عطار نیشابوری – غزل 251 تا 300

عاشقانی کز نسیم دوست جان می‌پرورند جمله وقت سوختن چون عود اندر مجمرند فارغند از عالم و از کار عالم روز و شب والهٔ راهی شگرف و غرق بحری منکرند هر که در عالم دویی می‌بیند آن از احولی است زانکه ایشان در دو عالم جز یکی را ننگرند گر صفتشان برگشاید پردهٔ صورت ز روی از ثری تا عرش اندر زیر گامی بسپرند آنچه می‌جویند بیرون از دوعالم سالکان خویش را یابند چون این پرده از هم بردرند هر ...

خواندن بیشتر و دانلود کتاب

عطار نیشابوری – غزل 201 تا 250

تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد از جان بشست دست و به جانان دراز کرد فریاد برکشید چو مست از شراب عشق بیخود شد و ز ننگ خودی احتراز کرد چون دل بشست از بد و نیک همه جهان تکبیر کرد بر دل و بر وی نماز کرد بر روی دوست دیده چو بر دوخت از دو کون این ...

خواندن بیشتر و دانلود کتاب

عطار نیشابوری – غزل 151 تا 200

دل درد تو یادگار دارد جان عشق تو غمگسار دارد تا عشق تو در میان جان است جان از دو جهان کنار دارد تا خورد دلم شراب عشقت سرگشتگی خمار دارد مسکین دل من چو نزد تو نیست در کوی تو خود چکار دارد راز تو نهان چگونه دارم کاشکم همه آشکار دارد چندین غم بی نهایت از تو عطار ز روزگار دارد بس نظر تیز که تقدیر کرد تا رخ زیبای تو تصویر کرد روی تو عقلم صدف عشق ساخت چشم تو جانم هدف ...

خواندن بیشتر و دانلود کتاب

عطار نیشابوری – غزل 101 تا 150

گر جمله تویی همه جهان چیست ور هیچ نیم من این فغان چیست هم جمله تویی و هم همه تو و آن چیست که غیر توست آن چیست چون هست یقین که نیست جز تو آوازهٔ این همه گمان چیست چون نیست غلط کننده پیدا چندین غلط یکان یکان چیست چون کار جهان فنای محض است چندین تک و پوی در جهان چیست بر ما چو وجود نیست ما را چندین غم و درد بی کران چیست چون زنده به جان نیم ...

خواندن بیشتر و دانلود کتاب

عطار نیشابوری – غزل 51 تا 100

چه رخساره که از بدر منیر است لبش شکر فروش جوی شیر است سر هر موی زلفش از درازی جهان سرنگون را دستگیر است قمر ماند از خط او پای در قیر که در گرد خطش هم جوی قیر است خطا گفتم مگر مشک ختاست او که در پیرامن بدر منیر است خط نو خیزش از سبزی جوان است که کمتر خط پیشش عقل پیر است نیاید در ضمیر کس که آن خط چگونه نوبهاری در ضمیر است جهان جان سزای وصل ...

خواندن بیشتر و دانلود کتاب

عطار نیشابوری – غزل 1 تا 50

سحرگاهی شدم سوی خرابات که رندان را کنم دعوت به طامات عصا اندر کف و سجاده بر دوش که هستم زاهدی صاحب کرامات خراباتی مرا گفتا که ای شیخ بگو تا خود چه کار است از مهمات بدو گفتم که کارم توبهٔ توست اگر توبه کنی یابی مراعات مرا گفتا برو ای زاهد خشک که تر گردی ز دردی خرابات اگر یک قطره دردی بر تو ریزم ز مسجد بازمانی وز مناجات برو مفروش زهد و خودنمائی که نه زهدت خرند اینجا نه ...

خواندن بیشتر و دانلود کتاب

مطالعه آنلاین دیوان اشعار عطار نیشابوری

فَریدالدّین ‌ابوحامِد‌ محمّد‌ عطار ملقب به عطار نیشابوری شاعر و عارف بلندآوازه نيمه دوم قرن ششم و اوايل قرن هفتم هجری است. حضرت عطار از بزرگ‌ترين عارفان تاريخ است. به طوري كه حضرت مولانا با آن مرتبه عرفانی والا، درمورد او می‌گويد: هفت شهر عشق را عطار گشت مـا هـنـوز اندر خـم يك كـوچـه‌ايم زندگی‌نامه عطار نیشابوری شیخ عطار نیشابوری در سال 540 هجری در روستای کَدکَن از توابع تربت‌حیدریه زاده شد. در آن ...

خواندن بیشتر و دانلود کتاب

باباطاهر – دوبیتی‌های 301 تا 366

از آن روزیکه ما را آفریدی بغیر از معصیت چیزی ندیدی خداوندا بحق هشت و چارت ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی دل دیوانه‌ام دیوانه‌تر شی خرابه خانه‌ام ویرانه‌تر شی کشم آهی که گردون را بسوجم که آه سوته‌دیلان کارگر شی بنادانی گرفتم کوره راهی ندانستم که می‌افتم بچاهی بدل گفتم رفیقی تا به منزل ندانستم رفیق نیمه راهی ته که نوشم نه‌ای نیشم چرایی ته ...

خواندن بیشتر و دانلود کتاب

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe