سینه سنگین و نفس حبس و جهان تاریک است
قلب من خاموش است، مرگ به من نزدیک است
همدم من به جز این شعر، چه کس بود؟ بگو…
من که رفتم ولی امشب چه لباست شیک است!
کاشکی بر سر قبرم نه تو آیی و نه هر…
مرگ من پر ایهام است، چه سمپاتیک است!
گریه بر من نکن ای شعر، تو خود میدانی
آخرِ قصه صدای جَرَسِ شلیک است…
بهمن انصاری / غزل پُستمُدرن
از کتاب معاشقه با کرگدن