پولس کیست؟
پژوهشی در چگونگی شکل گیری بدعتها در آیین مسیحیت
او یک جهودزاده (یهودیزاده) بود که در شهر طرسوس در کیلیکا، همچمی (یعنی) در بخشی از خاک ترکیه امروزی زاده شد. نام او شائول بود اما پسینها (بعدها)، در جوانی نام خود را به پولس دگرگون کرد (تغییر داد). در جوانی چادردوز بود و پیرامون همین هنگام، در نزد گملیئل بن هیلل، تلمود را فراگرفت*.
به مرور با خشکباوری و کوراندیشی (تعصب) در آموزه های اهریمنی تلمود، به کسی ستیهنده (متعصب) دگردیس (تبدیل) شد و به سختی با عیسی مسیح و یاران پاکدل او دشمنی ورزیده، و آغاز به آزار و گزندرسانی به آنها کرد. به زودی چون خفتکی (کابوسی) برای ترسایان (مسیحیان) شده، و از اهرمهای بنیادین فشار، بر یاران عیسی گشت.
اما این بزهکار و مهرهی دست شیطان، ناگهان پس از مرگ عیسی به گفته خود در پی جنبشی درونی، به راستینگی (حقانیت) راه عیسی پی برده و عیسوی گشت!
خود پولس در یکی از نسک (رساله) های خود که امروز بخشی از کتاب مقدس(عهد جدید – انجیل) را در بر میگیرد در مورد مسیحیت میگوید:
«در پیرامون سال 31 تا 36 ترسایی (میلادی)، در گذرگاه راه دمشق (مسیر جاده دمشق)، شبانگاه عیسی مسیح بر من نمایان (ظاهر) شد. او من را به نام عبریام فرخواند و فرمود: “شائول، چرا مرا آزار می رسانی؟” من در آن هنگام ناگهان به اشتباه خود پی بردم. درخواست بخشش کردم. عیسی من را بخشید و من را در بین یاران خود نهاد وسپس به من گمارش (ماموریت) داد تا پیک و فرستاده خداوند برای ناجهودان (غیریهودیان) باشم!» بدینگونه پولس، آیین جهود (یهود) را کنار گذاشت و ترسایی (مسیحی) گشت.
از آن دسته کسانی که او را باور کردند، برنابا بود. برنابا یکی از حواریون و نزدیکترین یاور عیسی بود. او بود که گمان کرد پولس به راستی دگرگون (متحول) گشته و دیگر حواریون را باورمند کرد به این دگردیسی تا پولس را بپذیرند.
ولی در انجیل برنابا (که ترسایان آن را در شمار اناجیل اربعه نپذیرفته اند) میخوانیم که پس از روزگاری، برنابا از این کرده خود بیزاری جسته و پشیمان میشود و میگوید: « پولس دشمن خداست.اوست که در دین عیسی بدعت آورده و عیسی را نه پیامبر خدا ونگه (بلکه) پسر خدا دانست.»
در جایی دیگر نیز در انجیل برنابا میخوانیم:«گروهی مژده دادند به اینکه عیسی آدمی نیست و همانا پسر خدوند است و در شمار ایشان پولس هم فریب خورد.» **
پولس گذارهایی برای گسترش آگاهی ترسایی، به انطاکیه، اورشلیم، عربستان، آسیای صغیر و دیگر سرزمینها داشت و به پرسشهای دینی مسیحیان پاسخ میداد. روی هم رفته این سخنرانیهای او امروز پسزمینه بیش از نیمی از نوشتارها و نسکهای عهد جدید(انجیل) را تشکیل میدهد!
چهارده بخش عهد جدید به پولس وابسته است (نسبت داده میشود) که چنین است:
– هفت بخشِ رومیها، کورینتیان اول، کورینتیان دوم، گالاتیان، فیلیپیان، تسالونیان اول و فیلمون بیگمان نوشته او هستند.
– چهار بخش تیموتی اول، تیموتی دوم، تیتوس و عبریها، به باور پژوهشگران، به گمان بسیار نوشته او نیست.
– درباره سه بخش افسیان، کولوسیان و تسالونیان دوم نیز بین پژوهشگران ناهمگونی آرا (اختلاف نظر) وجود دارد.
در انجیل بخش رومیها میخوانیم که پولس دیدگاه خود را درباره عیسی مسیح چنین بازگو میکند:
– عیسی از سوی پیامبران و عهدعتیق (تورات) نوید داده شده بود.
– عیسی پسر خداوند بود.
– عیسی از سوی مادر، از دودمان داوود پیامبر بود.
– عیسی پسر خداوند بود که توانایی زنده کردن مردگان را به وسیله روحالقدوس داشت.
– عیسی خداوند ما بود.
پولس داوی (ادعا) میکند که نوشته های خود را نه از هیچکس ونگه (بلکه) از نمایان شدن عیسی مسیح دریافت کرده است. او میگوید این دیدگاه را عیسی گاهی در رویا و گاهی با پدیدار شدن کالبد تنکرد (جسمانی) در نهانگاه به شیوایی برای او گوشزد کرده است! !
امروزه برخی از ترسایان (مسیحیان) همچون ارتدوکسها سراسر به پولس گروش (اعتقاد) دارند. اما در برابر آن، برخی از ترسایان پاکدین و ژرفاندیش، پولس را اولین و بزرگترین کژ کننده (تحریف کننده) در آموزههای عیسی میدانند.
برای نمونه، لئو تولستوی، نویسنده و بزرگمرد روس بر این گروش(اعتقاد) است که پولس در کژ کردن آیین ترسایی نخستین از گذر پایهی خویش، نخش (نقش) بنیادین داشت.
ایرنیوس، اسقف لیون در سده دوم، پولس را رد کرده و تنها انجیل متی را باور داشت.
همچنین به نگرش(اعتقاد) تاماوگولو، پولس یک پیامبر دروغین بود که نمیخواست رومیها را ترسایی (مسیحی) کند ونگه (بلکه) میخواست ترسایان را رومی کند. به نگرش تاماوگولو، پولس چندین اندیشه کژ را درون آیین عیسی کرد. برای نمونه:
– گناه نخستین.
– جهودستیزی.
– خداوند ساختن از عیسی.
– دگردیس کردن نان و باده (شراب) به تن و خون عیسی.
– کرپانی (قربانی) شدن عیسی برای پادافره و تاوان گناه آدمی.
– پافشاری بر بهشتی بودن پادشاهی عیسی در برابر پادشاهی زمینی.
– وابسته کردن رستگاری به باور به عیسی و نه انجام اساهای (قوانین) تورات.
– بنیاد نهادن پایگانی و رده بندی (سلسله مراتب) در کلیسا تا مهار کلیسا و رهبری گروش مردم را در دست داشته باشد.
پولس تا روزی که عیسی زنده بود به سختی او را آزار داد و پس از رفتن عیسی از گیتی به مینو، در جامه ترسایان (نسیحیت) درآمده و نخستین دگردیسی (بدعت) خود را این چنین گسترش داد: «من عیسی را دیدم و با او نان خوردم!» سپس دومین دگردیسی (بدعت) خود را این چنین گسترش داد: «عیسی کشته شد تا گناه آدم ابوالبشر*** از دامان فرزندانش پاک شود!» سپس سومین دگردیسی (بدعت) خود را این چنین گسترش داد: «عیسی خود خداوند است و انسانی چون ما نیست!»
این نکته بنیادین (مهم) را گوشزد نیز میکنم که پولس نخستین کسی بود که یگانگی خداوند در آیین ترسایی (مسیحیت) را از بین برد و انگاره (نظریه) چند خدایی (تثلیث=خداوند سه گانه) را پدیدار کرد و این سه خدا را بدینگونه شناساند:
خدای پدر (یهوه)
خدای پسر (عیسی)
روحالقدوس
آری چنین است که پولس زمانی که دید آزار و گزندرسانی او پیروان عیسی را دلسرد نمیکند، خود را همچون آنها نشان داد و همانا ترسایی شد و سپس در کالبد همکیشی، دشنهها بر پیکر عیسی و آیین پاک او زد.
که بزرگترین آن نابودی گروش(اعتقاد) به یگانگی خداست.
گفتاری دلنواز از سخنان گهربار امیرالمونین در نهجالبلاغه چنین است:
دشمن چون از هر نیرنگی فرو ماند، بنای دوستی را نهاد… .
همچنین پیشوای ما امام موسی بن جعفر(علیه السلام) فرمودند : دستهای هستند در رستاخیز (قیامت) که خداوند به دیده آمرزش به آنها نمینگرد و آنها را بخشش نمیکند و شکنجه دردنام (عذاب الیم) برای آنهاست. آن دسته کسانی هستند که داوی (ادعای) پیشوایی کنند اما خداوند آنها را برای این پیشوایی برگزیده نکرده است، از نامورترین آنها قابیل، نمرود، فرعون، یهودا -که دگردیسی در آیین موسی(یهود) را پایه گزاری کرد- و پولس -که دگردیسی در آیین عیسی(مسیحیت)را بنا نهاد- و از مردم ما نیز عمر و ابابکرهستند . .
جامع الاخبار: ص 402
در قرآن میخوانیم لم یلد و لم یولد
به چم (یعنی) خداوند نه زاییده شده است و نه میزاید.
سخن قرآن سخن هوده (حق) است. نه عیسی و نه هیچ کس دیگری فرزند یزدان نیست
اشدانّلاالهالیالله
سخن پایانی؛
اهریمن نیرنگبازتر از آن است که برای پیشبرد آماج (اهداف) خود تک تک به سوی آدمیان بیاید.
او به سوی اندیشگاه (مکتب) میرود.
با کار کردن بر روی یک تن (پولس) کامیاب شد تا سراسر اندیشگاه ترسایی (مسیحیت) را از یکتاپرستی دور کرده و چندخدایی (شرکآلود) کند. کاری که با زرتشتیت کرده و با یاری آیینهای زروانیسم و اهریمنی دوگانهپرستی (ثنویت) را جایگزین یکتاپرستی کرد. و در اندیشگاه و آیین جهود (یهودیت) با درون کردن دروغها و انگهایی (تهمتهایی) چون همخوابگی نابایسته (حرام-غیرمشروع) پیغمبران بنی اسرائیل، حرامزاده بودن برخی از آنها چون سلیمان و شرابخواری برخی دیگر چون نوح، در تورات، نابایستهها و ناشایستهها (حرامها) را شایسته و بایسته(حلال) کرد.
*) تلمود کتاب دوم برخی فرقه های یهودی پس از تورات است. بسیاری از آموزه های کابالا و شیطان پرستی توسط این کتاب گسترش داده شد و پایه های صهیونیسم را شکل داد.
**) نکتههای دیگر انجیل برنابا که شوندی است بر سزاوار (حقانیت) و نزدیک بودن انجیل برنابا با انجیل بنیادین (اصلی) عیسی؛ چنین است:
– از محمد به با نام پیغمبر پسین (آخرین) نام میبرد و فرمان میدهد که ناگزیر سراسر یاران عیسی با انگیزش (بعثت) او به پیامبری باید به او گروند.
– عیسی را نه پسر خدا، ونگه (بلکه) پیامبر خدا میداند. میگوید که عیسی نمرد، ونگه به آسمانها رفته و در روز داوری باز خواهد گشت. و ادامه میدهد که یهودای اسخریوطی به جای عیسی به چلیپا (صلیب) کشیده شد (سراسر بسان گفتار قرآن)
***) پولس معتقد بود که پس از اخراج آدم و حوا از بهشت به جرم گناه، دامان فرزندان آدم و در نتیجه کل بشریت همچنان آلوده به گناه است. خدا خود را به شکل آدمی کرده و نام عیسی را بر خود نهاده، به زمین آمد و سپس به صلیب کشیده شد تا با فدا کردن خود، گناه آدم و حوا را از بشریت بزداید!