در تاریخ مبارزات ضد استعماری، نام زنانی دیده میشود که نهتنها در صفوف اول ایستادهاند، بلکه به الهامبخش ملتها نیز بدل شدهاند. یکی از این چهرهها جمیله بوپاشا، دختر جوان الجزایری است که در جریان انقلاب علیه استعمار فرانسه به نماد مقاومت، شجاعت و استقامت تبدیل شد. داستان زندگی او ترکیبی از درد، مقاومت، ظلم و عدالتخواهی است؛ روایتی که نهتنها الجزایر، بلکه جهان را تکان داد.
جمیله بوپاشا در سال ۱۹۳۸ در الجزیره متولد شد. او در خانوادهای مسلمان و میهندوست رشد کرد. دوران کودکیاش با تبعیضها و بیعدالتیهای ناشی از استعمار فرانسه همراه بود. سیستم آموزشی و اجتماعی آن زمان بر پایه تبعیض نژادی و طبقاتی بنا شده بود؛ جایی که فرانسویها از امتیازات ویژه برخوردار بودند و الجزایریها به حاشیه رانده میشدند. همین شرایط، روحیه مبارزهجویانه و آزادیخواهانه جمیله را از نوجوانی در وجودش پرورش داد.
ورود به جبهه آزادیبخش ملی (FLN)
با آغاز انقلاب الجزایر در سال ۱۹۵۴، بسیاری از جوانان الجزایری به جبهه آزادیبخش ملی پیوستند. جمیله بوپاشا نیز در اواخر دهه ۱۹۵۰ وارد این جریان شد. او بهعنوان پرستار و سپس فعال سیاسی در جبهه فعالیت کرد. وظایف او شامل رساندن پیامها، مخفی کردن مبارزان، و کمکهای لجستیکی به نیروهای مقاومت بود.
اما به مرور زمان، او در عملیاتهای چریکی نیز حضور پیدا کرد. در آن دوره، زنان الجزایری نقش حیاتی در مبارزه ایفا میکردند، زیرا کمتر مورد ظن نیروهای فرانسوی قرار میگرفتند. جمیله نیز از همین موقعیت برای رساندن سلاح یا مهمات به مبارزان استفاده میکرد.
در سال ۱۹۶۰، جمیله بوپاشا به اتهام دست داشتن در بمبگذاری علیه نیروهای فرانسوی دستگیر شد. پس از بازداشت، او به شدت تحت شکنجههای غیرانسانی قرار گرفت؛ شکنجههایی که شامل کتک، شوک الکتریکی و تجاوز جنسی بود.
آنچه پرونده جمیله را جهانی کرد، نه فقط خشونت ارتش فرانسه، بلکه شجاعت او در بازگو کردن آن بود. او سکوت نکرد و حاضر شد جنایات ارتش فرانسه را فاش کند. این اقدام جسورانه، پرده از چهره واقعی استعمار فرانسه برداشت و موجی از خشم و اعتراض جهانی را برانگیخت.
دادگاه و دفاع جهانی
پرونده جمیله در سال ۱۹۶۱ به دادگاه کشیده شد. اما این محاکمه صرفاً یک روند قضایی نبود؛ بلکه صحنهای جهانی برای رسوا کردن استعمار فرانسه بود. وکلای سرشناسی مانند ژیزل حلیمی (Gisèle Halimi) و روشنفکرانی چون سیمون دو بووار و ژان پل سارتر از جمیله دفاع کردند.
سیمون دو بووار، فیلسوف و نویسنده فرانسوی، مقالهای با عنوان «قضیه جمیله بوپاشا» منتشر کرد که به سرعت در سراسر جهان بازتاب یافت. این نوشتهها نشان میدادند که چگونه یک دولت مدعی تمدن، علیه یک دختر جوان از خشونت و تجاوز بهعنوان ابزار سیاسی استفاده کرده است.
این دفاعیه جهانی، نهتنها جان جمیله را نجات داد، بلکه به تقویت جنبش استقلال الجزایر کمک کرد.
آزادی و ادامه مبارزه
در سال ۱۹۶۲ و با استقلال الجزایر، جمیله بوپاشا آزاد شد. او پس از آزادی، همچنان به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ادامه داد. اگرچه هرگز وارد عرصه قدرت رسمی نشد، اما بهعنوان نماد مقاومت زنان در ذهن مردم الجزایر باقی ماند.
جمیله با شجاعتش نشان داد که زنان میتوانند دوشادوش مردان در خط مقدم مبارزه برای آزادی و عدالت حضور داشته باشند. او در سالهای بعد در سخنرانیها، کنفرانسها و فعالیتهای اجتماعی مختلف شرکت کرد و تجربهاش را با نسلهای جوانتر در میان گذاشت.
جایگاه جمیله در تاریخ
جمیله بوپاشا نه فقط برای الجزایریها، بلکه برای تمام ملتهایی که علیه استعمار و ظلم مبارزه کردهاند، نماد استقامت است. او نشان داد که حتی در برابر خشونت عریان، میتوان با صدای عدالتخواهی ایستادگی کرد.
از نگاه تاریخنگاران، نقش جمیله و زنانی مانند او باعث شد که مبارزه استقلال الجزایر صرفاً یک جنگ نظامی نباشد، بلکه به جنبشی اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود.
امروز، وقتی از مقاومت زنان در تاریخ سخن گفته میشود، نام جمیله بوپاشا در کنار شخصیتهایی چون لوییز میشل، روزا لوکزامبورگ و لَیلا خالد قرار میگیرد. او الهامبخش زنان مبارز در سراسر جهان شد و نشان داد که جنسیت مانعی برای مبارزه با ظلم نیست.
در ادبیات، سینما و پژوهشهای تاریخی، بارها به داستان او پرداخته شده است. کتاب «قضیه جمیله بوپاشا» نوشته ژیزل حلیمی و سیمون دو بووار همچنان یکی از منابع مهم درباره جنگ الجزایر است.
زندگی جمیله بوپاشا، داستان یک زن ساده نیست؛ داستان یک ملت است. ملتی که علیه استعمار ایستاد و از دل سختترین شکنجهها، آزادی را به دست آورد.
جمیله نماد این حقیقت است که مقاومت، حتی در چهره یک دختر جوان، میتواند پایههای یک امپراتوری را به لرزه درآورد. امروز یاد او همچنان زنده است؛ نه فقط در خاطره الجزایریها، بلکه در حافظه جمعی بشریت که به آزادی و عدالت ایمان دارد.