کتاب نایاب ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانان افتاده آخرین اثری است که چارلز بوکوفسکی نویسنده بزرگ آمریکایی، پیش از مرگ به رشته تحریر درآورد.
معرفی کتاب ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانان افتاده
کتاب «ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانان افتاده» (The Captain Is Out to Lunch and the Sailors Have Taken Over the Ship) از جمله آثار درخشان و متفاوت چارلز بوکوفسکی است؛ نویسندهای که در نیمه دوم قرن بیستم، با قلم تند و بیپروا و نگاهی تلخ و طنزآمیز به زندگی، جایگاهی ویژه در ادبیات معاصر آمریکا پیدا کرد.
این کتاب در واقع مجموعهای از یادداشتهای روزانهٔ بوکوفسکی است که بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳ نوشته شد؛ یعنی در سالهای پایانی عمرش، زمانی که دیگر شهرتی جهانی یافته بود و در عین حال به پیری، مرگ و معنای زندگی میاندیشید. پس از مرگ او در سال ۱۹۹۴، این یادداشتها با مقدمهای کوتاه و طراحی هنرمند رابرت کرامب در سال ۱۹۹۸ منتشر شد.
ساختار کتاب و محتوای کلی
کتاب شامل یادداشتهایی پراکنده است که بوکفسکی در قالب نوعی دفتر خاطرات نوشته. در این یادداشتها خبری از طرح داستانی مشخص یا روایت منسجم نیست؛ بلکه بیشتر مجموعهای از تأملات روزمره، غرولندها، اعترافها و شوخیهای فلسفی نویسنده است.
او دربارهٔ همه چیز مینویسد: از مسابقات اسبدوانی گرفته تا همسرش لیندا، از شهرت و نویسندگی تا مرگ دوستانش، از پیر شدن بدنش تا بازتاب آثارش در مطبوعات. اما در پس این جملات گاه ساده و طنزآمیز، نوعی خستگی از جهان و در عین حال دلبستگی عمیق به نوشتن و زندگی موج میزند.
بوکوفسکی در یکی از یادداشتها مینویسد:
«زندگی گاهی مثل یک نوشیدنی مانده است. ولی تا وقتی میتوانی آن را بالا بکشی، هنوز چیزی ازش باقی مانده.»
بوکوفسکی در پایان راه
برای درک درست این کتاب باید بدانیم بوکوفسکی در زمان نگارش آن، نزدیک به ۷۰ سال سن داشت. او که سالها زندگی سخت و پر از فقر، کارگری، مشروبخواری و عشقهای ویرانگر را پشت سر گذاشته بود، حالا در خانهای آرام در لسآنجلس زندگی میکرد؛ دیگر مجبور نبود کار کند، اما آرامش برایش غریب بود.
در یادداشتهایش، مدام از ترس از مرگ، پوچی شهرت و فرسودگی بدن مینویسد. اما در کنار این تلخی، نوعی آشتی با زندگی هم به چشم میخورد. او هنوز به مسابقات اسبدوانی میرود، هنوز مینویسد، و هنوز با طنز خاص خود به دنیا میخندد.
این تضاد میان خشم و آرامش، میان زهر و لبخند، همان چیزی است که کتاب را تا این اندازه خواندنی کرده است.
عنوان نمادین کتاب
عنوان کتاب، خودش یک بیانیهٔ فلسفی است:
«ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانان افتاده است.»
در نگاه نخست، جملهای شوخطبعانه و طنزآمیز به نظر میرسد، اما در واقع استعارهای از وضعیت انسان و جهان مدرن است.
«ناخدا» میتواند نماد نظم، خدا، قدرت یا عقل باشد. «ملوانان» هم انسانهاییاند که بدون راهنما، سرگردان در دریای زندگیاند. وقتی ناخدا نیست، همه چیز ممکن است از کنترل خارج شود؛ همانگونه که در جهان امروز، معنا، ایمان و یقین رنگ باخته است.
بوکوفسکی با انتخاب این عنوان نشان میدهد که ما در جهانی زندگی میکنیم که دیگر رهبر و مقصد مشخصی ندارد — اما با این حال، هنوز کشتی در حرکت است؛ هنوز انسان مینویسد، میخندد، و مینوشد.
سبک نوشتار و لحن بوکوفسکی
در این کتاب، زبان بوکوفسکی به اوج سادگی و صداقت رسیده است. او دیگر مثل آثار جوانیاش پر از خشونت زبانی نیست، بلکه آرامتر و پختهتر مینویسد. با این حال، همچنان از واژهها بدون سانسور استفاده میکند و از هیچ چیز واهمه ندارد.
او به سبک خودش، با جملات کوتاه و مستقیم، فلسفهٔ شخصیاش دربارهٔ زندگی و نوشتن را بیان میکند.
«نوشتن یعنی اینکه زندهای. اگر ننویسی، پوسیدهای. ساده است.»
در این یادداشتها خبری از بازیهای زبانی یا استعارههای پیچیده نیست؛ اما هر جمله مثل ضربهای کوتاه و دقیق به قلب خواننده مینشیند.
مضمونهای اصلی کتاب
۱. نوشتن بهمثابه نجات
بوکوفسکی نوشتن را راهی برای زنده ماندن میداند. در سراسر کتاب، نوشتن برای او نوعی پناهگاه است در برابر بیمعنایی زندگی. او میگوید:
«وقتی مینویسم، حس میکنم هنوز کنترل چیزی را در دست دارم؛ حتی اگر فقط کاغذی باشد زیر قلمم.»
۲. پیری و مرگ
پیری برای بوکوفسکی تجربهای دردناک است. بدنش دیگر فرمان نمیبرد، اما ذهنش هنوز میتازد. در یادداشتها بارها از دردهای جسمی، از مرگ دوستان و از حس پایان سخن میگوید. با این حال، با نوعی پذیرش آگاهانه به آن نگاه میکند.
۳. پوچی و طنز
بوکوفسکی همیشه به پوچی باور داشت، اما برخلاف نیهیلیستهای غمگین، او با طنز و شوخطبعی سیاه به این پوچی نگاه میکرد. در میان غرولندهایش دربارهٔ سیاست، انسانها و ادبیات، ناگهان جملهای میگوید که خواننده را به خنده میاندازد — خندهای که تلخ است، اما واقعی.
بوکوفسکی و تصویر نویسندهٔ شکستخورده
یکی از ویژگیهای آثار بوکوفسکی این است که همیشه در آنها نویسندهای در حاشیه حضور دارد؛ کسی که نه قهرمان است و نه بازنده، بلکه صرفاً ناظر زندگی است. در این کتاب، این تصویر کاملتر از همیشه است.
بوکوفسکی در پایان عمر، هنوز خود را همان مرد تنها و الکلی پاییندست میبیند؛ شهرت و چاپ آثارش نتوانستهاند احساس بیقراری درونیاش را از بین ببرند.
«آدمها فکر میکنند چون چاپ میشوی، خوشبختی. ولی من هنوز همانم. فقط چاپشدهتر.»
تأملات فلسفی در دل روزمرگی
در نگاه نخست، ممکن است یادداشتهای بوکوفسکی صرفاً حرفهای پراکنده دربارهٔ زندگی روزمره به نظر برسند. اما در لایهٔ عمیقتر، این نوشتهها پر از تفکر فلسفی دربارهٔ معنا، آزادی و اصالت وجود انسان هستند.
بوکوفسکی از سنت فلسفهٔ اگزیستانسیالیستی بیخبر نبود، اما او فیلسوف آکادمیک نبود. فلسفهاش در زندگی جاری بود. او با زبان خودش میگوید همان چیزهایی را که سارتر یا کامو با مفاهیم سنگین بیان کردهاند: اینکه انسان باید در جهانی پوچ، خودش معنا بسازد.
جایگاه کتاب در آثار بوکوفسکی
اگر آثار بوکوفسکی را نوعی خودزندگینامهٔ چندلایه بدانیم، «ناخدا برای ناهار رفته…» آخرین فصل این خودزندگینامه است. در اینجا دیگر خبری از خشم جوانی و عصیان نیست؛ بلکه نوعی نگاه از بالا، نگاهی از دل خستگی و پذیرش دیده میشود.
او در این اثر به نوعی صلح با خودش رسیده است، هرچند این صلح، آرام و ساده نیست. او هنوز شکایت میکند، هنوز مینوشد، هنوز غر میزند — اما حالا میداند این بخشی از بودن است.
بوکوفسکی هیچگاه به دنبال فصاحت نبود. زبان او همیشه عامیانه، محاورهای و بیتکلف بود. اما همین زبان ساده، قدرتی عمیق دارد، چون از دل تجربه میآید.
کتاب «ناخدا برای ناهار رفته…» شاید ساده به نظر برسد، اما در واقع نوعی خلاصهٔ فلسفهٔ زندگی بوکوفسکی است:
نوشتن، نوشیدن، تماشا کردن، و در نهایت، پذیرش بیرحمی و زیبایی زندگی در کنار هم.
چارلز بوکوفسکی
چارلز بوکوفسکی (Charles Bukowski) نویسنده و شاعر آمریکایی متولد ۱۹۲۰ در آلمان و بزرگشدهٔ لسآنجلس بود. آثارش به خاطر زبان تند، صداقت عریان، طنز سیاه و پرداختن به زندگی طبقات فرودست شناخته میشوند. او بیش از ۶۰ کتاب شعر و داستان نوشت، از جمله: پستچی، زنها، هالیوود و Factotum. بوکوفسکی در سال ۱۹۹۴ درگذشت، اما نامش هنوز به عنوان صدای راستین و بیپردهٔ انسان مدرن در ادبیات جهان زنده است.
دانلود چند کتاب دیگر از همین نویسنده:
جربزه
شعرهای عاشقانه اتاقهای اجارهای
عامهپسند
سوختن در آب و غرق شدن در شعله
عشق سگی است از جهنم
دانلود کتاب ناخدا برای ناهار رفته و… (PDF)
کتاب «ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانان افتاده» نه رمانی کلاسیک است، نه دفتر شعر، نه فلسفهٔ خشک — بلکه آینهای است از ذهن نویسندهای که همهچیز را تجربه کرده و حالا از دور، با لبخند به دنیا نگاه میکند.
خواندن این کتاب برای کسانی که بوکوفسکی را میشناسند، مانند دیدار دوباره با دوست قدیمیای است که هنوز همان حرفهای صادقانه را میزند؛ برای کسانی که تازه با او آشنا میشوند، فرصتی است برای دیدن انسانی که بیپرده از ترسها، خستگیها و لذتهایش میگوید. در جهانی که پر از شعار و فریب است، صداقت بوکوفسکی هنوز نفسگیر است. او نشان میدهد که حتی وقتی ناخدا نیست، حتی وقتی جهت معلوم نیست، باز هم باید حرکت کرد.
دانلود کتاب ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانان افتاده را به علاقمندان به مطالعه آثار ادبی کلاسیک بینالمللی، پیشنهاد میکنیم. کتاب فوق نسخهای با کیفیت است که توسط کاربران تهیه و ارسال گردیده است.

شناسنامه کتاب
نام کتاب: ناخدا برای ناهار رفته و کشتی دست ملوانان افتاده
نویسنده: چارلز بوکوفسکی
فرمت کتاب: PDF
زبان کتاب: پارسی
توضیحات کتاب به زبان انگلیسی:
“The Captain Is Out to Lunch and the Sailors Have Taken Over the Ship” is Bukowski’s intimate farewell to the world — a brutally honest, darkly funny meditation on aging, writing, and survival. Even when the captain is gone, Bukowski reminds us, the ship keeps sailing.
برای دانلود این کتاب، ابتدا باید عضو سایت بشوید.
پس از عضویت، لینک دانلود این کتاب و همهی کتابهای سایت برای شما فعال میشوند.
(قبلا عضو شدهاید؟ وارد شوید)