دانلود رمان “باید بهم سرویس بدی ای روزگار نامراد!”

رمان “باید بهم سرویس بدی ای روزگار نامراد” یک رمان جذاب و متفاوت است. در ادامه به معرفی این رمان خواهیم پرداخت. یا کافه کتاب همراه باشید.

معرفی رمان باید بهم سرویس بدی ای روزگار نامراد!

این رمان حکایت شکست‌های پی در پی یک جوان قلدر و پررو است. جوانی که می‌خواهد با حرف زور و لات بازی به همه‌چیز برسد. جوانی که خبر ندارد برای رسیدن به خواسته‌ها باید با منطق و تلاش پیش رفت و نمی‌شود یک شبه ره صد ساله را پیمود.

نام شخصیت اصلی داستان بهروز است. بهروز جوانی است ۲۵ ساله، قوی هیکل، خوش چهره اما بسیار بداخلاق که همیشه باید حرفش را به دیگران تحمیل کند!

او بسیار مغرور است. اگر به چیزی نیاز داشته باشد و به آن نرسد، به شکل وحشتناکی خشمگین می‌شود و همه جا را به هم می‌ریزد. این اخلاق او همیشه برایش گران تمام می‌شود. تا جایی که شغل و دوستانش را از دست می‌دهد.

اما رمان به شکل جالب توجهی به پایان می‌رسد. پیرمردی سر راه جوان سبز می‌شود. بهروز به او نیز ابتدا مثل همیشه پرخاش می‌کند. اما کم کم شیفته رفتار پیرمرد شده و به آرامی می‌آموزد که باید آدم باشد!


This novel is the story of successive failures of a bully and proud young man. A young man who wants to achieve everything by force and playing lots. A young person who doesn’t know, in order to achieve his wishes, must proceed with logic and effort, and it is not possible to walk the path of a hundred years overnight.

The name of the main character of the story is Behrouz. Behrouz is a young man, 25 years old, with a strong body, good-looking face, but very bad-tempered, who always has to impose his words on others!

He is very proud. If he needs something and doesn’t get it, he gets terribly angry and messes up everywhere. This moral always costs him dearly. To the extent that he loses his job and friends.

But the novel ends in an interesting way. An old man turns green on the way of a young man. Behrouz is aggressive to him as always. But little by little, he is fascinated by the old man’s behavior and slowly learns that he must be a man!.


اوف چه بزرگه دلت مثل یه دریاست
مردونگیمو پس بده ای روزگار نامراد
جرم دادی با دروغ‌هات
اوف چه تنگه دلم برای تو
دست رد زد به سینم
ببین چه جوری میکنمت آرزو هر روز
اوف تندر برگرد که تنگه دلم
برام بخور قسم
اخ درد داره نداشتنت

بخش کوتاهی از متن کتاب…

… بهروز وقتی وارد دفتر کار شد، علیرضا با شوخی گفت: «به‌به رفیق ما هم آمد! دیر کردی رییس!»

بهروز که بخاطر ماجرای تصادف ماشینش به شدت خشمگین بود بدون توجه به این که علیرضا اصلا از ماجرا خبر ندارد، فریاد کشید و به او گفت که دهانش را ببندد.

علیرضا شوکه شد. سکوت کرد. همه کارمندان حاضر در اتاق هم از این رفتار ابلهانه بهروز متعجب شده و با دلسوزی به علیرضا نگاه می‌کردند. غرور علیرضا شکست.

بهروز پشت میزش نشست و با خشم آبدارچی شرکت را صدا زد: «نباید یه چایی بیاری؟» پیرمرد مهربانی که آبدارچی شرکت بود یک فنجان چای ریخت و جلو او گذاشت و به آرامی گفت: «آرام‌تر هم می‌شود صحبت کرد پسرم.» اما بهروز…


… When Behrouz entered the office, Alireza jokingly said: “Our friend came too!” You are late, boss!”

Behrooz, who was very angry because of the incident of his car accident, regardless of the fact that Alireza did not know about the incident at all, shouted and told him to shut his mouth.

Alireza was shocked. He kept silent. All the employees in the room were surprised by Behrouz’s stupid behavior and looked at Alireza with compassion. Alireza’s pride broke.

Behrouz sat down at his desk and angrily called the company’s abdarchi: “Shouldn’t you bring some tea?” The kind old man who was the butler of the company poured a cup of tea and placed it in front of him and said softly: “You can speak more slowly, my son.” but behrooz…

دانلود PDF رمان باید بهم سرویس بدی…

دانلود رمان باید بهم سرویس بدی ای روزگار نامراد را به همه عاشقان و طرفداران کتاب‌های رمان و به ویژه آن دسته کاربرانی که علاقمند به مطالعه رمان‌های عاشقانه هستند، پیشنهاد می‌کنیم

دانلود رمان “باید بهم سرویس بدی ای روزگار نامراد!”

کتاب باید بهم سرویس بدی ای روزگار نامراد اخیرا تجدید چاپ شده و نسخه کاغذی آن در تمام کتاب‌فروشی‌های مجاز در سراسر کشور باشنده است. لذا نسخه PDF جهت دانلود ندارد. پیشنهاد می‌شود تا برای حمایت از حقوق مولف و ناشر، اصل کتاب را از کتابفروشی‌ها خریداری نمایید. همچنین اگر نیاز به دانلود PDF دارید، کتاب‌های مشابه را می‌توانید از لینک زیر دانلود کنید:

دانلود کتاب‌های رمان PDF

Copyright © 2012 ~ 2024  |  Design By: Book Cafe

دانلود همه کتاب‌ها
   هزاران کتاب در گوشی شما ⇐

نوروز آریایی، پیروز باد 

6 فروردین
🌟 «زادروز زرتشت»، فرخنده باد 🌟

🍀 سیزده بدر، سبز باد 🍀

3 اردیبهشت
🔥 «گلستان‌جشن» فرخنده باد
🔥
(جشن اردیبهشت‌گان)

6 خرداد
🌾 «جشن خردادگان»، خجسته باد
🌾

6 تیرماه
🌸 «جشن نیلوفر»، شاد باد 🌸
بزرگداشت کشاورزی و باغ‌بانی در ایران باستان

13 تیرماه
🏹 «جشن تیرگان»، فرخنده باد
🏹
روز بزرگداشت باران، ایزد باران (تیر) و گرامی‌داشت آرش کمانگیر

7 مرداد
🍃
«جشن اَمُردادگان»، شاد باد
🌿

4 شهریور
🔥 «آذر جشن»، خجسته باد 🔥
شهریورگان، روز پدر در ایران باستان

16 مهرماه
🍁 «جشن مهرگان»، فرخنده باد
🍁
گرامی‌داشت ایزد مهر، و روز پیروزی فریدون و کاوه آهنگر بر ضحاک ماردوش

✹ فرخنده باد 7 آبان ✹
👑 روز کوروش بزرگ 👑

10 آبان‌ماه
💧 «جشن آبان‌گان»، فرخنده باد
💧
گرامی‌داشت ایزدبانو آناهیتا، نگهبان و نگهدار آب‌ها

🍉 شب چله، فرخنده باد 🍉

9 آذرماه
🔥 جشن آذرگان، فروزان باد
🔥
بزرگداشت ایزد آذر، نگهبان و نگهدار آتش‌ها

1 دی‌ماه
🌞 «جشن خُرّم‌روز»، خجسته باد 🌞
گرامی‌داشت اهورامزدا

2 بهمن
🐏 جشن بهمن‌گان، فرخنده باد 🐏

10 بهمن
🔥 جشن سده، فروزان باد 🔥

5 اسفند
♡ جشن اسفندگان، شاد باد ♡
سپندارمذگان، روز بزرگداشت عشق و گرامی‌داشت بانوان

🔥 جشن چهارشنبه‌سوری، فروزان باد 🔥

نوروز ایرانی، پیروز باد

19 فروردین
🌼 جشن فروردین‌گان، گرامی باد 🌼
یادبود فَروَهَر و روانِ درگذشتگان