رمان “داییجان ناپلئون” یکی از مشهورترین رمانهای معاصر فارسی است که توسط ایرج پزشکزاد به رشته نگارش درآمده است.
این رمان نخستینبار در سال 1345 خورشیدی منتشر شد. رمان دارای داستانی نیمهطنز و بسیار جذاب است. در واقع هر یک از شخصیتهای این داستان، کنایهای به یک قشر از جامعه است و نویسنده کوشیده است تا با کمک طنز، به مسائل اجتماعی روز، انتقاد نماید. رمان دایی جان ناپلئون از پرفروشترین رمانهای ایرانی در تاریخ است.
در پیرامون رمان داییجان ناپلئون
این رمان از مشهورترین رمانهای تاریخ ادبیات پارسی است. پیش از انقلاب، سریالی از روی این رمان ساخته شد که بسیار موفق بود و طرفداران زیادی را به پای تلوزیون میخکوب کرد. کتاب دایی جان ناپلئون تا امروز به چندین زبان زنده دنیا از جمله زبانهای روسی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، نورژی، عبری و… ترجمه شده است.
در بسیاری از کشورهای دنیا، ادبیات نوین و معاصر فارسی در ایران و سرزمینهای پارسیزبان را اغلب با همین کتاب داییجان ناپلئون میشناسند و این رمان را نمونه دلچسبی از ادبیات پارسی میدانند.
کتاب داییجان ناپلئون از نمونههای موفق ادبیات معاصر پارسی است. این کتاب جدا از خط سیر داستانی جذابی که دارد، دارای قلمی روان و دلچسب نیز میباشد که درواقع همین قلم گیرای نویسنده است که مخاطب را پای کتاب میخکوب میکند.
معرفی شخصیتهای رمان داییجان ناپلئون
شخصیت اصلی داستان پیرمردی است به نام داییجان ناپلئون که دچار توهم است و مدام فکر میکند که انگلیسیها توطئه کشتن او را دارند. او در ذهن خود درگیر در جنگ جهانی و نبرد با انگلیسیهاست. جمله معروف او: «کار، کار انگلیسیهاست» که بعدها به ضربالمثل تبدیل شد. دومین شخصیت مهم این داستان سعید است. نوجوانی که عاشق دختر یکی از بستگان نزدیکش شده است. اما در این عشق بر اثر کمتجربگی شکست میخورد. سومین شخصیت محوری داستان نیز اسدللهمیرزا است که او را غالبا با نام عمواسدالله در داستان میشناسیم. او بسیار با تجربه و فردی خونسرد است. زندگیاش هیچ قید و بندی ندارد و در لحظه زندگی میکند.
بخشهایی از متن کتاب
…دوستعلیخان پس از یک خنده تصنعی گفت: «تو از آلمانیها پول میگیری، چرا من از انگلیسیا پول نگیرم!» اسدالله میرزا نگاهی به من انداخت و چشمانش برقی زد. سپس نوشیدنیاش را یکنفس سرکشید و گفت: «نوشجانت باشد! حقالمشاوره میگیری! اگر مغز بزرگ و نابغه تو نباشد چرچیل با چه کسی مشورت کند؟!»…
…وقتی به خانه برگشتم، آقاجان که از صبح از خانه بیرون رفته بود، بازگشته و در حیاط قدم میزد. مرا صدا کرد و همراه خودش به اتاق دم در برد. «این سر و صداها امروز از کجا بود؟ شنیدم من نبودم تیمورخان آمده بود اینجا؟» من هم تمام ماجرا را برای او تعریف کردم…
…اسدالله میرزا گفت: «مومنت! فکرش را هم نکنید! اگر آقا لخت و عور بروند وسط میدان شیپور هم بزنند، محال است که آقای سرهنگ و خانواده رضایت بدهند که دکتر امراض روحی خبر کنند. مگر میشود از نسل مرحوم آقابزرگ کسی دیوانه بشد! زبانتان را گاز بگیرید!!»…
دانلود کتاب دایی جان ناپلئون
کتابی که هماکنون برای دانلود کاربران ارزشمند کافهکتاب مهیا شده است، اسکنشده از روی نسخهای قدیمی با قدمت بیش از پنجاه سال میباشد. این کتاب توسط کاربران کافه کتاب برای استفاده همگان، بارگزاری شده است. کتاب دارای کیفیتی بسیار عالی و فونتی کاملا خواناست. همچنین این نسخه از کتاب، نسخهای کامل و بدون حذفیات است.
دانلود رمان داییجان ناپلئون را به همه علاقمندان به شاهکارهای ادبیات پارسی و دوستداران دانلود رمانهای جذاب، پیشنهاد میکنیم.
برای دانلود این کتاب، ابتدا باید عضو سایت بشوید.
پس از عضویت، لینک دانلود این کتاب و همهی کتابهای سایت برای شما فعال میشوند.