شما اینجا هستید تا یاد بگیرید که:
چگونه کتاب بنویسیم
بسیاری از مردم هستند که استعداد خاصی در نوشتن دارند. اما از آنجایی که اصول کتابنویسی را نمیدانند و نمیشناسند، از انجام این کار مهم و لذتبخش غافل شده و تمام استعداد و خلاقیت خود را به ورطه فراموشی میسپارند.
در این مقاله قصد داریم تا آموزش کتابنویسی و اصول نویسندگی را به زبان ساده و بدون اضافهگویی و پیچیدگی، توضیح بدهیم. یقین داشته باشید که پس از پایان این مقاله، اگر به درستی مسیر را طی کنید شما یک نویسنده قهار و خلاق خواهید شد!
چگونه نویسنده شویم؟
بسیاری از مردم استعداد عجیبی در نوشتن دارند. اینها اغلب یا در دفترچههای یادداشت و دفترچههای خاطرهنویسی شخصی مطالبی را یادداشت میکنند و یا در صفحات اجتماعی خود، مشغول نوشتن هستند. مطالبی که این دست از افراد به رشته تحریر درمیآورند اغلب دارای بار علمی و ادبی بسیار بالایی است اما به دلیل اینکه این مطالب هرگز چاپ نمیشود، پیش از شکوفا شدن پژمرده شده و به نیستی و فراموشی محکوم میشوند.
در میان این افراد، کسانی هم هستند که علاوه بر تسلط شگفتانگیز بر قلم و قدرت و استعداد ذاتی نویسندگی، دارای اطلاعات و دانش بسیار بالایی در زمینه علوم مختلف نیز هستند. تلفیق استعداد در نوشتن و علم و دانش بالا، آنها را مهیای تبدیل شدن به یک نویسنده قهار کرده است. اما همانطور که گفته شد، به دلیل بلد نبودن راه و رسم نویسندگی، تقریبا تمام این استعدادها و دانشها به هدر رفته و از بین میرود. حال چه باید کرد؟ نخستین گام برای شروع نویسندگی چیست؟ این سوال را از بهمن انصاری نویسنده بزرگ معاصر پرسیدیم. پاسخ او چنین بود:
گام اول در نویسندگی، داشتن اعتماد به نفس بالاست. یک نویسنده حرفهای باید به قلم خود ایمان داشته باشد. اگر نویسنده از قلم خود بترسد، خجالتزده باشد و یا به درستیِ نوشتههای خود ایمان نداشته باشد، منطقی نیست که از دیگران انتظار داشته باشد تا یادداشتهای او را بخوانند.
پس تا اینجا متوجه شدیم که داشتن دل و جرات، اولین اصل در نویسندگی است. یعنی یک نویسنده خوب باید بدون لرزش صدا و بدون استرس، با ایمان به استعدادش در هرجایی آمادگی این را داشته باشد تا یادداشتهایش را در اختیار دیگران بگذارد تا مطالبش خوانده شود. آیا شما اعتماد به نفس دارید؟ اگر دارید که بسیار عالی است اما اگر از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرید، پیش از دست به قلم شدن، یک دوره روانشناسی خودشناسی را تجربه کنید:
دانلود بهترین کتابهای روانشناسی
حالا که دانستیم اولین قدم برای نویسنده شدن، داشتن اعتماد به نفس و ایمان به قدرت قلم است، باید به سراغ گام دوم برویم.
درستنویسی دومین شرط نویسندگی
از بهمن انصاری درمورد دومین گام نویسندگی پرسیدیم. پاسخ داد:
زبان گفتار، متفاوت از زبان نوشتار است. اگر واژگان را به همانصورتی که به صورت محاوره به زبان میآوریم، بر روی کاغذ بیاوریم، ما یک نویسنده حرفهای نیستیم بلکه صرفا یک نقال هستیم که میتوانیم دانشمان را برای دیگران نقل کنیم. بنابراین دومین گام در جهت تبدیل شدن به یک نویسنده حرفهای، استفاده بهجا از زبان نوشتار و درستنویسی است.
ساده بود نه؟! مثلا در زبان گفتار میگوییم «آرش خونهس؟» اما همین جمله را در زبان نوشتار به اینصورت باید بنویسیم: «آیا آرش خانه است؟» این گام در عین حال که ساده است، اما کاری دشوار است! کافی است به کتابهای نوشته شده در چند دهه اخیر نگاهی بیاندازید تا متوجه شوید 90٪ نویسندگان فعلی، این اصل مهم را رعایت نمیکنند! شاید برای همین است که ما سالهاست که جز چند مورد انگشتشمار، نویسنده تاپ و نامبر وانی نداشته و نداریم!
حالا برویم سراغ گام سوم؟ نه! یک نکته مهم هنوز باقی مانده که اول باید آن را بیان کنیم:
یک نویسنده خوب، باید ادبیات فارسی را بشناسد!
بسیاری از علاقمندان به نویسندگی، به دلیل منعطف بودن زبان فارسی، به سراغ آموزش و یادگیری ادبیات فارسی نمیروند و گمان میکنند هر جمله را به هرشکلی که بنویسند، درست است. اما اینگونه نیست!
آشنایی کامل با صنایع ادبی و قرار دادن درست و بهجای واژگان در جایگاه ادبی خود (فعل، مفعول، فاعل، نهاد، گزاره و…) هنر یک نویسنده بزرگ است. اینها ابزارآلات یک نویسنده هستند. نویسندهای که نتواند جملات را به لحاظ ادبی درست و دقیق بچیند، نمیتواند نویسنده قابل اعتمادی باشد! آیا نجاری که کار با ابزارآلات حرفه خود مثل اره و میخ و چکش را بلد نباشد، میتواند ادعا کند نجار است؟ یک نویسنده هم بایستی کار با ابزارآلات حرفه خود را به خوبی بلد باشد.
نوشتن و خط زدنهای مداوم
سومین گام برای تبدیل شدن به یک نویسنده خوب، تمرین مستمر است. داشتن استعداد و آگاهی از درستنویسی، تضمینی برای تبدیل شدن به یک نویسنده حرفهای نیست. بلکه اینها در کنار کسب تجربه میتواند شما را تبدیل به یک نویسنده بزرگ کند. این تجربه به دست نمیآید مگر با تمرین و تمرین و تمرین. بهمن انصاری در این مورد گفت:
زمانی که شما شروع به نوشتن میکنید، احتمالا اولین یادداشتهای شما پر است از ایرادهای ادبی و محتوایی و احتمالا بعد از اتمام نوشتن و خواندن مطلبتان، به این تنتیجه میرسید که چیزهایی که نوشتهاید جالب نیست و به دلتان نمینشیند و تصمیم میگیرید قلم و کاغذ را برای همیشه به کنار بگذارید. درست در همینجاست که مشخص میشود نویسنده ما، آینده درخشانی دارد یا خیر؟ یک نویسنده مستعد و آیندهدار، هرگز از نوشتن خسته نمیشود. مطالب نوشته شده را خط میزند و یک بار دیگر شروع به نوشتن میکند. اگر نتیجه دلخواه نبود، بار دیگر خط میزند و از اول مینویسد و آنقدر این کار را ادامه میدهد تا مطلب نوشته شده، به دلش بنشیند. یادتان باشد اگر مطلبی که مینویسید به مذاقتان خوش نیاید، نباید از مخاطب انتظار داشته باشید تا مطلبتان را بپسندد. پس آنقدر خط بزنید و از نو بنویسید تا بالاخره از خواندن مطلبتان لذت ببرید.
فکر نمیکنم نیاز به توضیح بیشتر باشد! آقای انصاری حق مطلب را کاملا ادا کردند! با بد نوشتن، ناامید نشوید. با هر شکست بلند شوید و قویتر از قبل ادامه دهید و یادتان باشد که هر صفحهای که مینویسید و خوب در نمیآید، یک تجربه است برای بهتر نوشتن در صفحه بعدی.
نتیجهگیری
نوشتن و نویسنده شدن یک هنر است. اگر به تاریخ نگاه کنید، متوجه میشوید که در میان میلیاردها انسانی که بر روی این کره خاکی زندگی کردهاند، تنها عده کمی نویسنده بوده و در نویسندگی به موفقیت رسیدهاند. پس اگر شما هم در شمار این اقلیت باستعداد هستید، همین حالا کاغذ و قلم را بردارید و بنویسید.
راستی!
اگر مقالات و یادداشتهایی دارید که تا به حال موفق به انتشار آن نشدهاید، نگران نباشید. همین الان از طریق ایمیل زیر، مطلبتان را برای ما ارسال کنید تا با اسم خودتان در کافه کتاب منتشر کنیم. کافه کتاب همیشه حامی استعدادهای کشف نشده است. آدرس ایمیل ما: