ونگوک نقاش پسادریافتگر و مشهور هلندی بود که کارش تأثیر گستردهای بر هنر قرن بیستم داشت. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی و فشار روحی رنج میبرد و به اعتقاد اکثریت همین موضوع به خودکشی او در سال 1890 منجر شد.
وَنسان وَن گوگ که از بیماری روانی رنج میبرد، در دسامبر ۱۸۸۸ گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید.
دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیدهاست. ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ او خالی بود و به یاد نمیآورد چه بلایی به سرش آمده است. دربارهٔ چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و روایت مشهوری از این واقعه باقی مانده:
ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود، چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوسهای وحشتناک و هذیانآلود دست و پا میزد و به عوالم جنون نزدیک میشد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش راست خود صداهایی تحملناپذیر میشنید، تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
در روایت دیگری نیز آمده است:
ون گوگ به یک روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند، و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.
زندگینامه ونگوگ
ونسان ونگوگ (Vincent van Gogh) یکی از تأثیرگذارترین و معروفترین نقاشان تاریخ هنر است که به سبک پسادریافتگری (Post-Impressionism) تعلق داشت. او در 30 مارس 1853 در دهکدهای به نام زوندرت در هلند به دنیا آمد و با آثار خود نه تنها دنیای نقاشی را متحول کرد، بلکه به یکی از نمادهای هنرمندی دردمند و ناآرام تبدیل شد. زندگی ونگوگ پر از مشکلات شخصی، مالی و روانی بود که تأثیر عمیقی بر هنر او گذاشت.
زندگی اولیه و ورود به هنر
ونگوگ در خانوادهای مذهبی بزرگ شد و در ابتدا قصد داشت مانند پدرش کشیش شود. اما بعد از تلاشهای ناموفق در این راه، تصمیم گرفت به هنر بپردازد. ابتدا به عنوان دلال آثار هنری در پاریس کار میکرد و سپس در 27 سالگی تصمیم گرفت بهطور جدی به نقاشی روی آورد. او هرگز به صورت رسمی تحصیل هنری نکرد و به صورت خودآموز و با مطالعه آثار هنرمندان دیگر به نقاشی پرداخت.
دوران پاریس و تاثیر امپرسیونیسم بر ونگوگ
ونگوگ در پاریس با هنرمندان امپرسیونیست مانند کلود مونه، پل سزان و ادگار دگا آشنا شد و تحت تأثیر آنها به تدریج به سوی استفاده از رنگهای روشنتر و تکنیکهای جدیدتر حرکت کرد. آثار این دوره از زندگی او از نظر استفاده از رنگ و نور بسیار متنوع و جذاب هستند و ونگوگ توانست از تجربیات خود برای خلق آثاری تازه و منحصربهفرد بهره ببرد.
دوران آرل و پختگی هنری
یکی از مهمترین دورانهای زندگی هنری ونگوگ زمانی بود که به شهر آرل در جنوب فرانسه نقل مکان کرد. در این دوره او برخی از معروفترین آثار خود مانند **شب پرستاره**، **گلهای آفتابگردان** و **اتاق خواب در آرل** را خلق کرد. این نقاشیها با استفاده از رنگهای زنده و ضربههای قلم موی قوی و پرانرژی، منعکسکننده احساسات شدید و تجربههای شخصی ونگوگ از جهان هستند.
مشکلات روانی و دوستی با گوگن
ونگوگ به شدت از مشکلات روانی رنج میبرد و این مسئله در طول زندگیاش باعث مشکلات بسیاری شد. او برای مدتی با هنرمند دیگری به نام پل گوگن زندگی کرد، اما این رابطه به دلیل مشکلات روحی و روانی ونگوگ و اختلافات هنری میان آنها به زودی به پایان رسید. یکی از معروفترین وقایع زندگی او زمانی است که در یک لحظه از جنون، گوش خود را برید و به بیمارستان منتقل شد.
مرگ و میراث
در 27 ژوئیه 1890، ونگوگ در سن 37 سالگی بر اثر شلیک گلولهای که به احتمال زیاد خودش به سمت خود شلیک کرده بود، درگذشت. او در طول زندگیاش تنها تعداد کمی از آثارش را فروخت و بیشتر دوران خود را در فقر و ناآرامی گذراند. با این حال، پس از مرگش، آثار او به یکی از ارزشمندترین و تأثیرگذارترین آثار هنری جهان تبدیل شدند و ونگوگ به عنوان یکی از مهمترین نقاشان تاریخ شناخته شد.
سبک هنری و تأثیرگذاری
ونگوگ با استفاده از رنگهای روشن و ضربههای قلم موی دینامیک و پرانرژی توانست احساسات عمیق و بیقراری درونی خود را به تصویر بکشد. او همواره سعی میکرد در آثارش ارتباطی میان طبیعت، نور و احساسات انسانی برقرار کند. آثار او به عنوان نمونههایی از هنر پسادریافتگری، مسیر را برای پیدایش جنبشهای مدرنی مانند اکسپرسیونیسم و فوویسم هموار کردند.
مهمترین آثار ونگوگ
– شب پرستاره (1889)
– گلهای آفتابگردان (1888)
– اتاق خواب در آرل (1888)
– خودنگارهها (مجموعهای از نقاشیهای متعدد)
– سیبزمینیخورها (1885)
ون گوگ امروز به عنوان نماد هنرمندی که با دردها و رنجهای درونیاش دست و پنجه نرم میکرد شناخته میشود و آثار او همچنان الهامبخش میلیونها نفر در سراسر جهان است.
در کافه کتاب بخوانید:
آیینه دق
یورش شمشیرها
حکومت نظامی
راستان
روشنفکر کندذهن
زنی که مردش را گم کرد
سایه مغول
روشناییها
وایکینگها در هلگلاند
شادی