"ناروَن سحرآمیز" داستانی برپایه افسانههای قدیمی لاتین، به قلم هنری بستون با ترجمه اسماعیل پورکاظم میباشد. شاهزادهای جوان به همراه دستش، مشغول اسبدوانی بودند که در جنگلی انبوه، یکدیگر را گم میکنند. در این میان گرگی به شاهزاده حمله کرده و شاهزاده با چوبدستیاش وی را مضروب میسازد. پیرزن ساحرهای که صاحب و مالک گرگ است، از این اتفاق به خشم آمده و شاهزاده را تبدیل به یک درخت نارون میکند. سالها میگذرد ...