مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ ایرانیتبار و پارسیگوی قرن هفتم هجری است. وی را با نامهای مولانا (در کشورهای پارسیزبان) و رومی (در کشورهای اروپایی و آمریکا) نیز میشناسند و مثنوی معنوی در شمار مشهورترین و بهترین کتابهای تاریخ ادبیات پارسی است.
مولانا از علما و صوفیان و شعرا و عرفای بزرگ جهان است. کمابیش همه صوفیان شرقی، اعم از ایرانی و افغان و تُرک و عرب، مولانا را مرشد خود دانسته و او را میستایند. مولوی درابتدا عارفی وارسته و معلمی اندیشمند بود. اما ملاقات او با شمس تبریزی در سال ۶۴۲ هجری، انقلابی در وی پدید آورد که موجب ترک مسند تدریس گردید و به مراقبت نفس و تذهیب باطن پرداخت.
مثنوی معنوی مولوی
شیخ بهایی میگوید:
مثنوی معنوی مولوی
هست قرآنی به لفظ پهلوی
من نمیگویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
بیگمان مثنوی مولوی را بایستی در شمار پنج شاهکار برتر تاریخ ادبیات پارسی قلمداد کرد. این کتاب نه فقط یک منظومه شعر، بلکه یک شاهکار بیمانند و درس اخلاق و زندگی برای هر انسانی در هر کجای دنیا میباشد.
مثنوی مولوی تا کنون به بیشتر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است و در هر گوشهای از دنیا، طرفداران خاص خود را دارد. در ادامه بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت و پس از معرفی کامل مولانا و مثنوی او، متن کامل مثنوی مولوی را بدون سانسور و حذفیات برای مطالعه آنلاین شما قرار خواهیم داد. با ما همراه باشید.
زندگینامه مولوی
مولانا در سال 604 هجری در بلخ زاده شد. پدرش بهاءالدین ولد نام داشت و از صوفیان بزرگ زمان خود بود. وی در میان همعصران خود اسم و رسمی داشته و مورداحترام اهالی بلخ قرار داشت.
در حوالی سال 610 هجری و چندی پس از یورش مغولان به ایران، بهاءالدین ولد دست همسر و فرزندش را گرفته و ترک دیار کرد تا از شمشیر بیرحم مغولان در امان باشد.
او در امتداد مسیر غربی حرکت کرده، شهرها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و نهایتا در قونیه که یکی از غربیترین شهرهای حوزه ایران فرهنگی بود و امروزه در ترکیه قرار دارد، ساکن گردید. مشهور است که در جریان این کوچ اجباری، با عطار در نیشابور نیز دیداری داشتند. هرچند که این واقعه مستند نیست و مشخص نیست تا چه اندازه حقیقت داشته باشد.
مولانا و شمس تبریزی
چندی بعد در قونیه، بهاءالدین ولد پدر مولانا چشم از جهان فروبست. مولانا به زودی رشد کرده و در 37 سالگی به یکی از بزرگترین و مشهورترین زاهدان و عابدان قونیه تبدیل شده و مریدان و شاگردان بسیار داشت.
در این زمان طی رویدادی به صورت اتفاقی با شمس تبریزی آشنا شد. شمس چنان بر وی تاثیر عمیقی گذاشت که مولانا کلاس و مکتب و شاگردان را رها کرده، عزلتنشین گردید و پس از مکاشفات درونی، به شعر و ترانه و دف و سماع روی آورد و شد آنچه که باید میشد.
علاقه مولانا به شمس و دورشدن وی از شاگردان باعث دشمنی شاگردانش با شمس گردید. شمس مدتی تحمل کرد ولی سرانجام کاسه صبر لبریز گردید، قونیه را به مقصد دمشق ترک گفت.
این فراق چنان بر مولانا گران آمد که شوریده احوال گردید و در غم و اندوه فرورفت. مریدان که به اشتباه خود پی برده بودند بنای عذرخواهی و پوزش بگذاشتند و نهایتا پسر مولانا را رهسپار دمشق کردند تا شمس تبریزی را بازآورد. با بازگشت شمس، مولانا بار دیگر شادمان گشت.
بدون هیچ تردیدی باید دیدار مولوی و شمس را نقطه عطفی در تاریخ زندگی وی و همچنین نقطه عطفی در تاریخ ادبیات پارسی بدانیم. این دیدار چنان مولانا جلال الدین را منقلب کرد که گویی او دوباره متولد شد. شاید اگر این دیدار نبود، امروز ما با شاهکاری مثل مثنوی معنوی هرگز مواجه نبودیم.
از همین روی است که بسیاری از پژوهشگران، اصولا مولانا و شمس را جدا از یکدیگر نمیدانند و عقیده دارند که اگر این دیدار محقق نمیشد، ما امروزه نه شاهکاری به نام مولانا در تاریخ ایران زمین داشتیم و نه با بزرگمردی به نام شمس آشنا بودیم.
جدایی مولانا و شمس
اما این وصال به درازا نپایید چرا که حسادت دشمنان باردیگر شعله برافروخت و اینبار شمس برای همیشه قونیه را ترک گفت. به کجا؟ کسی نمیداند. مولانا چنان از این فراق در غم و اندوه فرو رفت که روز و شب سماع میکرد و بیقرار بود.
دوبار برای یافتن او از قونیه خارج شد و تا دمشق رفت اما خبری از شمس نیافت. او تا آخر عمر خود شمس را دیگر ندید اما آتش عشقی که شمس در دلش انداخته بود کارساز گردید تا مولانا، مولانا شود!
مولانا جلالالدین بلخی سرانجام در سال ۶۷۲ هجری قمری، پس از مدتها بیماری پیاپی، زندگی را بدرود گفت و در همان شهر قونیه چشم از جهان فروبست.
مشهور است که روز مرگ او، در قونیه سیلی از مردم از مسلمان و زرتشتی و مسیحی و یهودی سرازیر گردید و شهر در غم و اندوه و سوگواری فرورفت.
امروزه آرامگاه او در قونیه محل تجمع صوفیان و عارفان از سرتاسر جهان است. بلاتردید این سخنسرای بزرگ، از بزرگترین مفاخر ایرانزمین و پارسیگویان است.
اشعار مولانا
تقریبا تمام آثار مولانا به زبان شیرین مادریاش یعنی زبان پارسی سروده شده است. باری در میان اشعارش، معدود ابیاتی به زبانهای ترکی و عربی و یونانی نیز دیده میشود.
مثنوی معنوی مهمترین و مشهورترین کتاب مولانا است. این اثر را بهترین اثر عرفانی در تمام تاریخ میدانند. تا امروز تمام به تمام زنده دنیا، مثنوی مولوی ترجمه و در همه جهان نسخهای از آن یافت میگردد.
دیگر اثر او، مجموعه اشعاری است که به نام مراد و مرشد خود، دیوان شمس تبریزی نامگذاری کرد. سبک اشعار این مجموعه، غزل است. بیش از نود و پنج درصد از اشعار این کتاب فارسی و مابقی عربی و ترکی و یونانی است.
به طور کلی مولانا را میتوان در شمار 5 شاعر بزرگ تمام تاریخ ایرانزمین قلمداد کرد. وی تبحری خدادادی و بیمانند در طبع شعر داشت و سرودههای وی بهگونهای است که هیچکس نمیتواند نظیر آنها را خلق نماید.
فیه ما فیه، مجالس سبعه، رباعیات و چند اثر دیگر نیز در شمار آثار بهجای مانده از حضرت مولانا هستند. تک به تک ابیات و سطرهای موجود از مولانا، درس است. درس عشق و آزادی و آزادگی. از میزان شهرت و اعتبار مولانا همان بس که در ایالات متحده، پرفروشترین و پرتیراژترین کتاب از یک نویسنده غیرانگلیسیزبان، کتا مثنوا معنوی است و این خود گویای اعتبار و قدرت کلام حضرت مولاناست.
اخیرا روزنامه تایمز، مثنوی مولوی را در کنار گلستان سعدی، در شمار صد کتاب ارزشمند تاریخ که صددرصد ارزش خواندن و مطالعه دارند، قرار داده است. این دو کتاب از معدود کتابهای غیرانگلیسی هستند که در این لیست دیده میشوند.
مولوی مایه فخر ایران و ایرانی
کتاب مثنوی مولوی فقط یک کتاب شعر نیست. این اثر، درس است. درس عشق و دلدادگی. درس انسانیت و معرفت. کمتر ملتی در دنیا وجود دارد که چنین شاهکاری را داشته باشد.
با وجودی که بسیاری از کشورکهای متخاصم و جدیدالتاسیس قصد دزدیدن مولانا و دادن هویت غیرایرانی به وی را دارند، اما ما ایرانیها و پارسیزبانها در آسودگی نشسته و به تلاشهای مضبوحانهشان پوزخند میزنیم! چرا که اگر تمام دنیا تلاش کنند، نمیتوانند از شاعری را که نود درصد اشعارش به زبان پارسی است، هویتزدایی کنند!
ما ایرانیان و همه پارسیزبانان و آریایینژادات فلات بزرگ ایران، به مولانا عشق میورزیم و وی را میستاییم. بدون شک مولوی را بایستی فخر ادبیات پارسی و بزرگ تاریخ ایران زمین قلمداد نماییم.
در تاریخ ادبیات ایرانزمین شما هرگز نمیتوانید کسی را بیابید که جایگاه مولانا را داشته باشد. وی شاعری خوشکلام، عارفی وارسته و دلدادهای دلباخته بود. کمتر کسی را میتوان یافت که اینگونه همه خصائل والای انسانی و عرفانی را یکجا داشته باشد.
مطالعه آنلاین مثنوی مولوی
برای مطالعه آنلاین مثنویمعنوی حضرت مولانا، بر روی هر یک از بخشهای زیر کلیک بفرمایید:
همچنین میتوانید متن کامل کتاب مثنوی معنوی را از لینک زیر به صورت PDF دانلود نمایید: |