بخش ۵۸ - خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان محتسب در نیم شب جایی رسید در بن دیوار مستی خفته دید گفت هی مستی چه خوردستی بگو گفت ازین خوردم که هست اندر سبو گفت آخر در سبو واگو که چیست گفت از آنک خوردهام گفت این خفیست گفت آنچ خوردهای آن چیست آن گفت آنک در سبو مخفیست آن دور میشد این سؤال و این جواب ماند چون خر محتسب اندر خلاب گفت او را محتسب هین آه ...