کتاب تاریخ امپراطوری هخامنشی زرتشت اثری است که در مرز میان تاریخ و فلسفه قرار دارد؛ پژوهشی عمیق که به بازخوانی میراث فکری، سیاسی و فرهنگی ایران باستان میپردازد. نویسنده، نصرتالله بختورتاش، در این اثر میکوشد تا چهرهای متفاوت از دوران هخامنشی ارائه دهد؛ تصویری که نه صرفاً بر پایهی فتوحات نظامی و فرمانروایی شاهان، بلکه بر بنیاد اندیشهها، باورها و آموزههای زرتشت شکل میگیرد.
بختورتاش با نگاهی ملیگرایانه و در عین حال علمی، نشان میدهد که چگونه امپراطوری هخامنشی، برخلاف بسیاری از حکومتهای باستانی، بر مبنای ارزشهای انسانی، عدالت، و احترام به فرهنگها و ادیان گوناگون بنا شد. در این کتاب، تاریخ به روایت ایدئولوژی زرتشتی بازخوانی میشود؛ یعنی تاریخی که در آن، راستی، خرد، و نظم کیهانی (اشه) محور جهان و جامعهاند.
نویسنده کیست؟
نصرتالله بختورتاش از چهرههای فرهنگی، تاریخپژوه و اندیشمندان معاصر ایران است. او در آثارش کوشیده تا مفهوم “ایرانزمین” را از ورای مرزهای سیاسی، بهعنوان تمدنی بزرگ و پیوسته بنگرد. بختورتاش در رشتههای فلسفه، تاریخ و زبانهای باستانی مطالعات گستردهای داشته و همین زمینهی علمی باعث شده که قلم او در نگارش «تاریخ امپراطوری هخامنشی زرتشت» نهتنها تاریخی، بلکه تحلیلی و فلسفی نیز باشد.
در این اثر، او بهدور از روایتهای صرفاً سلطنتی و سیاسی که اغلب در منابع غربی دیده میشود، به بازسازی تاریخی بر اساس دیدگاه ایرانی میپردازد. نگاه او، نوعی بازپسگیری تاریخ از زاویهی دید ایرانیان است، نه روایت بیگانگان.
موضوع و ساختار کلی کتاب
کتاب «تاریخ امپراطوری هخامنشی زرتشت» در چندین بخش اصلی تنظیم شده است که هر بخش به بررسی جنبهای از تاریخ، اندیشه، و ساختار اجتماعی هخامنشیان میپردازد. نویسنده کتاب را به گونهای تنظیم کرده که خواننده بتواند مسیر شکلگیری و توسعهی امپراطوری را از آغاز تا فروپاشی دنبال کند.
او ابتدا به دوران پیشاهخامنشی میپردازد؛ زمانی که ایران هنوز در حال شکلگیری تمدنی منسجم بود. سپس با تحلیل ظهور کوروش بزرگ، زمینههای فکری و دینی شکلگیری امپراطوری را بررسی میکند. از دید بختورتاش، کوروش نه فقط یک فرمانروا، بلکه پیامآور اصول اخلاقی زرتشت در عرصهی سیاست بود.
بخشهای میانی کتاب به دوران داریوش بزرگ، خشایارشا و جانشینان آنها اختصاص دارد. نویسنده در این فصلها، نظام اداری، حقوقی و اقتصادی امپراطوری را شرح میدهد و نشان میدهد که چگونه «قانون و نظم»، از آموزههای زرتشتی، به شالودهی حکومت تبدیل شد.
در فصل پایانی، بختورتاش به افول تدریجی امپراطوری و تأثیر آن بر تمدنهای پس از خود میپردازد. از دید او، فروپاشی نظام سیاسی هخامنشی به معنای پایان اندیشهی زرتشتی نبود، بلکه این آموزهها در بطن فرهنگ ایرانی باقی ماند و در دورههای بعد، از اشکانیان تا ساسانیان، تداوم یافت.
نگاه فلسفی نویسنده به تاریخ
یکی از ویژگیهای مهم این اثر، دیدگاه فلسفی نویسنده به مقولهی تاریخ است. بختورتاش معتقد است که تاریخ تنها مجموعهای از جنگها و سلطنتها نیست، بلکه بازتاب اندیشههای بنیادینی است که سرنوشت ملتها را رقم میزند. او میگوید امپراطوری هخامنشی بدون جهانبینی زرتشتی هرگز نمیتوانست به چنین وسعت و پایداری برسد.
در این کتاب، بختورتاش رابطهی میان «دین» و «دولت» را بهشکل عمیق بررسی میکند. او زرتشت را نه فقط یک پیامبر مذهبی، بلکه متفکری میداند که نظام فکری او مبنای مشروعیت سیاسی و اخلاقی ایران باستان شد. از دید نویسنده، عدالت داریوش و تسامح کوروش، جلوههایی از آموزههای زرتشتی در عرصهی عملاند.
سبک نگارش و زبان اثر
زبان کتاب «تاریخ امپراطوری هخامنشی زرتشت» نثری فاخر، پرمایه و در عین حال روان دارد. بختورتاش بهخوبی میان لحن علمی و ادبی تعادل برقرار کرده است. او از منابع کهن مانند کتیبههای هخامنشی، نوشتههای هرودوت، متون اوستا، و نیز پژوهشهای معاصر بهره میگیرد و همواره کوشیده تا از تکرار روایتهای تحریفشدهی غربی پرهیز کند.
از نظر ساختار زبانی، کتاب ترکیبی است از تحلیل تاریخی، فلسفهی سیاسی و اندیشههای اخلاقی. در هر فصل، نویسنده با آوردن مثالها و نقلقولهایی از متون باستانی، استدلالهای خود را تقویت میکند. نثر او در عین استواری، گرم و انسانی است؛ گویی در حال گفتوگو با خواننده است، نه صرفاً گزارش دادن.
محتوای تاریخی کتاب
در محتوای تاریخی، بختورتاش تصویری جامع از امپراطوری هخامنشی ارائه میدهد. او به جای تمرکز صرف بر فتوحات، به بنیانهای فکری و تمدنی این دوره توجه میکند. از نگاه او، امپراطوری هخامنشی در سه ستون اصلی استوار بود:
-
ایمان به اشه (راستی و نظم کیهانی)
این مفهوم زرتشتی، اساس عدالت و قانون در جامعهی ایرانی بود. پادشاهان هخامنشی خود را نگهبانان اشه میدانستند و هر گونه بیعدالتی را بیحرمتی به نظم الهی تلقی میکردند.
-
پاسداری از تنوع فرهنگی و دینی
برخلاف امپراطوریهای دیگر، هخامنشیان مردمان سرزمینهای گوناگون را آزاد میگذاشتند تا آیین و زبان خود را حفظ کنند. بختورتاش این سیاست را ادامهی اصل زرتشتی «اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک» میداند.
-
نظام اداری و اقتصادی منظم
داریوش با تأسیس ساتراپیها و نظام مالیاتی پیشرفته، امپراطوری را به الگویی از کارآمدی تبدیل کرد. نویسنده توضیح میدهد که این نظم سیاسی، ریشه در آموزههای اخلاقی و مدیریتی زرتشت دارد که بر پایهی خرد و اعتدال بنا شده بود.
بررسی اندیشهی دینی در دوران هخامنشی
در بخشهای مختلف کتاب، بختورتاش به بررسی جایگاه دین در سیاست هخامنشی میپردازد. او با تحلیل کتیبههای بیستون، نقشبرجستههای تخت جمشید، و متون اوستایی نشان میدهد که چگونه باورهای زرتشتی در نظام حکومتی رسوخ کرده بودند.
بهویژه در دوران داریوش و خشایارشا، مفهوم «اهورامزدا» بهعنوان سرچشمهی قدرت و مشروعیت سیاسی مورد تأکید قرار گرفت. اما برخلاف حکومتهای دینی اقتدارگرا، در این نظام آزادی عقیده حفظ شده بود. به همین دلیل، بختورتاش از امپراطوری هخامنشی بهعنوان «دولت عدالت و خرد» یاد میکند.
نگاه بختورتاش به کوروش بزرگ
کوروش در این کتاب نهفقط یک پادشاه، بلکه نماد انسان آرمانی ایرانی است. بختورتاش با اشاره به منشور کوروش، آن را نخستین بیانیهی حقوق بشر میداند؛ متنی که ریشه در باور زرتشتی به کرامت انسان دارد. او معتقد است که رفتار انسانی کوروش با اقوام مغلوب، انعکاسی از تعلیم زرتشت دربارهی احترام به آزادی و تفاوت است.
نویسنده تأکید میکند که اگرچه بسیاری از مورخان غربی، کوروش را در چارچوب نظامهای سیاسی تحلیل کردهاند، اما در واقعیت، او حامل اندیشهای معنوی بود که در طول تاریخ ایران تداوم یافت.
جایگاه زن و خانواده در نگاه هخامنشیان
یکی از بخشهای جذاب کتاب، بررسی نقش زنان در جامعهی هخامنشی است. بختورتاش با استناد به اسناد تخت جمشید نشان میدهد که زنان در آن دوران از حقوق اقتصادی و اجتماعی قابلتوجهی برخوردار بودند؛ آنها میتوانستند مالک زمین باشند، دستمزد بگیرند و در ساختارهای حکومتی نقش داشته باشند.
این نگاه مترقی، برخلاف بسیاری از تمدنهای همزمان، ناشی از آموزههای زرتشتی دربارهی برابری و ارزش انسان بود. از دید نویسنده، همین اصل باعث شد که امپراطوری هخامنشی تا قرنها از درون دچار فروپاشی اخلاقی نشود.
ارزش پژوهشی و تأثیر کتاب
کتاب «تاریخ امپراطوری هخامنشی زرتشت» فقط اثری تاریخی نیست؛ بلکه یک منبع پژوهشی برای فهم هویت ایرانی است. بختورتاش در این اثر، با اتکا به منابع فارسی، اوستایی و یونانی، تصویری منصفانه از ایران باستان ارائه میدهد.
امروزه این کتاب در میان پژوهشگران تاریخ ایران، فلسفهی باستان، و مطالعات دینی جایگاهی ویژه دارد. همچنین برای خوانندگان علاقهمند به ریشههای فرهنگ ایرانی، اثری الهامبخش و روشنگر است.