“گوته” شاعر، نویسنده، هنرمند، محقق و سیاستمدار برجسته آلمانی قرن 18 و 19 میلادی و یکی تاثیرگذارترین شخصیتهای ادبی اروپا و جهان میباشد.
“گوته” به چند زبان دنیا -از جمله «عبری»- آشنا بود و با “تورات” و “قرآن” نیز آشنایی داشت. مطالعه این دو کتاب مذهبی الهام بخش وی در سرودن بسیاری از قطعات دیوان خود، نظیر اصحاب کهف، خدای ابراهیم و محمد بود که این آخری بعدها طرح نمایشنامهای با نام «محمد» شد. البته آشنایی گوته تنها محدود به ادیان ابراهیمی نبود. او بهخوبی با آیین باستانی هندو نیز آشنایی داشت و مجذوب داستان “راما” و “سیتا” بود که ماحصل این علاقه، نمایشنامهای بینظیر است که با نبوغ خود به رشته تحریر درآورد.
در چهل و دو سالگی و همزمان با مطالعه گلستانسعدی، آشنایی گوته با ادبیات ایران زمین آغاز گشت. این آشنایی او با ایران در زمان فوقالعادهای شکل گرفت. یعنی درست زمانی که آوازه وی در سراسر آلمان و اروپا پیچیده بود و مطالعه آثار او از سوی علاقمندان به ادبیات به شدت مورد توجه قرار داشت.
در پنجاه و نه سالگی لیلی و مجنون و در شصت سالگی خسرو و شیرین را مورد مطالعه قرار داد. او سخت مجذوب شعر و ادب فارسی قرار گرفته بود.
اما شصت و پنج سالگی اوج تحول و دگرگونی گوته، و ایجاد انقلابی شگرف در درون وی بود. “کوتا” ناشر کتابهای گوته، ترجمهای از “غزلیات حافظ” را در دو جلد برای وی فرستاد. به گفته خودش، ناگهان با اثری روبرو شد که تا آن روز نظیر آن را ندیده بود.
روز هفتم ژوئن سال 1814، این شاعر نامآور آلمانی برای نخستین بار نام حافظ را در دفترچه خاطرات خود ثبت کرد و نوشت:
«ناگهان با عطر آسمانی شرق و نسیم روحپرور ابدیت آشنا شدم که از دشتها و بیابانهای ایرانی میوزید. مرد استثنائی و خارقالعادهای را شناختم که شخصیت شگرف او، مرا سراپا مجذوب کرد.»
گوته شیفته افکار حافظ گشت و “دیوان غربی-شرقی” خود را تحتتاثیر دیوان حافظ سرود. در این دیوان، اشعاری در مدح حافظ نیز وجود دارد:
«حافظا، در غزلهایت میشنوم
که شاعران را بزرگ داشتهای
بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگداشت اوست… .»
و
«خود را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی که دیوانگی است!»
المان یادبود دیالوگ تلویحی “گوته” و “حافظ” در دیوان غربی-شرقی گوته
واقع در شهر وایمار آلمان