لئو تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان جهان و از بزرگترین شخصیتهای تاریخ روسیه است.
رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا، جایگاه او را در بالاترین ردهی ادبیات داستانی جهان تثبیت کردهاند. تولستوی بهحدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیراً سکه طلای یادبودی بهاحترام وی ضرب شده است.
او به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، زندگی خود را بهشدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد. تولستوی، در اوج اشتهار، مبتلا بهسرگشتگی و ناامید از بهبود وضعیت جامعه شد و در مرز انحطاط فکری و شکست روحی قرار گرفت.
او خود با ترک سیگار و الکل و کنارهگیری از تفریحات مخصوص مانند شکار حیوانات، با جامعه فقیر آن دوران اعلام همدردی نمود و اعتراف کرد:
«چه لذایذ ظالمانهای!»
اشتهار تولستوی هرچه بیشتر در خارج از روسیه وسعت مییافت، بههمان نسبت نیز در داخل روسیه مورد طعن و لعن و انزجار دستگاههای دولتی و مراجع ارتودوکس قرار میگرفت. نوشتههایش پیش از انتشار توقیف و شایعه روانی بودن او به سرعت پراکنده میشد. پلیس تزاری کوچکترین حرکت وی را زیر نظر گرفته بود.
بااینحال هنگامی که به پشتیبانی از مریدانش برخاست و برای آزادی آنها از بازداشت، تمام مسئولیتها را که به عنوان مدرک جرم مطرح بودند به عهده خود گرفت، به او گفتند: «جناب کنت، جاه و جلال شما به قدری بزرگ است که زندانهای ما گنجایش آن را ندارد!»
تولستوی، در آخرین روزهای حیات خود، بهاتفاق پزشکِ خانوادگی و دختر کوچکش، همسر خود را ترک و بهسوی جنوب روسیه سفر کرد. این آخرین سفر تولستوی در تاریخ هفتم نوامبر ۱۹۱۰ در ایستگاه راهآهن آستاپوفو بهپایان رسید. دو روز بعد، در زادگاهش بهخاک سپرده شد.
تصویری به یادماندنی از " لئو تولستوی " نویسنده بزرگ روسی؛ با کوله بارش در آخرین سفر زندگی اش از مسکو به سمت زادگاهش " یاسنایا پالیانا"
حدود 1910