رمان ”بهشتمو باز کرد و روزهای غمانگیز به پایان رسید“ رمانی عاشقانه و بسیار زیباست که به ماجرای زندگی دختری به نام سوزان پرداخته است. در ادامه با معرفی این رمان در خدمت شما هستیم.
The novel “Heaven opened my heart and sad days ended” is a romantic and very beautiful novel that deals with the life story of a girl named Suzan. In the following, we are at your service by introducing this novel.
معرفی رمان بهشتمو باز کرد و روزهای غمانگیز به پایان رسید
سوزان دختری است که در رشته هنر مشغول تحصیل است. او در دنیای خودش، یک زندگی آرام دارد. اما همهچیز با اتفاقی که شبیه به یک طوفان است، تغییر میکند.
ماجرا از این قرار است که سوزان یک روز در دانشگاه با پسری به نام دیوید آشنا میشود. این آشنایی خیلی اتفاقی است. آنها مشغول خوردن قهوه بودند که با هم آشنا شدند.
چند روزی از این آشنایی گذشت و همهچیز ظاهرا آرام پیش می رفت. اما سوزان کم کم متوجه تغییراتی در روحیات خودش شد. احساس کرد که شادابتر از قبل است و برای رفتن به دانشگاه بیتاب شده. او حالا دلش میخواست هر ثانیه در کنار دیوید باشد. سوزان عاشق شده بود.
این عشق دو طرفه و زیبا در رمان بهشتمو باز کرد، البته به این سادگیها هم نبود و همهچیز همیشه خوب پیش نمیرفت. مثلا آنها بارها با هم جر و بحث کردند که این با روحیات سوزان کاملا در تناقض بود. اما مسئله اصلی زمانی اغاز شد که…
Summary of the novel
Susan is a girl studying art. He lives a quiet life in his own world. But everything changes with what looks like a storm.
The story is that Suzan meets a boy named David one day at university. This acquaintance is very accidental. They were having coffee when they met.
A few days passed after this acquaintance and everything seemed to be going smoothly. But Susan gradually noticed changes in her mood. He felt that he was fresher than before and impatient to go to university. He now wanted to be with David every second. Susan had fallen in love.
This two-sided and beautiful love, of course, was not so simple and everything did not always go well. For example, they argued with each other many times, which was completely contradictory to Suzan’s spirit. But the main problem started when…
In Other Language
Susan estas knabino studanta arton. Li vivas trankvilan vivon en sia propra mondo. Sed ĉio ŝanĝiĝas kun tio, kio aspektas kiel ŝtormo.
La rakonto estas ke Suzan renkontas knabon nomitan Davido unun tagon en universitato. Ĉi tiu konato estas tre hazarda. Ili trinkis kafon kiam ili renkontis.
Pasis kelkaj tagoj post tiu ĉi konatiĝo kaj ĉio ŝajnis iranta glate. Sed Susan iom post iom rimarkis ŝanĝojn en sia humoro. Li sentis, ke li estas pli freŝa ol antaŭe kaj senpacienca por iri al universitato. Li nun volis esti kun David ĉiusekundo. Susan enamiĝis.
Tiu ĉi duflanka kaj bela amo, kompreneble, ne estis tiel simpla kaj ĉio ne ĉiam iris bone. Ekzemple, ili kverelis unu kun la alia multfoje, kio estis tute kontraŭdira al la spirito de Suzan. Sed la ĉefa problemo komenciĝis kiam…
دانلود کتابهای مشابه
بین پام میسوخت از عرقسوزی اما من میدویدم
اخ سوختم از نبودنت
مردونگیمو بخور و نفرت از دنیا رو تف کن رفیق
زیرم جون میدی اگه بمیرم و دفن بشم
اه تندتر بزن تو گوش این سرنوشت
پاتو ببر بالا و کمرتو صاف کن (روشهای ورزشی برای افزایش قد)
سینم کبود شد از غم دوریت
بهشت خیس من و دوزخ عذاب تو
برام بخورش غمهای کهنهمو
پاتو باز کن عزیزم به دنیای من
درهای بهشتمو باز کرد به این زندگی جهنمی
دستامو با کمربند بست و کتکم زد
بخواب زیرم زمین و سقفم آسمان است
اوف چه تنگه دنیای کوچک قلبت
فصلهای رمان بهشتمو باز کرد pdf
- من سوزان هستم
- هنر و نقاشی
- آرامش در قلممو
- قهوه
- التهاب عجیب
- روزهایی با اضطراب
- عشق وارد میشود
- بهشت
- ناراحتیهای جزئی
- کمی هم غم!
- هنر و عشق
- تلفیق هنر و عشق
- چه خوب که هستی!
Contents
- I am Susan
- Art and painting
- Peace in my brush
- Coffee
- Strange inflammation
- Anxious days
- Love comes in
- Paradise
- Minor inconveniences
- A little sadness!
- Art and love
- Combining art and love
- How good you are!
دانلود رمان بهشتمو باز کرد pdf کامل
دانلود رمان بهشتمو باز کرد و روزهای غمانگیز به پایان رسید را به کاربرانی و مخاطبانی که به خواندن و مطالعه کتابهای رمان و رمانهای عاشقانه علاقمند هستند، پیشنهاد میکنیم. این یک داستان عاشقانه و زیباست که برای علاقمندان به مطالعه رمانهای رمانتیک، بسیار گزینه مفیدی است.
رمان بهشتمو باز کرد PDF ندارد. این کتاب تجدید چاپ شده و نسخه فیزیکی آن در کتابفروشیها موجود است. همچنین اگر به هر دلیل همچنان نیاز به دانلود PDF دارید، کتابهای مشابه را از لینک زیر دریافت نمایید:
بهدلیل داشتن حقنشر، این کتاب دارای نسخهالکترونیک نیست.
برای تهیه نسخه چاپی کتاب، به کتابفروشیهای سراسر کشور مراجعه کنید.