کتاب «انسان خردمند» اثر یووال نوح هراری

طی چهار پنج سال اخیر، به‌اندازه‌ای نام کتاب انسان خردمند بر سر زبان‌ها افتاده که تقریبا همه ما آن را شنیده و حتی اگر آن را نخوانده باشیم، به صورت ضمنی و براساس شنیده‌ها، آگاهی مختصری از آن داریم.

کتاب انسان خردمند (با نام کامل انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر / به انگلیسی: Sapiens: A Brief History of Humankind) اثر یووال نوح هراری نویسنده یهود، یکی از جالب‌ترین کتاب‌های تاریخی است که به سرنوشت کامل نوع بشر از آغاز شروع روند تکامل تا امروز پرداخته است.

این کتاب تاکنون به بیشتر زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده و اکثر بزرگان و مشاهیر آن را نقد یا دست‌کم معرفی کرده‌اند. از آن‌جمله‌اند باراک اوباما و بیل گیتس که مطالعه این کتاب را مفید دانسته‌اند. باری منتقدین نقدهای جدی نیز بر این کتاب وارد آورده‌اند و برخی نیز به طورکلی این اثر را یک اثر غیرعلمی نامیده‌اند. در ادامه به معرفی این کتاب و نقد آن خواهیم پرداخت.

همچنین بخوانید: معرفی کتاب شازده کوچولو

جلد کتاب انسان خردمند

خلاصه کتاب انسان خردمند اثر یووال نوح هراری

در حدود چهار میلیون سال پیش جهش ژنتیکی در میان دسته‌ای از میمون‌سانان باعث شد تا گونه‌های متنوع‌تری از این دسته به وجود بیایند. طی دو میلیون سال از جهش اولیه، انواع شامپانزه و بابون و انسان، به عنوان ماحصل این جهش ژنتیکی پدیدار شدند.

انسان‌سایان (به گونه‌های انسانی مختلف، انسان‌سایان می‌گویند) حاصل از این جهش ژنتیکی شامل ده‌ها گونه‌ی انسانی می‌شدند. یکی از این گونه‌ها «انسان راست‌قامت» بود. حدود دو میلیون سال بعد، انسان‌سایانی نظیر «انسان نئاندرتال» و «انسان راست‌قامت گرجی» و «انسان کارورز» و «انسان خردمند» در جریان روند تکامل، از انسان راست‌فامت منشعب گشتند.

در حدود صدهزار سال پیش، انسان‌های خردمند (اجداد ما) از آفریقا خارج شدند و در حدود هفتاد هزارسال پیش، این انسان‌های خردمند در سرتاسر آسیا و اروپا پراکنده شده بودند. تا این زمان بیشتر گونه‌های انسانی به دلایل گوناگونی از بین رفته بودند و تنها حدود شش گونه انسانی باقی مانده بودند. در طی هزاره‌های بعدی، پنج گونه انسانی دیگر نیز نابود شدند و تنها گونه باقی مانده، اجداد ما بودند: انسان‌های خردمند.

انقلاب شناختی

هفتادهزارسال پیش، زمانی که انسان خردمند با موفقیت مشغول پراکنده شدن در اوراسیا (اروپا و آسیا) بود، تغییراتی در زندگی خود به وجود آورد که از آن به عنوان «انقلاب شناختی» نام برده می‌شود. در این زمان انسان خردمند شروع به ساخت واژگان و به‌وجود‌آوردن یک نظام کلامی منظم کرد. ابزارهای خود را با کمک قوه اندیشه، پیشرفته‌تر ساخت. از قدرت تفکر و خِرَد، برای کار گروهی، شکار دسته‌جمعی و برنامه‌ریزی برای شکارهای استراتژیک استفاده نمود و به‌مرور پیشرفت‌هایی کرد که از انواع دیگر انسانی متمایز شد. ماحصل این پیشرفت‌ها بود که باعث شد تا در حالی که گونه‌های دیگر انسانی همچون بسیاری از گونه‌های حیوانی، پس از مدتی منقرض می‌شدند، اما انسان خردمند نه‌تنها منقرض نشد که به‌زودی به تمام جهان دست یافت و ارباب مطلق زمین گردید.

طی شصت هزار سال، انسان خردمند به صورت قبیله‌ای و گروهی در هر گوشه از زمین زندگی می‌کرد. به زودی نه‌تنها در آسیا و اروپا و آفریقا، نژاد خود را گسترد، که از طریق تنگه برینگ در شمال‌شرقی آسیا به قاره آمریکا رسید و از طریق جزایر اندونزی در جنوب شرقی آسیا، با قایق‌هایی ابتدایی خود را به استرالیا رساند.

با این حال در طی تمام این ۶۰هزار سال، تغییرات گسترده‌ای در نوع زندگی آدمیزاد به وجود نیامد. آدمیزاد در تمام این مدت به صورت «شکارچی-خوراک‌جو» زندگی می‌کرد. به گونه‌ای که یا با شکار حیوانات و یا با دستیابی به میوه‌ها و دانه‌های خوراکی موجود در طبیعت، ارتزاق می‌کرد. تقریبا سبک زندگی تمام بشریت در چهارگوشه جهان به همین شکل بود و جدا از تاثیراتی که طبیعت و جغرافیا بر روی زندگی می‌‌گذاشت، تغییر دیگری در میان زندگی انسان‌ها نبود. مثلا انسان‌هایی که در مناطق سرد سیبری زندگی می‌کردند، با نیزه‌هایی که از سنگ‌های‌تیز و چوب ساخته بودند، به صورت گروهی یک ماموت را شکار می‌کردند و همزمان انسان‌هایی دیگر در آمریکای شمالی -بدون اطلاع از انسان‌های ساکن در سیبری- با همان ابزارهای ساخته‌شده از سنگ و چوب، به صورت گروهی یک بوفالو را شکار و از گوشت آن تغذیه می‌کردند.

انقلاب کشاورزی

‌روند زندگی بشر خردمند طی ۶۰هزار سال هیچ تغییر چشم‌گیری نداشت. آدمیزاد آزادانه در زمین می‌چرخید، شکار می‌کرد، از میوه‌ها و گیاهان تغذیه می‌نمود و اگر قبیله‌ای از آدمیان، گوشه‌ای از زمین را برای خود امن نمی‌دیدند، بدون وابستگی، به صورت گروهی حرکت کرده و در جای دیگری ساکن می‌شدند.

اما در حدود ده تا دوازده‌هزار سال پیش، تغییری چشم‌گیر در روند زندگی انسان‌ها به وجود آمد که مسیر تاریخ را عوض کرد. این تغییر بدین‌صورت بود که آدمیزاد به تدریج یاد گرفت که از یک طرف با اهلی کردن بزها و گاوهای وحشی، می‌تواند نیاز خود به گوشت و شیر و پوست را تامین نماید و از سوی دیگر آموخت که با کاشتن بذر گندم و جو، می‌تواند به برداشت محصول دست زده و از چرخیدن در طبیعت برای یافتن خوراک، خود را خلاص کند. از این زمان، زمین‌های کشاورزی پدیدار شد و آخورهایی برای دامداری شکل گرفت.

حالا دیگر انسان خردمند امکان جابجایی نداشت و کاملا وابسته به زمین شده بود. این البته برای انسان سودمند نبود. چرا که دیگر خبری از خوراک‌های متنوع نبود. انسان می‌توانست مواد مغذی محدودی را کاشت و برداشت نماید. از طرفی ساعت‌های زیادی را باید صرف زراعت و نگهداری از حیوانات می‌کرد. یکجانشینی خطر حرص و آز و حمله دزدان را بیشتر می‌کرد. پس نیاز به حاکم و سرباز و ارتش و سیستم‌های حکومتی پیش آمد. زمین مرزبندی شد و هر قوم و قبیله و بعدها کشوری، منطقه‌ای را به نام خود زد و آن‌جا را سرزمین و میهن خویش قلمداد نمود. حالا دیگر خبری از آن زندگی گذشته که طی بیش از ۶۰هزار سال بدون تغییر باقی مانده بود، نبود و تمام شکل و شمایل زندگی آدمیزاد دچار تغییر شد.

این تغییر در زندگی با پیدایی حکومت‌ها، دگرگونی باورهای دینی و شکل‌گیری ادیان سیستماتیک همراه بود. همچنین مسیری را آغاز کرد که در عین گرفتن شادی و آزادی بشر، در عوض نیل به پیشرفت و ساخت ابزارهای صنعتی جدید را برای بشر به همراه داشت.

انقلاب صنعتی

مسیر زندگی آدمیزاد از آغاز انقلاب صنعتی تا حدود دویست سال پیش، با شیب ملایمی به سمت پیشرفت در حرکت بود. اما به ناگاه در قرن هجده میلادی با وقوع انقلاب صنعتی، تمام جنبه‌های زندگی بشری تغییر کرد. به طوری که اگر یک انسان را از پنجاه سال پیش از آغاز انقلاب صنعتی به هزار سال قبل در همان سرزمین ببریم، احتمالا تا شصت‌درصد میان زندگی خود و زندگی هزار سال قبل، تشابهاتی می‌یافت. اما اگر همان انسان را به صد سال جلوتر ببریم و در دنیای پس از انقلاب صنعتی رها کنیم، احتمالا خود را در سیاره‌ای دیگر فرض کرده و توانایی درک این حجم از تغییرات را نخواهد داشت.

انقلاب صنعتی تمام جنبه‌های زندگی بشری را دگرگون ساخت. حالا دیگر پول و اعتبار و سرمایه و صنعت جایگزین کشاورزی و دامداری شده بود. جدای از این‌ها، بشریت برای نخستین بار اقرار به نادانی خویش کرد و سپس برای حل معضل نادانی، شروع به اختراعات و اکتشافات نمود. نتیجه آن، پیشرفت سریع علم و دانش و تاثیر عجیب آن بر زندگی انسان خردمند بود. حالا دیگر زندگی انسان خردمند هیچ شباهتی به اجداد خود در دو یا ده یا صد هزار سال پیش نداشت.

انسان خردمند نه تنها تمام زمین را در تسخیر خود دارد و از تمام گونه‌های جانوری و گیاهی بهره‌کشی می‌کند، بلکه به آسمان‌ها نیز دست‌یافته، پای بر سیارات دیگر گذاشته و تا میلیون‌ها کیلومتر دورتر از زمین را رصد کرده است. امروز نوددرصد بیماری‌ها در کنترل بشر است و مرگ و میر ناشی از مریضی به حداقل رسیده است. پیش‌بینی می‌شود به زودی بشر پای خود را فراتر از این‌ها نیز گذاشته، بر مرگ غلبه کند و حتی سیاره‌هایی دیگر را برای زندگی به دست آورد.  

کتاب «انسان خردمند» اثر یووال نوح هراری

کتاب انسان خردمند از یووال نوح هراری

نقد و بررسی کتاب انسان خردمند

کتاب انسان خردمند حاوی سبک جدیدی از تاریخ‌نویسی است. این کتاب بجای گزارش و تاریخ جنگ‌ها و سرنوشت ملت‌ها، به بشریت به عنوان یک کل واحد نگریسته و کوشیده است تا مسیر حرکت بشر را با ترازوی «سعادت» و «خوشبختی» بسنجد. بدین‌گونه که آیا مجموع تمام این پیشرفت‌ها در جریان انقلاب‌های شناختی، کشاورزی و صنعتی، به سعادت‌مندی و خوشبختی بشر منجر شده است؟ یا آن‌که بشر را در گردابی از سردرگمی و افسردگی رها ساخته؟

پژوهشگران و منتقدان با دو نگاه متفاوت به این کتاب نگریسته‌اند. برخی آن را یک کتاب احساسی و به دور از منطق می‌دانند. آن‌ها معتقدند که نویسنده در این کتاب به فرافکنی پرداخته و دستاوردهای بشری را با بهانه آن‌که به زمین آسیب رسیده است هیچ می‌داند. درحالی‌که بسیاری از همین دستاوردها، برای زمین می‌تواند حتی مفید بوده باشد. از آن‌جمله جلوگیری سیستماتیک از انقراض برخی گونه‌های حیوانی و گیاهی. آن‌ها یووال نوح هراری را یک مورخ‌ و جامعه‌شناسی احساسی و افراطی می‌دانند و نوشته‌های او در کتاب انسان خردمند را فاقد اعتبار علمی می‌دانند.

در نقطه مقابل، برخی دیگر از پژوهشگران این کتاب را اثری منحصربفرد دانسته‌اند. این دسته از محققان معتقدند که یووال نوح هراری یک اندیشمند بزرگ است. تسلط او بر تاریخ، باستان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، فیزیک و شیمی دلیل موجهی است که به آثار او اعتماد داشته باشیم. این نویسنده و استاد دانشگاه، به دلیل مطالعات زیاد و تسلط بر علوم مختلف توانسته چنین اثری خلق نماید. در صورت ناآگاهی از هر یک از دانش‌های نام‌برده، مولف قطعا توانایی خلق چنین اثری با چنین جزییاتی را نداشت.

این دسته از محققان، همچنین معتقدند که نگاه احساسی و انسانی نویسنده به روند جریان تاریخ را نیز تحسین باید کرد. ما در جریان بررسی تاریخ، با انسان مواجه هستیم و برای بررسی انسان نیز بایستی با دیدی انسانی به تاریخ نظر بیافکنیم.

به طور کلی با تمام نقدهای مثبت و منفی، باید اعتراف کرد که کتاب انسان خردمند یک اثر قابل احترام و پژوهشی است که می‌توان با مطالعه آن، دایره دید خود به زندگی بشر را گسترده‌تر ساخت.

همچنین بخوانید: معرفی کتاب تاریخ طبری

Sapiens: A Brief History of Humankind

بخش‌هایی از کتاب انسان خردمند

– ۱۵۰هزار سال قبل، انسان‌ها با وجود استفاده از آتش هنوز موجوداتی کم‌اهمیت بودند. حالا دیگر می‌توانستند شیرها را فراری دهند، خود را در شب‌های سرد، گرم کنند، و جنگلی را به آتش بکشند. اما اگر همه‌ی گونه‌های انسانیِ موجود در آن دوره را کنار هم قرار داده و شروع به شمارش می‌کردیم، شاید تعدادشان هنوز از یک میلیون نفر نیز فراتر نمی‌رفت؛ این یعنی صرفا یک نقطه روی صفحه‌ی رادار زیست‌بومی. 

– همه‌ی گونه‌های انسانی، علی‌رغم تفاوت‌های زیادشان، چند ویژگی مشترک دارند که آن‌ها را از موجوات دیگر متمایز می‌سازد. بارزترین ویژگی این است که انسان، در قیاس با سایر جانداران، مغز فوق‌العاده بزرگ‌تری دارد.

– انقلاب کشاورزی یکی از بحث‌برانگیزترین وقایع تاریخ است. بعضی طرفداران دو آتشه‌ی آن ادعا می‌کنند که این انقلاب بشر را در مسیر رفاه و ترقی قرار داد. دیگران آن را منجر به تباهی بشر می‌دانند و معتقدند که این انقلاب، نقطه‌ی عطف سرنوشت‌سازی بود، که باعث شد انسان خردمند، همزیستی صمیمانه خود با طبیعت را رها کرده و به سوی حرص و آز و ازخودبیگانگی بشتابد. این مسیر، به هر سمتی که بود، راه برگشتی نداشت. کشاورزی جمعیت را چنان به سرعت و از اساس افزایش داد که بشریت اگر به شکار و گردآوری خوراک بازمی‌گشت، دیگر نمی‌توانست مثل سابق به بقای خود ادامه دهد. 

– متاسفانه حاکمیت انسان خردمند بر زمین تا کنون چندان حاصلی به بار نیاورده است تا به اعتبار آن بر خود ببالیم. ما محیط اطراف‌مان را تحت‌کنترل درآورده‌ایم، محصولات غذایی را افزایش داده‌ایم، شهرها ساختیم، امپراتوری‌ها برپا کردیم و شبکه‌های تجاری گسترده ایجاد کردیم. اما آیا توانستیم از میزان رنج در جهان بکاهیم؟ بارها ثابت شده است که افزایش دائمی قدرت بشر لزوما به رفاه آحاد انسان‌های خردمند نیانجامیده است و منجر به فلاکتی غیرقابل تصور برای موجودات دیگر شده است. 

– پس از سال ۱۹۰۸، و بخصوص بعد از سال ۱۹۴۵، طمع سرمایه‌داری عمدتا به دلیل ترس از کمونیسم، تا حدود مهار شد. اما بی‌عدالتی هنوز حکم‌فرماست. کیک اقتصادی ۲۰۱۴ بسیار بزرگ‌تر از کیک سال ۱۵۰۰ است، اما آن چنان نامساوی تقسیم شده است که بسیاری از دهقانان آفریقایی و کارگران اندونزی بعد از یک روز کار سخت با غذایی کمتر از غذای اجدادشان در ۵۰۰ سال قبل به خانه برمی‌گردند. ممکن است رشد اقتصاد مدرن هم مثل انقلاب کشاورزی، فریبی بسیار بزرگ از کار درآید. 

– اولین خط آهن تجاری جهانی در ۱۸۳۰ در بریتانیا افتتاح شد. در ۱۸۵۰ کشورهای غربی ۴۰هزار کیلومتر راه‌آهن داشتند، اما در تمام آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین فقط ۴هزار کیلومتر خط آهن وجود داشت. در ۱۸۸۰، غرب به خود می‌بالید که بیش از ۳۵۰هزار کیلومتر خط آهن دارد، در حالی که در سایر نقاط دنیا فقط ۳۵هزار کیلومتر راه‌آهن وجود داشت (و بیشتر آن را هم انگلیسی‌ها در هند کشیده بودند).

– در مجموع، امروزه ده‌ها میلیارد حیوان در دامداری‌ها زندگی می‌کنند که بخشی از خط تولید ماشینی هستند و در حدود ۵۰ میلیارد راس از آن‌ها سالانه کشته می‌شوند. این روش‌های صنعتی دامداری به افزایش بی‌سابقه‌ی‌ تولیدات کشاورزی و ذخایر غذایی انسان‌ها انجامیده است. پرورش صنعتی حیوانات در کنار ماشینی شدن کشت گیاهان، اساس کل نظام اقتصادی‌اجتماعیِ مدرن است. 

– پول، سکه و اسکناس نیست. پول هرآن چیزی است که انسان‌ها تمایل دارند با استفاده از آن بتوانند به طور نظام‌مند ارزش چیزهای دیگر را به منظور مبادله‌ی کالاها و خدمات نشان دهند. 

– چرا مردم خود را با غذاهای پرکالری که برای جسم‌شان هم مضر است خفه می‌کنند؟ جوامع مرفه امروزی درگیر بلای چاقی هستند که به سرعت دارد به کشورهای در‌حال‌رشد هم سرایت می‌کند. تا وقتی که عادات غذایی نیاکان خوراک‌جوی‌مان را بررسی نکنیم، یافتن علت زیاده‌روی ما در خوردن غذاهای پرچرب و بسیارشیرین معما باقی می‌ماند. در علف‌زارهای استوایی و جنگل‌هایی که آن‌ها سکونت داشتند غذاهای شیرین پرکالری بسیار کمیاب و منابع غذایی به طور کلی کم بود. ۳۰هزار سال پیش، خوراک‌جوی عادی تنها به یک نوع غذای شیرین دسترسی داشت و آن میوه‌های رسیده بود. اگر یک زن عصر حجری به یک درخت پر از انجیر برمی‌خورد، منطقی‌ترین کار این بود که قبل از آن که بابون‌های محلی آن درخت را لخت کنند، تا جایی که می‌تواند از آن انجیرها بخورد. بدین‌ترتیب و طی صدهاهزار سال، غریزه‌ی زیاده‌روی در خوردن غذاهای پرکالری، بخشی از ژن‌های ما شد. امروزه ما شاید در آپارتمان‌های بسیار بلند با یخچال‌هایی پر از غذا زندگی کنیم، ولی DNA ِ ما هنوز گمان می‌کند که در علفزارهای استوایی به سر می‌برد. برای همین است که اگر یک لیوان بستنی در یخچال پیدا کنیم آن را کامل می‌بلعیم و پشتش هم یک شیشه بزرگ نوشابه را تا ته سر می‌کشیم. 

– سرانجام، ما فقط در صورتی می‌توانیم به خاطر دستاوردهای بی‌سابقه‌‌ی انسان خردمندِ امروزی به خود ببالیم که سرنوشت تمام موجودات دیگر را کاملا نادیده بگیریم. بخش‌های زیادی از نعمات مادی‌ای که به آن فخر می‌فروشیم و از ما در مقابل بیماری‌ها و قحطی محافظت می‌کند، به بهای شکنجه و قربانی شدن میمون‌های آزمایشگاهی، گاوهای شیرده، و مرغ‌های تسمه‌نقاله‌ای به‌دست آمده است. در طی دو قرن اخیر، ده‌ها میلیارد از آن‌ها قربانی نظامی از استثمار صنعتی بوده‌اند که قساوتش در تاریخ سیاره زمین بی‌سابقه بوده است. اگر فقط یک دهم آن چه را فعالان حقوق حیوانات مطرح می‌کنند بپذیریم، پس چه‌بسا کشاورزی صنعتی مدرن بزرگ‌ترین جنایت تاریخ باشد. 

– از منظر گله حیوانات، و نه چوپان‌ها، نمی‌توان به نتیجه‌ی دیگری به جز این رسید که انقلاب کشاورزی برای اکثر حیوانات اهلی شده، فاجعه‌ای وحشتناک بود. موفقیت تکاملی این حیوانات بی‌معنی است. یک کرگدن‌ِوحشیِ کمیابِ در آستانه‌ی انقراض، شاید بسیار خوشبخت‌تر از گوساله‌ای باشد که ناچار است تمام زندگی کوتاه خود را در قفسی تنگ سپری کند و پروار شود تا استیک لذیذی از آن تهیه کنند. کرگدن ناراضی نخواهد بود از این‌که در شمار آخرین اعضای گونه‌اش است. موفقیت عددیِ گونه‌ی گوساله، تسلی‌خاطر اندکی است در برابر درد و رنجی که هر یک از افراد این گونه بدان دچار هستند.

انسان خردمند

آشنایی با یووال نوح هراری

یووال نوح هراری (به عبری: יובל נח הררי و به انگلیسی: Yuval Noah Harari) نویسنده اسراییلی، دارای دکترای تاریخ از دانشگاه آکسفورد است. وی هم‌اکنون استاد دانشگاه اورشلیم می‌باشد.

شیوه نگرش او به تاریخ، در مقیاس مسائل کلان است. مسائلی از قبیل ارتباط میان تاریخ و زیست‌شناسی، تفاوت بنیادین میان انسان‌ها و دیگر جانوران، سمت‌و‌سوی تاریخ بشریت و حرکت تاریخ و آینده بشریت، از مهم‌ترین مباحثی است که این نویسنده و محقق کوشیده است تا به آن‌ها در قالب آثار و کتاب‌ها و مقالات و مصاحبه‌های خود، پاسخ دهد.

این دانشمند بزرگ جدای از بررسی تاریخ انسان‌ها، به طبیعت و نقش انسان در سرنوشت گیاهان و جانوران نیز می‌پردازد. او خود گیاه‌خوار بوده و نوع برخورد انسان با گیاهان و حیوانات را به شدت نقد می‌کند. یووال نوح هراری معتقد است که نگاه انسان‌ها به حیوانات اهلی و بهره‌کشی از آن‌ها در جهت تهیه‌ی خوراک و پوشاک و ارضای هوس‌های افراطی، عملی شنیع و مخالف قانون طبیعت است.

او معتقد است که در سال‌های آتی، پیشرفت بشریت در تکنولوژی به اندازه‌ای خواهد شد که احتمالا در دهه‌های آینده، ما شاهد خلق موجودات جدید با استفاده از دستکاری‌های ژنتیکی و ساخت سلول‌های بنیادین جدید، خواهیم بود.

این نویسنده تا امروز برنده چندین جایزه گوناگون برای کتاب‌ها و تئوری‌های منحصربه‌فردش شده است.

همچنین بخوانید: معرفی کتاب دختری که رهایش کردی از جوجو مویز

یووال نوح هراری

سخن پایانی

عمر انسان خردمند نسبت به عمر سیاره زمین بسیار ناچیز است. قدمت زمین ۴/۶ میلیارد سال بوده و حدود دو میلیارد سال است که موجودات زنده بر روی زمین پدیدار شده‌اند. عمر برخی از این موجودات بر روی زمین فوق‌العاده طولانی است. برای مثال دایناسورها بیش از صد میلیون سال برروی زمین زیستند. این را مقایسه کنید با عمر گونه‌ی انسان که در بهترین شرایط به چهار میلیون سال می‌رسد و عمر انسان خردمند که از ۲۰۰هزار سال تجاوز نمی‌کند. در این میان از انقلاب شناختی ۷۰هزار سال، از انقلاب کشاورزی ۱۲هزار سال و از انقلاب صنعتی فقط ۲۰۰سال می‌گذرد.

اما این انسان با این عمر کوتاه خود، چنان بلایی به سر زمین آورده است که زمین را دچار تغییرات شگفت‌انگیزی نموده. زمین که طی چند میلیارد سال به کندی دچار تحول می‌شد، امروزه در هر دهه، متفاوت از دهه‌های پیشین است. انسان تبدیل به ارباب زمین شده و بنابر مصلحت خود به تغییر و دگرگونی زمین دست می‌یازد.

کتاب انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر (A Brief History of Humankind) برای کسانی که مایل به شناخت بشر و درک نقش بشر در دگرگونی زمین هستند، اثری ارزشمند می‌باشد. مخاطب پس از مطالعه این کتاب به دیدی دقیق‌تر از زمین دست‌یافته و با نگاهی عمیق‌تر به خود و به دنیای پیرامون خود می‌نگرد. در یک کلام مطالعه کتاب انسان خردمند، برای هرآن‌کسی که نیاز به شناخت جهان پیرامون خود دارد، اتفاقی فوق‌العاده است.

نظر شما در مورد کتاب انسان خردمند چیست؟ در کامنت‌ها دیدگاه خود را بیان کنید.

نویسنده: بهمن انصاری

 

هنوز کتاب انسان خردمند را مطالعه نکرده‌اید؟

«دانلود کتاب انسان خردمند»

  1. isaac:

    سه تا مشکل داره آقای یووال نوح هراری:
    گیاهخوار بودن
    همجنسگرا بودن
    یهودی بودن

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe