعث شد تا کار نسبتا پردرآمد خود را رها کرده و به انگلستان بازگردد. او مدت‌ها همچون ولگردان در انگلیس زندگی خانه‌به‌دوشی داشت. بسیاری از شخصیت‌هایی که بعدها در رمان‌هایش نمود پیدا کردند، از افراد ولگردی بودند که در این دوره با آن‌ها زندگی کرده بود.

مدتی بعد در جریان جنگ داخلی اسپانیا، برای نبرد با سوسیالیست‌ها داوطلبانه عازم کاتالونیا شد و در کنار نیروهای مردمی با نیروهای ژنرال فرانکو جنگید. جراحت او در این جنگ هیچوقت بهبد نیافت و نهایتا موجب مرگ او شد. این حضور او در جنگ داخلی اسپانیا در ادامه حضور روشنفکران و اندیشمندان آن زمان در نبرد با فرانکو بود. روشنفکرانی که از گسترش سوسیالیسم بیم داشتند و خود شخصا وارد نبرد با سوسیالیست‌ها شدند. او تجربه خود در این جنگ را در کتاب درود بر کاتالونیا منعکس کرد.

جورج اورول را با دو کتاب مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ می‌شناسند. این دو کتاب در قرن بیستم، پرفروش‌ترین دو کتاب از یک نویسنده بودند. به زبان ساده‌تر هیچ‌نویسنده‌ای در قرن بیستم، دوتا از بهترین کتاب‌هایش به اندپازه دو کتاب مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ فروش نداشته است.

همچنین بخوانید: معرفی کتاب بینوایان

جورج اورول

سخن پایانی

رمان ۱۹۸۴ را باید خواند. این رمان از آن دسته آثاری است که درکنار سرگرم‌کننده بودن، جنبه آموزنده بودن نیز دارد. اورول چکیده افکارش را در این رمان تزریق کرده و در یک دنیای خیالی، ایده‌ها و افکارش را برای مخاطب عرضه کرده است.

رمان ۱۹۸۴ در نگاه اول یک اثر تخیلی است. تمام دنیا میان سه قدرت برتر و مرموز تقسیم شده است و تنها یک منطقه بی‌طرف باقی مانده که آن هم مدام دست‌خوش حمله این سه حکومت است.

اما این تخیلی بودن، درواقع پرده‌ای است که در پشت آن چکیده افکار و اندیشه‌های نویسنده آن به خوبی مشهود است. ترس او از آینده جهان و سیر حرکت آدمی در جریان تاریخ، او را مجاب به نوشتن این اثر کرده است.

در کل رمان ۱۹۸۴ اثری است که مطالعه آن به کتاب‌خوانان و رمان‌خوانان حرفه‌ای پیشنهاد می‌شود. این اثر یکی از بیست رمان مشهور قرن بیستم است که تاکنون به بیشتر زبان‌های زنده دنیا، ترجمه شده است.

نظر شما در مورد کتاب ۱۹۸۴ چیست؟ در کامنت‌ها دیدگاه خود را بیان کنید.

نویسنده: بهمن انصاری

 

هنوز کتاب ۱۹۸۴ را مطالعه نکرده‌اید؟

«دانلود کتاب ۱۹۸۴»

Copyright © 2012 ~ 2024  |  Design By: Book Cafe

دانلود همه کتاب‌ها
   هزاران کتاب در گوشی شما ⇐

نوروز آریایی، پیروز باد 

6 فروردین
🌟 «زادروز زرتشت»، فرخنده باد 🌟

🍀 سیزده بدر، سبز باد 🍀

3 اردیبهشت
🔥 «گلستان‌جشن» فرخنده باد
🔥
(جشن اردیبهشت‌گان)

6 خرداد
🌾 «جشن خردادگان»، خجسته باد
🌾

6 تیرماه
🌸 «جشن نیلوفر»، شاد باد 🌸
بزرگداشت کشاورزی و باغ‌بانی در ایران باستان

13 تیرماه
🏹 «جشن تیرگان»، فرخنده باد
🏹
روز بزرگداشت باران، ایزد باران (تیر) و گرامی‌داشت آرش کمانگیر

7 مرداد
🍃
«جشن اَمُردادگان»، شاد باد
🌿

4 شهریور
🔥 «آذر جشن»، خجسته باد 🔥
شهریورگان، روز پدر در ایران باستان

16 مهرماه
🍁 «جشن مهرگان»، فرخنده باد
🍁
گرامی‌داشت ایزد مهر، و روز پیروزی فریدون و کاوه آهنگر بر ضحاک ماردوش

✹ فرخنده باد 7 آبان ✹
👑 روز کوروش بزرگ 👑

10 آبان‌ماه
💧 «جشن آبان‌گان»، فرخنده باد
💧
گرامی‌داشت ایزدبانو آناهیتا، نگهبان و نگهدار آب‌ها

🍉 شب چله، فرخنده باد 🍉

9 آذرماه
🔥 جشن آذرگان، فروزان باد
🔥
بزرگداشت ایزد آذر، نگهبان و نگهدار آتش‌ها

1 دی‌ماه
🌞 «جشن خُرّم‌روز»، خجسته باد 🌞
گرامی‌داشت اهورامزدا

2 بهمن
🐏 جشن بهمن‌گان، فرخنده باد 🐏

10 بهمن
🔥 جشن سده، فروزان باد 🔥

5 اسفند
♡ جشن اسفندگان، شاد باد ♡
سپندارمذگان، روز بزرگداشت عشق و گرامی‌داشت بانوان

🔥 جشن چهارشنبه‌سوری، فروزان باد 🔥

نوروز ایرانی، پیروز باد

19 فروردین
🌼 جشن فروردین‌گان، گرامی باد 🌼
یادبود فَروَهَر و روانِ درگذشتگان