دانلود رمان “مارادونا و دروازه‌بان‌های پلاستیکی!”

رمان “مارادونا، دروازه‌بان‌های پلاستیکی و آن پنالتی سرنوشت‌ساز که گل شد؟ گل نشد؟ چه شد؟” اثری از حامد احمدی می‌باشد. این کتاب، یک داستان جذاب می‌باشد.

بخش‌هایی از کتاب مارادونا و دروازه‌بان‌های پلاستیکی

– دیگو آرماندو مارادونا، قهرمان عاصی شهر سیاه، به مصاف سایه‌ها می‌رود! دلهره… اضطرای… ترس.. تشویش… در دروازه‌بان‌های پلاستیکی!

– هیچ‌چیز گندتر از صدای بی‌رمق بوق‌های آخر بازی نیست. وقتی که تیم باخته و بوق‌چی‌ها، خسته و بی‌رمق بر بوق‌های‌شان می‌دمند. این صدا دیگر آن صدای اول بازی نیست که تیم را برای گل زدن تحریک می‌کرد. حالا جمعیتی با چشمان بهت‌زده در انتظار پنالتی هستند. آیا گل می‌شود؟ یا نمی‌شود؟

– هرکول دیر کرده است. باید از همین‌جا برویم به دنبال ادامه کار. به رییس هم نمی‌توانم مسیج بدهم. خط همیشه یک‌طرفه است: از رییس به ما. مارادونا توپ را برداشته و می‌رود به سمت نقطه پنالتی. تماشاچی‌ها سعی می‌کنند با یک‌دیگر حرف بزنند. حرف بزنند تا این لحظات بگذرد و تکلیف توپ مشخص شود.

– از بچگی عاشق سوت پلاستیکی بودم! کلکسیونش را داشتم! پدر و مادرم همیشه کفری بودند که چرا باید این‌همه سوت برای من بخرند! پدر و مادرم منتظر بودند که من بزرگ بشوم و این علاقه بیمارگونه‌ام به سوت پلاستیکی که چیزی جز اعضاب‌خوردشدن برای‌شان نداشت را ترک کنم!

– مووزوزی هاج‌و‌واج ایستاده بود دست به کمر و توپ را نگاه می‌کرد که به بیرون زمین فس‌فس می‌کرد. جوجوی هفت ساله کشیده بود زیر پایش و مووزوزی سرخورده به بن‌بست نگاه می‌کرد و آماده می‌شد که کارگر و کرامند خانواده‌دار و خوشبخت شود.

– خودم فکر کردم که مارادونا نام مناسبی برای فیلم است. اما همین که پیشنهادم را مطرح کردم، جیغ و دادشان به هوا رفت و میز و صندلی‌ها بود که به سمتم پرتاب شد!

دانلود کتاب مارادونا، دروازه‌بان‌های پلاستیکی و آن پنالتی سرنوشت‌ساز که گل شد؟ گل نشد؟ چه شد؟

این کتاب که توسط کاربران برای استفاده همگان ارسال شده است، داستانی است متفاوت با موضوعی بسیار مهیج. این اثر به صورت تایپ‌شده با فونتی عالی آماده استفاده شما عزیزان می‌باشد.

دانلود کتاب مارادونا، دروازه‌بان‌های پلاستیکی را به همه کاربران کافه کتاب، پیشنهاد می‌کنیم.

مارادونا و دروازه‌بان‌های پلاستیکی