در سفرنامه خاور بیبی آمده است:
«به سر قبر شاه شهید رفته خیلی گریه کردم. چشم آدم که میافتد بی اختیار دلش کباب میشود، روی مرقد اطلس مشکی کشیدهاند، سه عدد لوح خاتم با سه عدد جعبه تویش قرآن میگذارند در بالای سر، روی مرقد گذاشتهاند، از گلدانهای چینی اعلی و جاروچلچراغ و لاله، جور به جور به قدری گذاشتهاند که جای خالی نمانده.
عکسش را با قلم کشیده خیلی بزرگ و بسیار شبیه است. آدم بیاختیار خجالت میکشد. سنگ روی مرقد را هنوز نگذاشتهاند. گفتند سه سال است سنگتراش کار می کند هنوز تمام نشده است…»
تا مدتها پس از مرگ ناصرالدین شاه، جسد او در تکیه دولت نگهداری میشد و بعد در سالروز مرگش با اجازه علما و به دستور امینالدله (صدراعظم وقت) در آرامگاه دائمی خود در کنار مرقد حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
اما از آنجا که شاهزادگان و درباریان قاجاری نتوانسته بودند آرامگاهی اختصاصی برای شاه شهید بنا کنند، به یکی از استادان برجسته سنگتراشی آن زمان به نام استاد «حسین حجار» (حجارباشی) در یزد دستوری مبنی برساخت سنگ قبری بنام ناصرالدین شاه دادند.
استاد «حسین حجارباشی» چهار سال زمان برای ساخت سنگ قبر ناصرالدینشاه درخواست کرد. او از یک تکه سنگ مرمر سبز با حجاری خارقالعادهاش، تمثالی از شاه را حک کرد و نهایت ظرافت و زیبایی را در آن سنگ قبر بکار برد و دورتادور آن نیز.شعری دوازده بیتی در سوگ او حک کرد.
این سنگ قبر بعد از آماده شدن با زحمت زیادی توسط مردم از یزد به تهران منتقل شد. در هرآبادی، حاکم نایبالحکومه، کدخدا و اعیان مجبور بودند که در مسیر ،سنگ را با غلتاندن آن روی تیرهای چوبی، به سمت تهران حمل کنند. گفتهها حاکی از آن است که به دلیل وزن سنگین این سنگ،تحمل آن برای افراد بسیار سخت بود تا آنجا که بین ۳۰ تا۵۰نفر از مردان به دلیل فشار سنگ کشته شدند.
عبدالله مستوفی مینویسد:
«این مقبره از مقبره "حاجی ملاکنی" و مقبره "جیران" و یکی دو اطاق دیگر که به منزله قهوهخانه و آبدارخانه این مقبرهها بود ساخته شده و سنگ مرمر روی قبر را از یزد به تهران آوردند. سنگ را روی تیرهای کوتاهی مینداختند و از عقب، عملهها با فشار بدن خود که به سنگ وارد می کردند سنگ را با تیرهای زیرش میغلطانیدند. بهطوریکه تیرهای زیر سنگ کار عراده را صورت میداد. هرچه از تیرها از عقب از زیر سنگ بیرون میآمد بهجلو انتقال مییافت البته صد ذرعی که به این کیفیت سنگ را میپیمود، تیرها یکی بعد از دیگری از کار میافتاد و باید با استفاده از نیروهای نویی که همراه داشتند، تیرهای شکسته را بمرور عوض کنند… حاکم یزد باید سنگ را بهاین زحمت از خاک خود بیرون کرده به خاک اصفهان برساند،حاکم اصفهان، کاشان، قم هریک به نوبت خود همین عمل را مجری دارند.»
و جعفر شهری آورده است:
«سنگ مرمر دو متر طول و یک متر و یک چارک (۲۵ساتیمتر) عرض و چهار وجب ضخامت؛ سوای زیرپایه یک پارچه بزرگتر از رویی به امضای عمل استاد «حسین حجارباشی» با زیور و زوایا و با حاشیه ازمروارید، پرزحمتترین، دقیقترین و هنرمندانهترین حجاری است که چهارسال پیوسته صرف آن شده شده است.»
بعد از اتمام ساخت سنگ قبر ناصرالدینشاه، مظفرالدینشاه به استاد «حسین حجارباشی»، صدتومان دستمزد داد که این رقم ناچیز برای آن کار سخت و دشوار چنان توهینآمیز بود که وی از شدت رنج و اندوه بیمار شد و درگذشت.
پس از انقلاب اسلامی، در جریان تخریب امکنههای قدیمی، خلخالی (حاکم شرع) اقدام به تخریب آرامگاه رضاشاه در شاهعبدالظیم نمود. سپس متوجه قبر ناصرالدین شاه در داخل محوطه حرم گردید و آن را نیز تخریب کرد. سنگ قبر حجاری شده که از شاهکارهای معماری ایرانی بود، گمان میرفت که تخریب شده. اما خوشبختانه اینگونه نشد. هیچکس متوجه نشد که این سنگ قبر کی و چه زمانی از محوطه خارج شده و در گوشهای مخفی بود. نهایتا سالها بعد که این اعمال تخریب آثار ملی، به پایان رسیده بود، سنگ قبر تحویل میراث فرهنگی داده شد و امروز در حیاط کاخ گلستان تهران، در یک حفاظ شیشهای در معرض بازدید عموم قرار داده شده است.
سنگ قبر ناصرالدین شاه، شاهکار معماری ایرانی که به وسیله استاد حسین حجارباشی در یزد و بر روی سنگ مرمر تراشیده شد. اکنون در حیاط کاخ گلستان تهران قرار دارد.