نویسنده: مرجان نوروزیزاده
خوزستان، استانی با تیرههای گوناگون انسانی، دارای اقوامی با خرده فرهنگ و زبان در ایران هستند. خوزستان با داشتن تاریخی کهن، یکی از مراکز مهم تمدن جهانی بوده است. با مشاهده آثار برجای مانده از الواح گلی؛ سنت، فرهنگ، مذهب و زندگی مردمانی را میبینیم که تا دیرباز جز باور اعتقادی آنان بوده است.
در این میان ایل بختیاری به تنوع فرهنگ و آداب و رسوم شهرت دارد . ایل بختیاری یکی از بزرگترین ایلات ایران از لحاظ جمعیت، وسعت جغرافیایی، کوچ و مسیر حرکت هستند. محدوده جغرافیایی و سکونت ایل بختیاری، نواحی زاگرس مرکزی قرار گرفته است.
شهر ایذه در شمال شرق خوزستان، یکی از مهمترین پایگاههای گرمسیر ایل بختیاری میباشد. این شهر دارای قدمتی بیش از چهل هزار سال با آثار تاریخی متعدد از تمدن بزرگ عیلام، در دل خود جای داده است. این آثار تاریخی ارتباط تنگاتنگ و بنیادی، با آیین ها و باور های ایل بختیاری از گذشته تا به امروز دارد. براساس این آیین ها می توان در باورها و اسطورههای عیلامی ردیابی و برررسی نمود.
آیینهای کهن ایرانی در ایذه
ردپای آیینهای کهن ایرانی را میتوان در این خطه از خاک ایران شاهد بود. آشنایی با اندیشههای زیبای این قوم یادآور فرهنگ فراموش شده ما در هزار توی گمشده این سرزمین است.
آمیختگی باورهای قومی و مذهبی در ایل، آیینها، رسوم مشترک و خاصی را از بعد فرهنگی در آن به وجود آورده است. این باورها به گونهای ظریف، ملموس در یکدیگر ریشه دوانیدهاند.
برخی محققین واژه آیین را به معنای آداب و رسوم و بعدها به طور مشخص به معنای رسوم دینی یا جادوگرانه به کار گرفته اند. از این رو میتوان گفت؛ رفتارهای آیینی، نوع خاصی از رفتار هستند که از سوی جامعه پذیرفته شده اند و به گونهای ارتباط افراد جامعه را با پدیدههای فرامادی یا ماوراء طبیعه برقرار میکنند . دکتر حسین فرخی1؛ در این مورد اظهار میدارد:
آئین و سنت ها، از نقطه ی آغازین تا زمانی که در آن زندگی می کنیم، همواره بازتاب باورها،آداب، فرهنگ و نوع زندگی در هر جغرافیایی بوده اند و هستند و وقتی شکل و ساختار اجرایی پیدا می کنند و یا مکتوب می شوند دارای قواعد و استد لال مفهومی می گردند.
در ایذه، مانند جای جای دیگر کشور عزیزمان ایران آداب و رسومی برای اعتقاد و باورهایشان وجود دارد. اما زندگی در طبیعت ، همیشه سرسبزی ، زیبایی و آرامش نیست. گاه دستِ خشمگین طبیعت با باد، باران، طوفان و خشکسالی، زندگی مردمان را تهدید میکند. گاه بیماری، مشکلات آموزشی و حمله حیوانات وحشی از چالش هایی است که دلاوران این سرزمین با آن دست به گریبان میشوند.
در رویارویی با نیروهای طبیعی انسان همواره ناتوان است . چراکه این نیروها هم چنان که میتوانند هستی بخش باشند، ویرانگر هم هستند. انسان در رویارویی با این چهره طبیعت با همه تلاشی که به کار می بندد اما هنوز نمی تواند بی گزند باقی بماند. در روزگار پیشین این ناتوانی، انسان را به زانو در میآورد و از همین رو آنها با دقت بیشتری در بر پایی مراسمات تمام انرژی خود را به کار می گرفتند، تا به نتیجه دلخواه برسند.
اگر روحیه همکاری، همبستگی و مقاومت در میان آن ها وجود نداشته باشد هرگز موفق به گذر از مراحل سخت و دشوار نیستند. آن ها با این باور و دریافت از طبیعت ، اجرای آیین هایی برای پاسداشت و یا درخواست برای غلبه بر مشکلات این چالش ها بر می آمدند . اما تمام باور و اجرای آیین ها معطوف به این مشکلات نبود بلکه یکی دیگر از دلالیل برگزاری این آیین ها ” برکت خواهی ” بوده است. تا آنجایی که دکتر بهار معتقد است:
بخش عمده آیین هایی که انسان نخستین و حتی انسان پیشرفته اجرا میکنند، برکتخواهی میباشد. به ویژه آن گروه از آیین ها که با نیروهای طبیعی پیوستگی دارد.
در این یادداشت با پرداختن به یکی از کهن ترین ،آیین های از یاد رفته تحت عنوان “آیین بارانخواهی” ایل بختیاری در منطقه ایذه جهت انتقال این مفاهیم و داشته فرهنگی برای نسل امروز مورد واکاوی قرار گرفته است.
آیین بارانخواهی
بارانخواهی یکی از رسوم کهن و آئین سنتی مردم ایران است که در برخی از مناطق کشور اجرا می شود . ایذه از جمله مناطقی است که در گذشته به صورت گسترده، آیین باران خواهی توسط مردمان بومی آن برگزار می شده است. رسمی که قدمتش به هزاران سال قبل برمی گردد و نمی توان با قطعیت تاریخ خاصی را برای آن مشخص نمود. اما صرفا با تطبیق المان ها و کاراکتر های موجود در” نقش برجسته های کول فره” قابل ردیابی و حدس و گمان می باشد.
بنا بر نیاز و خواسته مردمان این سرزمین، نگرانی از خشکسالی، از بین رفتن محصولات کشاورزی و چراگاه ها، اجرای آیین باران خواهی به یکی از ملزومات اساسی آن ها تبدیل کرده است. یکی از مشکلات اساسی انسان دیروز و حتی جوامع امروز، تأمین آب است. بدین روی ، آنان مراسم هایی براساس اعتقادات خود ،که سال های متمادی سینه به سینه چرخیده تا به نسل امروز رسیده ، اجرا می کردند.
ارزش حیاتی باران برای کشاورزان و دامداران ، سبب شده است که همیشه چشم به آسمان بدوزند و در انتظار آمدن ابرهای باران زا باشند و در هنگام خشکسالی همین امر موجب برگزاری مراسمی برای طلب و تمنای باران می شده است که به مرور زمان و به دلایلی که در بالا به آن اشاره شده است رنگ باخته و به فراموشی سپرده شده است.
بدین سبب ، برپایی این آیین ،در گذشته و حال مستلزم به کارگیری ژست ها ، واژگان مشخص، از بر خواندن متن های ثابت، اجرای موسیقی، خواندن آواز یا اجرای رقص ، دسته روی، به کارگیری اشیای ویژه ، قربانی کردن و دریافت هدیه و… است. اجزای آیینهای باران خواهی، کم و بیش چنین مواردی را در بر میگیرد . در نگاهی جامع تر ، دو مراسم مهم در ایذه وجود داشته است، از جمله ی این آیین ها مراسم “کَله کوسه “و آیین “سنگ باران زا شاه اَلبَرز” را می توان نام برد.
آیین کَله کوسه
در اجرای آیین کَله کوسه ، یک نفر به عنوان کوسه انتخاب می شد، کوسه نمادی از عدم باروری بود. کسی که مو و ریش نداشته باشد، ریش و مو نمودی از رویش است (همانگونه که در ادبیات عامه ، به مو و سبیل که نشانه هایی از پایبندی به قول و وعده بوده است.) از آنجا که کوسه فاقد نشانه های ذکر شده در بالا بود ،مورد تقبیح قرار می گرفت. او کلاه نمدی (شب کلاه) و دو لنگه گیوه ، را به عنوان شاخ در دوطرف آن می بست، زنگوله ای به گردن آویزان می کرد و جارو به دم خود میبست.
زنگولههای قدیمی
تصویری از یک جاروی قدیمی
یک کوردینی میپوشید، با ادا و اطوار خاصی می پرید، و در کوچه ها و فضای روستا راه می رفت، بچه ها به دنبال او و شعر زیر را سر میدادند:
هار هار هارونک/ خدا بزن بارونک
گندم ها زیر خاکن/ از تشنگی هلاکن
البته این شعر در بین اقوام مختلف با گویش متفاوت خوانده می شود . ولی در ساختار معنایی همان مفهوم را دارد. سپس به درب هر خانه ای می رسید، آن صاحب خانه ابتدا آب بر روی فرد (کوسه) می ریخت؛ که نمادی از طلب باران بود. یعنی قصد بارور شدن دارد. (نشان از تمثیل و نماد، که گویی به زمین خشک ،آب ریخته تا بارور شود.) و بعد به او هدیه می دادند که عمدا آرد بود. سپس آرد ها را جمع می کردند.
عکسی از یک اجرای نمایشی
در پایان شب، آرد ها را خمیر می کردند و به شکل گِرده در می آوردند. فقط باید به طور پنهانی، درون یکی از گِرده ها، سنگ می گذاشتند. سپس آن را می پختند و در انتها، سهم هر فردی که می شد، شروع به کتک زدن آن شخص می نمودند. تا یک نفر،آن فرد را ضمانت می کرد ، تا در یک زمانی که اعلام می کند باران بیاید ،در غیر این صورت ،آن شخص مجازات می شد.
بنا بر اظهارات سالخوردگان و افراد قدیمی ،درباره برگزاری این سنت در ایذه، در 30 یا 40 سال گذشته به صورت پیوسته در منطقه اجرا می شده است. اما در20 سال اخیر، کاملا اجرای آن منسوخ شده است. بالاخره یا باران می آمد یا دیر می آمد ، در هر صورت تقلایی بود ،که انسان معاصر برای باریدن باران، این آیین را به جا می آورد.
آیین سنگ بارانزا شاه اَلبَرز
یکی دیگر از مراسم آیین باران خواهی در منطقه ایذه، حرکت دسته جمعی مردم به سمت سنگی در دامنه شط ، بین میانگران و پِرچِستان* توام با قربانی کردن و اجرای رقص و آواز بوده است.
در زمان هایی که باران دیر می بارید ، اهالی همراه با یک گاو وَرزا* به سمت سنگ شاه اَلبَرز جهت قربانی کردن می رفتند و در کنار سنگ این مراسم را به جای می آوردند.
بنا بر شنیده ها و اضهارات اهالی منطقه ، این سنگ مورددستبرد قاچاقچیان اشیای عتیقه قرار گرفته است. اجرای مراسم سنگ باران زا شاه اَلبَرز ،تا محدوده زمانی دهه 40 اجرا می شده است.
فرخ نیا به نقل از رادکلیف براون آورده است:
نظم اجتماعی از یک وحدت کارکردی برخوردار است. به نظراو کارکرد اصلی نهاد نه برآوردن نیازهای افراد، بلکه حفظ و نگهداری ساختار الگوهای روابط اجتماعی جامعه و نهادها است. روشی کارکرد گرایانه که تحت پیشینیان خود از جمله دورکیم پایه گذاری شده بود.
اجرای مراسم باران خواهی را می توان از پایبند بودن افراد ایل ،برای نظم بخشیدن به یک چارچوب سازمانی به نام “همبستگی “و کارکردی که رادکلیف از آن می گوید دراین اجرا دانست. چرا که در این مراسم از همیاری، سرگرمی ، گاهی بازی و پرکردن اوقات فراغت می توان به جنبه های اجرایی آن اشاره نمود.
از آنجایی که در گذشته این مراسم به شکل گسترده ای در بین جامعه سنتی ، دارای مقبولیت و جایگاه ویژه ای بود. با ظهور و بروز علوم جدید؛ به ویژه علم هوا شناسی مدرن ، بارورسازی ابرها، تغییر دیدگاه های فکری نسل جدید به این آئین ، اجرای آن ها رو به فراموشی نهاده و رنگ باخته است. گرچه هنوز در حافظه سالخوردگان ، بخشی از نوستالوژی های آنان به شمار می رود. زیرا آنان این آیین را نوعی حکمت ، رمز و راز برای خود و سرزمین شان تصور می کردند.
در مجموع گذشته از ضرورت اجرای آیین باران خواهی برای مردمان آن زمان ،به جهت نیاز آب این مایه حیات بشری ، نوعی آموزش غیر مستقیم برای فرزندان خود در ارتباط با مسایل یحتمل زندگی بود . مسایلی که از این به بعد در زندگی با آن مواجه خواهند شد و برای به دست آوردن خواسته و خواهش از طبیعت باید تلاش کرد.
امروزه بازتاب این آیین را می توان با نگاهی از جنبه نمایشی ،پژوهشی و دراماتیک به آن نگریست. همچنین در بخش داستان های فولکلور و قصه گویی، روایتی شود برای شنیدن نسل امروز.
نویسنده: مرجان نوروزیزاده
پانوشت
1- دکترای پژوهش هنر، استادیار و عضو هیئت علمی گروه نمایش دانشکده سینما تئاتردانشگاه هنر.
* پرچستان : این روستا در دهستان حومهشرقی و در فاصله هفت کیلومتری شمال شرقی مرکز شهرستان (ایذه) قرار دارد. اکثرا از طایفه گوروئی از باب دینارانی هفت لنگ بختیاری هستند.
* ورزا: گاو نر