۱۷۱۵ سال پیش در ماه مارس، کار جمع آوری کارهای روزمره اردشیر بنیادگذار دودمان ساسانیان در یک مجموعه تحت عنوان «کارنامک اردشیر پاپکان» یا « کارنامه اردشیر بابکان » پایان یافت و چند روز بعد نسخه اصلی آن به مناسبت نوروز در تالار پذیرایی کاخ سلطنتی در تیسفون قرار گرفت.
«نرسی» شاه وقت پس از خواندن کارنامه اردشیر بابکان ، از این که نتوانسته بود بمانند او رومیان را از نزدیک شدن به قلمرو ایران بازدارد از فرط اندوه بیمار شد و به نفع پسرش «هرمز» کناره گیری کرد.
کارنامه اردشیر بابکان قرنها نصب العین سران ایران بود. به گفته ویل دورانت، این کارنامه درعین حال پیشرفته بودن تمدن ایرانیان را منعکس می کند که دفتر رئیس کشور کارهای روزانه دولت را یادداشت و توسط چند محرّر تکثیر می کرد و همانند یک «روزنامه محدود» برای دولتمردان و بزرگان ارسال می شد تا درجریان کارها و برنامهها قرار داشته باشند و اندرزها را بکار بندند.
اردشیر بابکان بنیانگذار سلسلهٔ ساسانی بود. وی پس از شکست واپسین شاهنشاه اشکانی، اردوان پنجم در سال ۲۲۴ میلادی در دشت هرمزدگان، دودمان اشکانی را برانداخت و سلسلهٔ ساسانی را بنیان گذاشت.
اردشیر نقش بسزایی در گسترش ایدئولوژی شاهنشاهی داشته است. وی کوشید تا خویش را به مثابهٔ مزداپرستی مرتبط با خدا و دارندهٔ فَرّه ایزدی بنمایاند. ادعای مشروعیت پادشاهی وی بهعنوان نورستهای برحق از نسل شاهان اسطورهای ایرانی و نیز تبلیغات منتسب به اردشیر علیه مشروعیت و نقش پارتیان در توالی تاریخ ایرانی، مؤید جایگاه ممتازی است که میراث هخامنشی در ذهن نخستین شاهنشاهان ساسانی میداشت.
اردشیر برای یادبود پیروزیهایش، اقدام به نقر سنگنگاره در فیروزآباد (شهر گور یا اردشیرخوره)، نقش رجب و نقش رستم کردهاست؛ در سنگنگارهٔ وی در نقش رستم، اردشیر و اهورامزدا سوار بر اسب در برابر یکدیگرند و جسد اردوان و اهریمن زیر سم اسبان اردشیر و اهورامزدا تصویر شدهاست. از این نقش چنین برمیآید که اردشیر میپنداشته و یا میخواسته دیگران بپندارند که حاکمیت وی بر سرزمینی که در کتیبهها «ایرانشهر» خوانده میشده، از سوی پروردگار مقرر شدهاست. واژهٔ ایران، پیش از این، در اوستا و بهعنوان «نام سرزمین اسطورهای آریاییان» به کار میرفت؛ در دوران اردشیر، عنوان «ایران» بر جغرافیای زیر حاکمیت ساسانیان اطلاق شد.