معرفی گلستان سعدی: باب دوم در اخلاق درویشان

گلستان سعدی اثر برجسته‌ی سعدی شیرازی، یکی از مهم‌ترین آثار ادب فارسی است که شامل حکایات و داستان‌های آموزنده‌ای در هشت باب است. باب دوم این کتاب با عنوان “در اخلاق درویشان” به بررسی ویژگی‌های درویشان و مسائلی چون تواضع، قناعت و زهد می‌پردازد. سعدی در این بخش به توصیف و تمجید از زندگی ساده و بی‌تکلف درویشان پرداخته و فضایل اخلاقی آن‌ها را ستایش می‌کند.

در اخلاق درویشان

باب دوم: در اخلاق درویشان

باب دوم گلستان سعدی به زندگی و منش درویشان اختصاص دارد. درویشان در عرفان اسلامی نماد ساده‌زیستی، تواضع، و دوری از دنیا هستند. سعدی در این باب تلاش می‌کند با ارائه حکایاتی زیبا و پرمعنا، مفاهیمی چون فروتنی، قناعت و بی‌اعتنایی به مال و مقام دنیا را ترویج دهد.

تواضع و فروتنی

یکی از موضوعات اصلی در باب دوم، اهمیت تواضع*است. سعدی باور دارد که فروتنی یکی از ویژگی‌های اصلی انسان‌های بزرگ است و درویشان نیز به خاطر بی‌توجهی به دنیا و جاه و مقام، همواره متواضع و فروتن هستند. او در این بخش می‌گوید:

پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه بدر آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت و خرامان همی‌رفت و می‌گفت

نه به استر بر سوارم نه چه اشتر زیر بارم
نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم

غم موجود و پریشانی معدوم ندارم
نفسی می‌زنم آسوده و عمری می‌گذارم

اشتر سواری گفتش ای درویش کجا می‌روی برگرد که به سختی بمیری نشنید و قدم در بیابان نهاد و برفت چون به نخله محمود در رسیدیم توانگر را اجل فرا رسید درویش به بالینش فراز آمد و گفت ما به سختی بنمردیم و تو بر بختی بمردی

شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون روز آمد بمُرد و بیمار بزیست

ای بسا اسب تیز رو که بماند
که خر لنگ جان بمنزل برد

بس که در خاک تندرستان را
دفن کردیم و زخم خورده نمرد

قناعت و بی‌نیازی

سعدی در باب دوم از قناعت و بی‌نیازی به عنوان یکی دیگر از فضایل درویشان یاد می‌کند. او معتقد است که درویشان با قناعت به اندک و دوری از حرص و طمع، در آرامش زندگی می‌کنند و همواره شادمان هستند. سعدی می‌گوید:

آنکه قانع است، در فقر نیز به خوشبختی دست می‌یابد.

حکایات آموزنده

باب دوم گلستان همچون سایر بخش‌های این کتاب، سرشار از حکایات کوتاه و پندآموز است. سعدی از این حکایات استفاده می‌کند تا مفاهیم اخلاقی و عرفانی را به شیوه‌ای دلنشین و ساده به مخاطب منتقل کند. این حکایات بیشتر درباره زندگی درویشان، تعاملات آن‌ها با مردم و پادشاهان و بیان صفات والای انسانی است.

نمونه‌ای از حکایات

چندان که مرا شیخ اجلّ ابوالفرج بن جوزی رحمه الله علیه ترک سماع فرمودی و به خلوت و عزلت اشارت کردی عنفوان شبابم غالب آمدی و هوا و هوس طالب ناچار به خلاف رای مربّی قدمی برفتمی و از سماع و مجالست حظی برگرفتمی و چون نصیحت شیخم یاد آمدی گفتمی

قاضی ار با ما نشیند بر فشاند دست را
محتسب گر می‌خورد معذور دارد مست را

تا شبی به مجمع قومی برسیدم که در میان مطربی دیدم

گویی رگ جان می‌گسلد زخمه ناسازش
ناخوش تر از آوازه مرگ پدر آوازش

گاهی انگشت حریفان از و در گوش و گهی بر لب که خاموش

نُهاجُ اِلی صوتِ الاَغانی لطیبها
و انتَ مُغنٍّ اِنْ سَکتَّ نطیبُ

نبیند کسی در سماعت خوشی
مگر وقت رفتن که دم در کشی

چون در آواز آمد آن بربط سرای
کد خدا را گفتم از بهر خدای

زیبقم در گوش کن تا نشنوم
یا درم بگشای تا بیرون روم

فی الجمله پاس خاطر یاران را موافقت کردم و شبی به چند مجاهده بروز آوردم

مؤذن بانگ بی هنگام برداشت
نمی‌داند که چند از شب گذشته است

درازیّ شب از مژگان من پرس
که یک دم خواب در چشمم نگشته است

بامدادان به حکم تبرک دستاری از سر و دیناری از کمر بگشادم و پیش مغنّی نهادم و در کنارش گرفتم و بسی شکر گفتم یاران ارادت من در حقّ او خلاف عادت دیدند و بر خفت عقل حمل کردند یکی زان میان زبان تعرّض دراز کرد و ملامت کردن آغاز که این حرکت مناسب رای خردمندان نکردی خرقه مشایخ به چنین مطربی دادن که در همه عمرش درمی ‌بر کف نبوده است و قراضه ای در دف:

مطربی دور ازین خجسته سرای
کس دو بارش ندیده در یک جای

راست چون بانگش از دهن برخاست
خلق را موی بر بدن برخاست

مرغ ایوان ز هول او پرید
مغز ما برد و حلق خود درید

گفتم زبان تعرض مصلحت آن است که کوتاه کنی که مرا کرامت این شخص ظاهر شد گفت مرا بر کیفیت آن واقف نگردانی تا منش هم تقرّب کنم و بر مطایبتی که کردم استغفار گویم .گفتم بلی به علت آن که شیخ اجلم بارها به ترک سماع فرموده است و موعظه بلیغ گفته و در سمع قبول من نیامده امشبم طالع میمون و بخت همایون بدین بقعه رهبری کرد تا به دست این توبه کردم که بقیّت زندگانی گرد سماع و مخالطت نگردم

آواز خوش از کام و دهان و لب شیرین
گر نغمه کند ور نکند دل بفریبد

ور پرده عشاق و خراسان و حجازست
از حنجره مطرب مکروه نزیبد

سخن آخری

باب دوم گلستان سعدی، با تکیه بر مفاهیمی چون فروتنی، قناعت و دوری از دنیا، راهنمایی برای رسیدن به زندگی معنوی و آرامش درونی است. سعدی با روایت حکایات آموزنده، به مخاطب خود می‌آموزد که زندگی ساده و بی‌تکلف درویشان می‌تواند الگوی مناسبی برای رسیدن به خوشبختی واقعی باشد.

خواندن آنلاین گلستان سعدی


معرفی گلستان سعدی: باب اول – در سیرت پادشاهان
معرفی گلستان سعدی: باب دوم – در اخلاق درویشان
معرفی گلستان سعدی: باب سوم – در فضیلت قناعت
معرفی گلستان سعدی: باب چهارم- در فواید خاموشی
معرفی گلستان سعدی: باب پنجم – در عشق و جوانی
معرفی گلستان سعدی: باب ششم – در ضعف و پیری
معرفی گلستان سعدی: باب هفتم – در تاثیر تربیت
معرفی گلستان سعدی: باب هشتم – در آداب صحبت

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe