بر پایهٔ فهرست شاهان سومر، گیلگَمِش پنجمین شاه اوروک و پسر لوگالباندا بود که در حدود ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در یک دورهٔ ۱۲۵ ساله بر سومریان حکمرانی میکرد. افسانهها مادر او را ایزدبانویی به نام نینسون دانستهاند.
گیلگمش بعد از مرگ انکیدو به فکر جاودانگی و یافتن راز بیمرگی افتاد. او در سفر پرطول و دراز خود، به «اوتناپیشتیم» میرسد. اوتناپیشتیم در پاسخ گیلگمش که از راز جاودانگی میپرسد داستان طوفان را تعریف میکند. به قسمتی از این داستان با گزارش هنری تامک نگاه میکنیم:
خدایان تصمیم گرفتند طوفان بزرگی بر انسان نازل کنند. فقط «اِئا» است که مقام و مرتبه را زیر پا میگذارد و اوتناپیشتیم را از وقوع فاجعه مطلع میسازد:
«…خانهات را برچین و یک قایق بساز… اموالت را رها کن و به جستجوی موجودات زنده درآی، اموال شخصی را بگذار و زندگان را نجات ده! تخم همه چیزهای زنده را در قایق بگذار»
اوتناپیشتیم قایقی بزرگ میسازد و آن را از چیزهای لازم پر میکند:
«…آن را با هر آن چیزی که بود پر کردم، آن را با نقره پر کردم، آن را با طلا پر کردم، آن را با تخم همه چیزهای زنده، همه آنها پر کردم. همه دوستان و خویشانم را بر قایق سوار کردم. رمههای دشت باز را، جانوران وحشی دشت باز را، انواع افزارمندان را بر قایق سوار کردم…»
سرانجام طوفان و موجهای سرکش آب همهجای زمین را فرامیگیرد. قایق بر آبها سرگردان به پیش میرود و طوفان پس از شش روز و هفت شب فرو مینشیند.
«…من به هوا نگریستم، سکوت غالب شده بود. چون همه انسانها به خاک بازگشته بودند. دشت سیلابی مانند پشتبام صاف شده بود. من دریچه را گشودم و نور به چهرهام تابید. من به زانو در آمدم، نشستم و گریستم…»
جالب اینجاست که در پایان طوفان، اوتناپیشتیم نیز همچون نوح برای مطمئن شدن از پیدا شدن خشکی، کلاغ و کبوتر را به هوا میفرستد. تشابهی اینگونه جرئی و دقیق در این دو روایت، اعجابانگیز است.
قبل از هر چیز باید توجه داشته باشیم که کتابت حماسه گیلگمش و بخش طوفان آن حداقل به ۲۱۰۰ قبل از میلاد مسیح مربوط میشود و به این ترتیب از نظر زمانی این نوشته حتی از روایت تورات نیز سبقت میگیرد. باستانشناسان لوحهای مربوط به آن را از معبد نبو و کتابخانه کاخ آشور بانیپال به دست آوردهاند.
ساموئل هنری هرک مینویسد:
آنچه گفته شد (اسطوره طوفان) در لوح یازدهم حماسه گیلگمش آمده است. از دوازده لوحی که به این حماسه میپردازند این لوح از همه طولانیتر است و از الواح دیگر سالمتر مانده است. این اسطوره در خاور باستان به خوبی شناخته شده بوده است. عجیب این است که تکههایی از این اسطوره در شکل هیتی آن یافت شده است.»
او در ادامه بحث خود با اشاره به کاووشهای باستانشناسی، خبر از لایههایی از رسوب میدهد که امکان وقوع سیلی آنچنان بزرگ را تایید و تقویت میکند:
«در حفاریهایی که در جایگاههای مختلف بین النهرین به عمل آمده است به نشانههایی بر میخوریم که خبر از سیلهای شدیدی در شهرهای اور، کیش و ارخ میدهد…»
جان هینلر با اشاره به حضور این فضا در اسطورههای اسکاندیناوی، سایقه آن را به هزاران سال پیش یعنی به زمان هند و اروپاییان باز میگرداند. همچنین زمینه اصلی روایت طوفان نوح با تفاوتهایی فراوان در اساطیر ایرانی نیز دیده میشود:
«جم همچنین به خاطر ساختن وَرَه یا دژی زیرزمینی مورد تمجید است. اهورامزدا به او هشدار داده بود که مردمان گرفتار زمستانی هراسانگیز خواهند شد که بر اثر آن همه مردمان و حیوانات نابود خواهند گشت. از این روی، جم وری ساخت و تخمههای انواع حیوانات مفید ، گیاهان و بهترین مردمان را آنجا برد.»
اگر چه این عقیده تفاوت بارزی با داستان طوفان سامیان دارد، اما بنا به روایات متون متاخر ایرانی، هدف از ور این بوده است که پس از اتمام آن زمستان که در پایان تاریخ جهان پیش میآید دوباره جهان آبادان شود. آنجا که عقاید مشابهی در عقاید اسکاندیناویان وجود دارد این احتمال هست که این دو روایت که صورت اولیه خود را حفظ کردهاند، اسطورههایی را در بر داشته باشند که تاریخ آنها به هزاران سال پیش یعنی به زمان هندو-اروپاییان باز گردد.
—–
منبع:
تاریخ ده هزار ساله ایران، عبدالعظیم رضایی، چاپ پنجم، تابستان ۷۳، انتشارات اقبال، جلد اول
لوح مربوط به طوفان در کتیبه گیلگمش
در کافه کتاب بخوانید:
ایران در اواخر دوره ساسانی
چوپانیان
کتیبههای هخامنشی
تاریخ اورشلیم
هخامنشیان در مصر
جنیوکراسی