“سیمرغ” در اساطیر ایرانی

همه ما اغلب به‌واسطه شاهنامه حضرت فردوسی، با پرنده اساطیری سیمرغ آشنا هستیم. این مرغ اساطیری در کنار ده‌ها جانور اساطیری دیگر در باورهای کهن ایرانیان از هزاران سال پیش وجود داشته و در اوستا و متون اساطیری بازمانده از دوره ساسانیان ثبت گردیده است.

واژه‌ی پهلوی سِن‌مُروْ (Senmurv) نام یکی از این موجودات افسانه‌ای است. سِن‌مُروْ موجودی است نیمه‌پرنده و نیمه‌پستاندار که بسان پستانداران به فرزند خود شیر داده و چونان پرندگان به پرواز در می‌آید. این موجود در بسیاری از آثار و ظروف بازمانده از دوره ساسانیان به صورت ترکیبی از دو جانور، کمابیش شبیه به اژدها و طاووس کشیده شده است.

سِن‌مُروْ که دوست انسان و دشمن هر نوع مار و نیروی اهریمنی است، بر بالای درختی لانه دارد که دانه‌‌های آن بیماری و بدی را از وجود انسان دور می‌کند.

این موجود را در شاهنامه فردوسی، به شکل پرنده‌ای افسانه‌ای به نام سیمرغ می‌بینیم که در رشته‌کوه البرز خانه دارد. سیمرغ شاهنامه به صورت تقریبی دارای خصوصیات و ویژگی‌هایی مانند داشتن پنجه‌هایی شبیه پنجه شیر، پرهای به زیبایی طاووس، دم مار مانند و سری شبیه شیر است. سیمرغ در شاهنامه مرغی خردمند و دانا است. زال پدر رستم را او پرورش می‌دهد و با تدبیر اوست که رستم بر اسفندیار رویین‌تن چیره می‌شود.

جدا از شاهنامه در آثار دیگر عرفا و شعرای پارسی‌گو نیز این مرغ افسانه‌ای منعکس گشته است. برای نمونه حضرت عطار در منطق‌الطیر اثر والامقام خود، سیمرغ را مرغی نیکو معرفی می‌کند که در کوه قاف لانه دارد و پرندگان در جستجوی او که تمثیل وجود مطلق الهی است، کوه‌ها و بیابان‌ها را طی می‌کنند. سرانجام از هزاران مرغی که به جستجوی او رفته اند تنها سی مرغ به فرجام راه رسیده و زمانی که به حریم سیمرغ بزرگ گام می‌نهند و با او سخن می‌رانند، ناگاه در برابر آیینه‌ای که سیمرغ بزرگ در برابر آن‌ها می‌نهد، مشاهده می‌کنند که همه‌ی آن سی مرغ، سیمرغ شده‌اند و وجود سیمرغ چیزی نیست جز خود آن سی مرغ. در حقیقت عطار سِرّ یکی شدن انسان و خدا را اینگونه بیان می‌کند.

"سیمرغ" در اساطیر ایرانی

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe

Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe