یکی از مهمترین مناطق ایرانزمین که شوربختانه کمتر مورد پژوهش مورخان و محققان تاریخ قرار گرفته است، منطقه باستانی سیستان و بلوچستان است. این منطقه همواره از کلیدیترین مناطق ایران در طول تاریخ بوده است. در این مقاله به بررسی تاریخ شهر سیستان و همچنین تاریخ قوم بلوچ خواهیم پرداخت.
حدود تاریخی سیستان و بلوچستان (مکران) در هزار سال پیش
سیستان در تاریخ ایران باستان و میانه
در دوران باستان، منطقه سیستان، زرنگ نام داشت. ولی در اوایل دوره اشکانی، با مهاجرت اقوام آریایی سکایی به زرنگ و ساکن شدن آنها در منطقه، نام زرنگ به به سکائستان و بعدتر سَکِستان، پس از اسلام سَجِستان و نهایتا سیستان تغییر نام پیدا کرد.
سیستان اهمیت فوقالعادهای در اساطیر ایرانی دارد. در اساطیر اوستایی، سیستان محل گسترش دین زرتشت است و گرشاسپ پهلوان، منسوب به این منطقه میباشد. به مرور با تکامل اساطیر ایران از اوستایی به حماسی در دوران ساسانی، سیستان زادگاه زال و رستم – که بر پایه سنت از اخلاف گرشاسپ هستند- قلمداد گردید.
سمت راست تصویر رستم، سمت چپ تصویر گرشاسپ.
اهمیت سیستان در دوره باستان به اندازهای بود که بارها در کتابهای بازمانده از دوره ساسانیان همچون کتاب «شهرستانهای ایران»، به وفور ذکر و خیر سیستان و سیستانیان برشمرده شده است.
پس از سقوط ساسانیان در جریان یورش اعراب، سیستان از جمله مناطقی بود که به شدت در مقابل اعراب ایستاد. فرماندار سیستان در اواخر دوره ساسانی «ایران پسر رستم» نام داشت که به شدت در مقابل اعراب ایستادگی کرد (اطلاعات بیشتر: کتاب زرتشت و زرتشتیان).
در ادوار بعدی نیز یعقوب لیث صفاری، یکی از دلیرترین شاهان ایران پس از اسلام، از این شهر برخاست. یعقوب اولین شاه ایرانی بعد از ساسانیان بود دستور داد فرماندهان و سربازانش عربی را کنار گذاشته و به پارسی سخن بگویند. برآیند این اتفاق، احیای زبان پارسی بعد از دو قرن سکوت بود.
تندیس یعقوب لیث سیستانی
یعقوب پس از فتح تمام سیستان و بلوچستان، بلخ و کابل و هرات و خراسان و کرمان و فارس و مازندران و خوزستان را هم تصرف نمود و در تمام این شهرها گماشتگان اعراب را نابود کرد. وی بر آن بود تا برای از بین بردن خلافت عباسیان، به بغداد لشگرکشی نماید. باری از بخت واژگون، پیش از این حمله بزرگ، دچار بیماری گردید و در دزفول درگذشت.
همچنین بنگرید به:
کتاب شهرستانهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان
کتاب شگفتی و برجستگی سیستان
قوم بلوچ در تاریخ ایران
بلوچستان در دوران هخامنشی، ماکا و در ادوار بعدی مکران نامیده میشد. عالیجناب فردوسی در شاهنامه، بارها از قوم بلوچ به عنوان دلیرترین و شجاعترین ایرانیان نام برده است:
سپاهش ز گردان کوچ و بلوچ
سگالیده جنگ و برآورده خوج
یا در جای دیگر:
گزین کرد از آن نامداران سوار
دلیران جنگی دو و ده هزار
هم از پهلو و پارس و کوچ و بلوچ
ز گیلان جنگی و دشت سروچ
در طول تاریخ، مردم بلوچ اغلب گلهدار و دامدار بودند و در چادرهای مخصوصی که از پوست بز میبافتند زندگی میکردند. در دورهای که تُرکهای آسیای میانه همچون غزنویان و سلجوقیان در ایران تاخت و تاز میکردند، بلوچها از جمله اقوامی بودند که هرگز تسلیم بیگانه نشدند و به شدت پوزهٔ دژخیمان را به خاک مالیدند.
مخاص کلام آنکه بلوچها و سیستانیها از ریشهدارترین اقوام ایرانی هستند. امروز محل زندگی این مردم اصیل و خوشنژاد، با مرزکشیهای استعماری زالوصفتان انگلیسی در قرن نوزده میلادی، میان ایران و پاکستان و افغانستان تقسیم شده است. هرچند در آیندهای نه چندان دور، سرنوشت محتوم این بخشهای جدافتاده از میهن، بازگشت به مام وطن است و دور نیست که ایران بزرگ باردیگر به مرزهای باستانی خود رسیده و فرزندان خویش را در آغوش گیرد.
نقشه پراکندگی مردمان قوم بلوچ ایرانی که خارج از مرزهای ایران افتادهاند.
سخن پایانی
سخن آخر آن که سیستان و بلوچستان پر از جاذبههای فرهنگی و تاریخی و آثار باستانی است و اگر به خود و فرهنگ غنی سرزمین خود احترام میگذارید، در سفرهای خود از سیستان و بلوچستان حتما دیدن کنید. به ویژه از منطقه باستانی شهر سوخته که قدیمیترین تمدن ایرانی در حدود ۶ هزار سال پیش در آنجا پدیدار گردید. از اهمیت این منطقه همین بس که بدانید نخستین انیمیشن دنیا (تصاویر متحرک) و نخستین جراحی چشم مصنوعی دنیا، مربوط به این منطقه است.
نخستین چشم مصنوعی تاریخ – شهر سوخته
بر هر ایرانی آریایی واجب و بایسته است که به سیستان و بلوچستانِ ریشهدار و عزیز، عمیقا احترام بگذارد.