وندیگو یا ویندیگو موجودی دیومانند و ترسناک در افسانههای سرخپوستان آمریکایشمالی بهویژه آلگانکوئینها است که در شمالشرق ایالات متحده و شرق کانادا زندگی میکنند.
وندیگو کیست؟
داستانهای مربوط به وندیگو برای نخستین بار در سال ۱۶۳۶ میلادی از طریق مبلغان مسیحی که به کبک کانادا رفتهبودند به گوش مهاجران اروپاییتبار آمریکا رسید.
وندیگو در این داستانها به شکل آدمهایی هستند که از قبر درآمدهاند اما نمردهاند. سرعت حرکت آنها بالا است. سیریناپذیرند و همیشه دهانی خونین دارند. وندیگو با خوردن هر قربانی رشد بیشتری میکند و به این خاطر برخی وندیگوها بدنی غولپیکر و چندین بار بزرگتر از بدن انسان معمولی دارند.
وندیگوها همواره به دنبال قربانیهای تازه میگردند و چون همیشه گرسنهاند اگر کسی را برای خوردن پیدا نکنند قسمتی از بدن خود را میخورند.
در افسانههای سرخپوستان
در بعضی داستانهای سرخپوستان آمده که وندیگوها نیمهانسان و نیمهگوزن هستند و شاخ دارند. در داستانهای دیگر گفته شده که آنها توان تبدیل شدن که شکلهای مختلف را داند و حتی به شکل ابر در میآیند. وندیگوها را تنها میتوان با آتش کشت.
این موجودات حاصل ذهن انسانهای بدوی هستند که برای افیسانهسازی و داستانپردازی ساخته شده و کم کم به یک گونهای از خردهفرهنگهای اساطیری تبدیل شدند.
این نمونه افسانهها در تمام دنیا به گونههای مختلف مشاهده شدهاند. مثلا در ایران موجودی نیمهانسان نیمهگاو به نام گوپدشاه در اساطیر دیده شده است و نمونههای مشابه در اساطیر یونان و مصر نیز وجود دارند.
وندیگو در عصر حاضر
از افسانه وندیگو در فیلمها و سریالهای آمریکایی نیز استفاده شده و از آنجمله میشود به سریال افسونشده و فیلم رنجر تنها اشاره کرد. در کتابهای مصور مارول نیز گاه با وندیگو روبهرو میشویم.
در این داستان ها آمده که انسانهایی که آدمخواری کنند تبدیل به وندیگو میشوند. آدمخواری از پرهیزههای بسیار بزرگ در میان آلگانکوئینها بود و مردم این قوم معتقد بودند که در فصل قحطی، خودکشی یا مردن از گرسنگی، بهتر است تا اینکه شخص به آدمخواری روی بیاورد.
«روانپریشی وندیگو» در روانشناسی
در روانشناسی به حالتی که شخص تمایل درونی به خوردن گوشت انسان داشته باشد «روانپریشی وندیگو» نیز گفته شدهاست.
شکل و شمایل ” وندیگو” ؛ موجودی پلید که طبق افسانههای بومیان امریکایی در شمال امریکا و کانادا زندگی میکند.