هرمز روز (5شنبه) - ۲۹ شهریور
مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال عاقلی را پرسیدند نیک بخت کیست و بدبختی چست گفت نیک بخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت. موسی علیه السلام قارون را نصیحت کرد که اَحْسَن کما اَحسنَ اللهُ الیک نشنید و عاقبتش شنیدی خواهی که ممتع شوی از دنیی و عقبی با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد درخت کرم هر کجا ...
حكایت اول یکی را از وزرا پسری کودن بود. پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مر این را تربیتی میکن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود، پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمیشود و مرا دیوانه کرد. چون بود اصل گوهرى قابل تربیت را در او اثر باشد هیچ صیقل نکو نخواهد کرد آهنی را که بد گهر باشد خر عیسی گرش به مکه برند چون بیاید هنوز خر باشد حكایت دوم حکیمی ...
حكایت اول با طایفه دانشمندان در جامع دمشق بحثی همیکردم که جوانی در آمد و گفت درین میان کسی هست که زبان پارسی بداند؟ غالب اشارت به من کردند. گفتمش خیرست گفت پیری صد و پنجاه ساله در حالت نزعست و به زبان عجم چیزی همیگوید و مفهوم ما نمیگردد گر به کرم رنجه شوی مزد یابی، باشد که وصیتی همیکند. چون به بالینش فراز شدم این میگفت دریغا که بر ...
حكایت اول حسن میمندی را گفتند سلطان محمود چندین بنده صاحب جمال دارد که هر یکی بدیع جهانیاند چگونه افتاده است که با هیچ یک از ایشان میل و محبتی ندارد چنان که با ایاز که حسنی زیادتی ندارد؟ گفت هر چه به دل فرو آید در دیده نکو نماید. وانکه را پادشه بیندازد کسش از خیل خانه ننوازد و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو فرشتهایت نماید به چشم، کرّوبی حكایت دوم گویند ...
حكایت اول یکی را از دوستان گفتم امتناع سخن گفتنم به علت آن اختیار آمده است در غالب اوقات که در سخن نیک و بد اتفاق افتد و دیده دشمنان جز بر بدی نمیآید گفت دشمن آن به که نیکی نبیند. نور گیتی فروز چشمه هور زشت باشد به چشم موشک کور حكایت دوم بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت ای ...
حكایت اول خواهنده مغربی در صف بزّازان حلب میگفت: ای خداوندان نعمت، اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت، رسم سؤال از جهان برخاستی اى قناعت ! توانگرم گردان که ورای تو هیچ نعمت نیست حكایت دوم دو امیرزاده در مصر بودند یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت عاقبةالاَمر آن یکی علاّمه عصر گشت و این یکی عزیز مصر شد. پس این توانگر به چشم حقارت در فقیه نظر کردی و ...
گلستان سعدی شاهكار شيخ مصلحالدين سعدی؛ حكيم، شاعر و نويسنده بزرگ سرزمين ايران عزيزمان است. گلستان سعدی شامل داستانهای كوتاه و پند و اندرزهای اخلاقی است كه در يك ديباچه و هشت باب تنظيم گشته است. اين كتاب از شاهكارهای ادبيات ايران و دارای شهرت جهانی است. تقریبا تمام مستشرقین و خاورشناسان بزرگ جهان، گلستان سعدی را در کنار برخی دیگر از کتابهای پارسی همچون دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی، به ...
حكایت اول یکی از بزرگان گفت: پارسایی را چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه سخنها گفتهاند؟ گفت: بر ظاهرش عیب نمیبینم و در باطنش غیب نمیدانم. هر که را جامه پارسا بینی پارسا دان و نیکمرد انگار ور ندانی که در نهانش چیست محتسب را درون خانه چه کار حكایت دوم درویشی را دیدم سر بر آستان کعبه همیمالید و میگفت یا غفور یا رحیم تو دانی که از ...
Copyright © 2012 ~ 2024 | Design By: Book Cafe