کتاب خنوخ، مشهور به رازهای خنوخ یکی از کتب باستانیست که منتسب به خنوخ جد نوحنبی میباشد اما باستان شناسان نگارش آن را به 300 یا 400 سال قبل از میلاد مسیح تخمین زده اند.
بخش اول کتاب خنوخ به شرح فرو افتادن تعدادی از فرشتگان -که پدران نفیلیم بودند- میپردازد.
نفیلیم در کتاب مقدس به موجودات غول پیکری گفته میشود که از پیوند فرزندان خدا (الوهیم) با آدمیان به وجود آمدند.
در کتاب خنوخ جریان تصمیم فرشتگان نگاهبان بر اختلاط با انسانها نقل میشود:
"و سمیاز که فرمانده آنها بود گفت: میترسم که البته شما با این عمل موافق نخواهید بود و تنها من باید جزای این گناه عظیم را بپذیرم!
ولی تمامی فرشتگان نگاهبان پاسخ دادند: بیائید همه سوگند بخوریم و پیمان ببندیم بر سر لعن ابدی که این نقشه را رها نکنیم و این عمل را تا آخر انجام دهیم!
و همگی همپیمان شدند که تعدادشان دویست نفر بود و در عهد جارد این رویداد رخ داد و بر قله هرمون فرود آمدند."
این بخش نشان میدهد که در واقع فرشتگان نگاهبان مایل به آمیزش با زمینیان نبودند و از عقوبت خداوند در ترس بودند و حتما دلیل و انگیزه ای بسیار قوی آنها را واداشته که این «فداکاری» را انجام دهند!
در حالی که در کتاب عهد عتیق بیان گشته که پسران خدا به خاطر زیبائی زنان زمینی با آنها آمیزش کردند!
و زنان زمینی باردار گشتند و فرزندانشان تبدیل به انسانهائی عظیم الجثه و بدسرشت گشتند به نام نفیلیم.
نفیل ها هر چه محصول کشت و زرع انسانها بود را میخوردند و زمانی که انسانها دیگر نتوانستند بار احتیاجات آنها را تحمل کنند شروع به بلعیدن و خوردن انسانها و سپس حیوانات و پرندگان و ماهیها کردند و حتی در آخر به جان همدیگر افتادند و گوشت و خون یکدیگر را خوردند!
وقتی نفیلیم شروع به خوردن انسانها کرد تعدادی از فرشتگان به زمین آمدند تا به انسانها در برابر نفیلیم کمک کنند، مثلا "عزازیل "به انسان فلزات موجود در زمین را شناساند و این که چگونه با آنها سلاح های کارآمد بسازند.
چنین گفته میشود که طوفان نوح همه آنها را جز دسته کمی از میان برد وپس از آن یوشعبننون در جنگ با آنها، همه را از میان بر میدارد. در جنگ داود و جالوت، جالوت یکی از نفیلیم است. اندازه تخت خواب یکی از آنها در حدود 2x 4 متر ذکر شده است.
کتاب پیدایش نیز به حیات موجوداتی عظیمالجثه موسوم به نفیلیم بر روی کره زمین اشاره دارد.