مقاله “ ویتگشتاین، فیلسوف معنا ” نگارش یافته به دست ” مریم خدادادی ” است. این نوشتار یک مقاله علمی-پژوهشی است.
فلسفه لودویگ ویتگنشتاین یکی از عمیقترین و در عین حال دشوارفهمترین جریانهای فکری قرن بیستم بهشمار میرود. اندیشه او را معمولاً به دو دوره اصلی تقسیم میکنند: دوره نخست که با منطق و ساختار زبان پیوند خورده است و دوره متأخر که بر کاربرد زبان در زندگی روزمره تمرکز دارد. این دو دوره نهتنها تفاوت دارند، بلکه در بسیاری موارد در تقابل مستقیم با یکدیگر قرار میگیرند و همین ویژگی، فلسفه ویتگنشتاین را منحصربهفرد کرده است.
در دوره نخست، که مهمترین اثر آن «رساله منطقی–فلسفی» است، ویتگنشتاین زبان را تصویری از واقعیت میدانست. به باور او، جهان مجموعهای از واقعیتهاست، نه اشیاء، و گزارههای زبانی زمانی معنا دارند که بتوانند این واقعیتها را بازنمایی کنند. در این چارچوب، منطق نقشی بنیادین دارد و مرزهای زبان، مرزهای جهان تلقی میشوند. بسیاری از مسائل سنتی فلسفه، از نگاه او، به این دلیل حلناشدنی به نظر میرسند که از مرزهای معناداری زبان فراتر میروند.
یکی از نتایج مهم این دیدگاه، تمایز میان آنچه میتوان گفت و آنچه فقط میتوان نشان داد است. ویتگنشتاین معتقد بود که برخی امور، مانند ارزشهای اخلاقی، زیباییشناسی و معنای زندگی، قابل بیان مستقیم در قالب گزارههای منطقی نیستند. این مسائل نه بیاهمیت، بلکه بهشدت مهماند، اما فلسفه نمیتواند آنها را بهصورت نظری توضیح دهد. همین ایده باعث شد که پایان «رساله منطقی–فلسفی» لحنی سکوتآمیز و اخلاقی به خود بگیرد.
در دوره متأخر فلسفه ویتگنشتاین، که در کتاب «پژوهشهای فلسفی» متبلور شد، او از بسیاری از ایدههای پیشین خود فاصله گرفت. در این دوره، معنا دیگر حاصل تطابق گزاره با واقعیت نیست، بلکه از کاربرد زبان در بسترهای مختلف زندگی بهدست میآید. ویتگنشتاین زبان را مجموعهای از «بازیهای زبانی» میداند که هر یک قواعد خاص خود را دارند و نمیتوان همه آنها را با یک منطق واحد توضیح داد.
در این چارچوب جدید، فلسفه وظیفهای درمانگرانه پیدا میکند. ویتگنشتاین معتقد بود که فیلسوف نباید نظریهای کلی درباره جهان بسازد، بلکه باید سردرگمیهای مفهومی را برطرف کند. بسیاری از مشکلات فلسفی، از نظر او، زمانی بهوجود میآیند که زبان از زمینه طبیعی خود جدا میشود و فیلسوف با بازگرداندن واژهها به کاربرد روزمرهشان، میتواند این گرهها را باز کند.
در مجموع، فلسفه ویتگنشتاین تأکیدی عمیق بر فروتنی فکری دارد. او باور داشت که فلسفه نباید بیش از آنچه میتواند ادعا کند و باید حدود زبان و اندیشه انسانی را به رسمیت بشناسد. تأثیر اندیشههای او بر فلسفه زبان، فلسفه ذهن و روششناسی فلسفه معاصر بسیار گسترده بوده است. ویتگنشتاین با نشان دادن پیوند تنگاتنگ زبان و زندگی، افق تازهای برای فهم فلسفه گشود که همچنان الهامبخش اندیشه معاصر است.

برای دانلود این کتاب، ابتدا باید عضو سایت بشوید.
پس از عضویت، لینک دانلود این کتاب و همهی کتابهای سایت برای شما فعال میشوند.
(قبلا عضو شدهاید؟ وارد شوید)
