منوچهر يک هفته با درد بود دو چشمش پر آب و رخش زرد بود بهشتم بيامد منوچهر شاه بسر بر نهاد آن کياني کلاه همه پهلوانان روي زمين برو يکسره خواندند آفرين چو ديهيم شاهي بسر بر نهاد جهان را سراسر همه مژده داد به داد و به آيين و مردانگي به نيکي و پاکي و فرزانگي منم گفت بر تخت گردان سپهر همم خشم و جنگست و هم داد و مهر زمين بنده و چرخ يار منست سر تاجداران شکار منست