دانلود کتاب “ارباب حلقه‌ها 1” (یاران حلقه)

کتاب نایاب “ارباب حلقه‌ها 1 (یاران حلقه)” نخستین قسمت از مجموعه سه‌گانه‌ای می‌باشد که توسط جان رونالد روئل تالکین (به انگلیسی: John Ronald Reuel Tolkien) ‏ نویسنده مشهور و معروف بریتانیایی خلق شده است.

کتاب ارباب حلقه‌ها یکی از موفق‌ترین کتاب‌های تخیلی می‌باشد که تا به‌حال به رشته نگارش درآمده است. این کتاب هم‌زمان با جنگ‌جهانی دوم نوشته شد و طولی نکشید که به موفقیت‌هایی چشم‌گیر دست یافت. از روی این رمان، سه‌گانه سینمایی مشهور ارباب حلقه‌ها نیز ساخته شده است که موجب شهرت بیشتر این داستان گردید (برای اطلاعات بیشتر بنگرید به فیلم سینمایی ارباب حلقه‌ها در IMDB). ارباب حلقه‌ها دنباله‌ای بر رمان هابیت می‌باشد.

بخوانید: دانلود کتاب هابیت

داستان کتاب ارباب حلقه‌ها (یاران حلقه)

بیلبو بَگینز موجودی از نژاد «هابیت‌ها» است. او بنابر اتفاقاتی در داخل یک غار بسیار بزرگ و پرپیچ‌و‌خم گم می‌شود و در جریان جستجو برای یافتن راه خروج، به‌گونه‌ی اتفاقی حلقه‌ای را می‌یابد. این حلقه دارای نیروی مرموزی است اما بیلبو بَگینز از آن بی‌خبر است و تنها این را می‌داند که با انداختن حلقه به انگشتش، می‌تواند ناپدید شود. بیلبو بَگینز نمی‌داند که آن حلقه، همان حلقه‌ی یگانه است و همچنین نمی‌داند که سائورون به دنبال آن است.

پس از خلاص شدن بیلبو بَگینز از غار، ادامه داستان در یک مهمانی دنبال می‌شود. این مهمانی، جشن تولد صدویازده‌سالگی بیلبو بَگینز است. او تصمیم دارد در این مهمانی، حلقه‌اش را به وارث و محافظ خود یعنی فرودو بگینز اهدا نماید. اما در هنگامی که خود را آماده تقدیم کردن این حلقه می‌کند، ناگهان به شکل مرموزی احساس وابستگی شدیدی به حلقه می‌کند.

در این میان گاندالف -دوست قدیمی بیلبو و جادوگر بزرگ منطقه- به هر شکل ممکن، برای جلوگیری از خراب‌شدن مهمانی، بیلبو بَگینز را راضی می‌کند تا دل از حلقه کنده و آن را به فرودو تقدیم نماید. این اتفاق عجیب و دلبستگی ناگهانیِ بیلبو بَگینز به حلقه، گاندالف را مشکوک می‌سازد که مبادا این حلقه ،همان یگانه‌حلقه‌ی افسانه‌ای باشد.

پس از سلسله داستان‌هایی، شک جادوگر پیر به یقین تبدیل می‌گردد. سپس به فرودو می‌گوید از آنجا که نیروهای شرور سائورون مطمئناً به دنبال حلقه خواهند آمد، باید آن را از دهکده دور کند و از بین ببرد. فرودو نیز که به گاندالف اعتماد کامل دارد، پند او را پذیرفته و به همراه سه تن از دوستانش به نام‌های سم، مری و پیپین که همگی از نژاد هابیت‌ها هستند، دهکده را ترک می‌کند.

در هنگامی که آن‌ها مشغول دورشدن از دهکده هستند، هم‌زمان نیز، گروه 9 نفره‌ی ارواح حلقه، آنان را تعقیب می‌کند. ارواح حلقه برده‌های سائورون هستند که به شکل سوارانِ تاریکیِ ترسناکی درآمده‌اند. هابیت‌ها شبی را پیش «اِلف‌های خانه‌به‌دوش» سر می‌کنند. اِلف‌ها به هابیت‌ها قول می‌دهند که دوستان خود را در جریان تعقیب و گریز بگذارند و از آن‌ها بخواهند که از هابیت‌ها محافظت نمایند. اما در این میان، هابیت‌ها دچار بداقبالی شده و در «جنگل کهن»، راه‌شان را گم می‌کنند.

مری و پیپین ابتدا گرفتار درخت بید خبیثی می‌شوند و پس از آن روح سنگی شروری به آن‌ها حمله‌ور می‌شود. در حالی که گمان می‌رود که دیگر امیدی به زنده‌ماندن آن‌ها نیست، ناگهان موجودی عجیب و خوش‌خلق که قدرت‌های زیادی دارد به نام بامبادیل، از جنگل کهن خود رابه هابیتها رسانده و ناجی آن‌ها می‌شود.

پس از کشمکش‌های بسیار، هابیت‌ها موفق می‌شوند که خودشان را به شهر «بِری» برسانند. آراگورن دوست گاندالف که سلحشوری قدرتمند و وارث پادشاهانِ انسان‌های دیرینه‌ی «وِسترنِس» می‌باشد، با آن‌ها ملاقات می‌کند.

در شهر بری فرودو سعی می‌کند تا توجه کسی را به‌خود جلب نکند. اما بر حسب اتفاق، هنگام اجرای سرخوشانه‌ی یک ترانه، زمین می‌خورد و به‌صورت اتفاقی، حلقه در انگشتش جای می‌گیرد و همان‌لحظه ناپدید می‌شود.

این اتفاق باعث می‌شود تا هابیت‌ها زیر ذره‌بین نیروهای شیطانی قرار بگیرند و نهایتا از شهر خارج می‌شوند. آراگورن چند باری آن‌ها را در این میان از مخاطرات، نجات می‌دهد. اما در قله‌ی تپه‌ی «وِدِرتاپ» زدوخورد دیگری روی می‌دهد که فرودو زخمی می‌شود.

آن‌ها از مهلکه می‌گریزند اما زخم فرودو مدام عمیق‌تر می‌شود. آراگورن نگران تأثیر این زخم است. چرا که زخم توسط یک شمشیر نفرین‌شده بر پیکر او وارد شده و بیم آن می‌رود که فرودو نیز به یکی ازارواحان حلقه تبدیل شود.

گروه در دهکده‌ای دیگر با گلورفیندِل که ارباب الف‌هاست، دیدار می‌کند. گلورفیندل در جستجوی آنان بوده و به آن‌ها قول می‌دهد که فرودو را هر چه سریع‌تر به ریوندل ببرد تا او را درمان کند. در آخرین رودخانهٔ پیش از ریوندل، گلورفیندل می‌کوشد تا خود شخصا، فرودو را از جنگ سواران سیاه رها کرده و به «ریوندل» برساند.

در این میان، اِلروند پادشاه ریوندل برای نجات هابیت‌ها وارد عمل می‌شود و با به‌راه انداختن یک سیل وحشتناک، سواران سیاه را غرق کرده و نابود می‌سازد.

در ریوندل، الروند با نیروی جادویی خود، فرودو را مداوا می‌کند و بعد جلسه‌ای تشکیل می‌دهد تا تصمیم بگیرند با حلقه چه‌کار کنند. در این جلسه است که فرودو به قدرت‌های پنهان حلقه پی برده و اهمیت آن را درک می‌کند. در آن جلسه مشخص می‌شود که حلقه را تنها در مکانی می‌توان از بین برد که حلقه نخستین‌بار در آن‌جا ساخته شده است.

فرودو با دلیری، مسئولیت از بین بردن حلقه را به عهده می‌گیرد. این سفری فوق‌العاده خطرناک است چرا که حلقه در محدوده قلمرو سائورون ساخته شده است و برای نابودی آن باید وارد قلمرو او شد. سم، مری، پیپین، آراگورن، گاندالف، یک اِلفی به نام لِگولاس، کوتوله‌ای به نام گیملی و یک انسان از سرزمین‌های جنوبی به نام برومیر نیز داوطلب می‌شود تا در این راه سخت، فرودو را همراهی کنند.