ادبیات جنایی و پلیسی همیشه یکی از محبوبترین ژانرهای داستاننویسی در جهان بوده است. از دوران کلاسیک ادگار آلن پو گرفته تا رمانهای کارآگاهی آگاتا کریستی و حتی رمانهای پرویز قاضیسعید در ایران، این ژانر توانسته میلیونها خواننده را در سراسر دنیا با خود همراه کند. در میان نویسندگان این حوزه، میکی اسپیلین (Mickey Spillane) جایگاهی ویژه دارد. او با خلق شخصیتهایی مثل مایک هامر، دنیای پرهیجان و خشن جنایت و عدالتطلبی را به ادبیات عامهپسند آمریکا وارد کرد. یکی از آثار شناختهشدهی او در ایران، رمان «شریک چهارم» است که با ترجمهی گیورگیس آقاسی در حدود نیمقرن قبل منتشر شد و همچنان در میان کتابدوستان جایگاه ویژهای دارد.
کتاب «شریک چهارم» یکی از رمانهای جنایی کوتاه اسپیلین است که در ایران با ترجمهی گیورگیس آقاسی منتشر شد. این کتاب در حدود ۱۱۶ صفحه دارد و جزو رمانهای پرحادثه و پرکشش او محسوب میشود.
ژانر و فضای داستان
ژانر کتاب، پلیسی – جنایی – معمایی است. فضایی تاریک، پر از باران، خیابانهای خیس، تعقیبوگریز، صدای آژیر، و دنیایی که در آن مرز میان خیر و شر چندان روشن نیست. این همان فضای کلاسیک نوآر است که اسپیلین استادانه آن را در آثارش بازآفرینی میکند.
خلاصهی داستان
داستان «شریک چهارم» با فضایی بارانی و شبانه آغاز میشود. نویسنده خیلی سریع مخاطب را وارد ماجرایی پرهیجان میکند. صدای آژیر بانکی که مورد حمله قرار گرفته، آغازگر گره اصلی داستان است. در این میان، چهار شریک وارد ماجرایی پیچیده میشوند که طمع، خیانت و جنایت همهچیز را در هم میآمیزد.
نویسنده با ضرباهنگ تند، ما را در مسیر کشف رازها و جنایتها قرار میدهد. هر فصل، پردهای تازه از حقیقت را کنار میزند. همانطور که از اسپیلین انتظار میرود، خشونت، توطئه و غافلگیریهای متعدد در جایجای داستان حضور دارند.
شخصیتها
یکی از ویژگیهای جذاب اسپیلین، خلق شخصیتهایی چندلایه و خاکستری است. در «شریک چهارم» نیز با چنین شخصیتهایی مواجهیم:
- شریکها: چهار نفری که وارد ماجرای اصلی میشوند، هرکدام با انگیزهای متفاوت: طمع، ترس، انتقام یا صرفاً بقا. همین تفاوتهاست که تنشهای اصلی داستان را شکل میدهد.
- کارآگاه / ضدقهرمان: شخصیتی که در خط مقدم ماجرا قرار دارد و در عین خشونت، نوعی حس عدالتطلبی خام در وجود او موج میزند.
- زنان داستان: همانند بسیاری از آثار نوآر، زنان در این کتاب هم نقش مهمی دارند؛ زنانی اغواگر، رازآلود و گاهی قربانی.
سبک نوشتار
میکی اسپیلین همیشه با زبانی ساده، بیپرده و مستقیم مینویسد. جملاتش کوتاه و کوبندهاند و گفتوگوها پر از تنش. او برخلاف نویسندگان کلاسیکتر ژانر پلیسی، کمتر به توصیفهای طولانی میپردازد و بیشتر روی کنش، حادثه و دیالوگ متمرکز است.
در ترجمهی فارسی «شریک چهارم»، این ویژگیها حفظ شدهاند. زبان ترجمه کمی قدیمی به نظر میرسد، اما همچنان روان و خواندنی است. همین امر باعث شده که کتاب حتی امروز هم برای مخاطب جذاب باشد.
جایگاه «شریک چهارم» در کارنامه اسپیلین
اگرچه «شریک چهارم» به اندازهی رمانهایی مثل «من، هیئت منصفه» یا «انتقام مایک هَمر» شهرت جهانی ندارد، اما در ایران یکی از شناختهشدهترین آثار اسپیلین است. دلیلش هم انتشار ترجمهی آن در زمانی بود که رمانهای پلیسی و جنایی خارجی بازار بزرگی در ایران داشتند.
این کتاب نمونهای کامل از ادبیات عامهپسند دههی ۵۰ میلادی آمریکا است: پرحادثه، پرهیجان، و بدون پیچیدگیهای فلسفی. برای همین، همچنان برای مخاطب ایرانی جذاب است و خواندنش تجربهای متفاوت از رمانهای مدرنتر خواهد بود.
چرا باید «شریک چهارم» را بخوانیم؟
۱. هیجان و کشش داستانی: از همان صفحات اول، خواننده را غافلگیر میکند.
۲. معرفی سبک نوآر آمریکایی: نمونهای خوب از رمانهای جنایی کلاسیک.
۳. زبان ساده و روان: هم برای مخاطب حرفهای و هم برای خوانندهی تازهکار مناسب است.
۴. یادگار ترجمههای قدیمی: ارزش تاریخی دارد چون بازتابی از ذائقهی خوانندگان ایرانی دهههای گذشته است.
کتاب «شریک چهارم» اثری است کوتاه اما پرهیجان از میکی اسپیلین؛ نویسندهای که دنیای ادبیات جنایی را با قهرمانان خشن و ماجراهای پرحادثه دگرگون کرد. اگر به داستانهای جنایی، پر از تعلیق، خیانت و غافلگیری علاقهمندید، این کتاب میتواند انتخابی عالی برایتان باشد.
خواندن این اثر نه تنها تجربهای سرگرمکننده است، بلکه شما را با بخشی از تاریخ ادبیات عامهپسند جهان و ترجمههای پرطرفدار قدیم ایران نیز آشنا میکند. در نهایت، «شریک چهارم» را میتوان پلی میان ادبیات جنایی کلاسیک غرب و فرهنگ خوانندگان ایرانی دانست.
دربارهی نویسنده: میکی اسپیلین
میکی اسپیلین (Mickey Spillane – ۱۹۱۸ تا ۲۰۰۶) نویسندهی آمریکایی بود که بهویژه به خاطر خلق داستانهای کارآگاهی و جنایی شهرت یافت. او پس از خدمت در نیروی هوایی آمریکا، وارد دنیای نویسندگی شد و با انتشار اولین رمانش «من، هیئت منصفه» (I, the Jury) در سال ۱۹۴۷ به سرعت به یک نام شناختهشده در ادبیات جنایی تبدیل شد.
ویژگی اصلی آثار اسپیلین، خشونت عریان، روایت تند و بیپرده و حضور شخصیتهای خاکستری و پیچیده است. او برخلاف بسیاری از نویسندگان همعصر خود، جنایت را با تمام زشتیهایش نشان میدهد و قهرمانانش نیز افرادی بیرحم اما عدالتطلب هستند. همین سبک خاص باعث شد آثارش میلیونها نسخه فروش داشته باشد. برآورد میشود که بیش از ۲۲۵ میلیون نسخه از کتابهای اسپیلین در سراسر جهان به فروش رفته است.