این تیغ را بر رگ نکش، شاید نباشد دیر شاید هنوز از بودنت، این "من" نباشد سیر این تیغ را بر رگ نکش، بیهوده با من باش شاید شدی عاشق، بدون جنگ یا پرخاش این تیغ را بر رگ نکش، پایان غمانگیز است بعد از تو هر فصلم در این تقویم، پاییز است این تیغ را بر رگ نکش، حِسِّ بدی دارم حِسِّ پریشانِ اسیرِ مُرتدی دارم این تیغ را بر رگ نکش، بی تو تنم سرد ...