پاییز سال 1922 میلادی که "هاوارد کارتر" باستانشناس انگلیسی دره سلاطین مصر را برای ششمسین سال پیاپی حفاری میکرد، آرامگاه " توتعنخآمون " فرعون مشهور را کشف کرد. کسی که از سال 1336 تا 1327 قبلازمیلاد، فرعون مصر بود.
به محض باز کردن درب، مقبرهای با شکوه که هرگز دزدان و قاچاقچسان عتیقه به آن دست پیدا نکرده بودند، مشاهده شد. کارتر بعدها آن چه را دیده بود، این طور توصیف کرد:
ابتدا نمیتوانستم چیزی ببینم، هوای گرمی که از حفره خارج میشد شعلۀ شمع را میلرزاند، اما به تدریج، وقتی چشمهایم به نور عادت کرد، غبار روی اجزای اتاق به تدریج محو شد، حیوانات عجیب، مجسمهها و طلا. همه جا تلألو طلا بود. برای یک لحظه -لحظهای که برای من و اطرافیانم ابدی بود- من با شگفتی در جایم خشکم زده بود و هنگامی که لُرد کارنارون که دیگر نمیتوانست سکوتم را تحمل کند یا اضطراب فریاد زد: «میتوانی چیزی ببینی؟» تمام آن چه می توانستم بگویم، این بود: «بله، چیزهایی شگفت انگیز!»
بعد از بزرگ کردن روزنه، همکارانش وارد آرامگاه شدند. همه چیز دقیقاً همانطور مثل سه هزار سال پیش مانده بود، مثل همان موقعی که فرعون دفن شده بود. علاوه بر سریر پادشاهیِزراندودِبسیار مجلل، تختها، نیمکتها، صندلیها، ارابهها، ظروف سنگی حاوی غذا، صندوقهایی حاوی لباسهای ابریشمی و یک بادبزن زیبا از پر شترمرغ در جاهای مناسب قرار داشتند.
حتی بوی عطری با وجود گذشت قرن ها هنوز استشمام میشد. در اتاق دیگر یک صندوق زراندود بزرگ قرار داشت. درون آن تابوت سه لایهای وجود داشت که داخلیترین لایۀ آن از طلای خالص ساخته شده بود و مومیایی فرعون را کاملاً حفظ کرده بود.
وقتی سرپوش آخرین تابوت برداشته شد، کارتر به ماسک طلایی و درخشنده ای که تصویر توتعنخآمون را داشت، خیره ماند. روی ماسک طلایی تاج گلی دیده می شد که احتمالاً بیوۀ جوان فرعون، "آنخسنامون" روی آن گذاشته بود. کارتر چنان تحت تأثیر قرار گرفته بود که بعدها نوشت:
بین آن همه شکوه و جلال سلطنتی و آن همه عظمت پادشاهی، هیچ چیز از آن تاج گل زیباتر نبود… آن تاج گل به ما نشان می داد که 3300 سال چه دورۀ زمانی کوتاهی است.
تصویر لحظه کشف مقبره توتعنخامون به صورت دستنخورده