جنبش مشروطه بدون تردید یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین حوادث در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران است. وقتی که در روز ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ مظفرالدینشاه قاجار ۷ ماه پس از دستور تاسیس «عدالتخانه»، فرمان مشروطیت را صادر کرد، دوره جدیدی در تاریخ ایران آغاز شد که خود در ادامه آبستن حوادث و سرآغاز تحولات جدیدی گردید.
در مورد مشروطه ایرانی و اهمیت و چگونگی رخداد آن بسیار نوشتهاند، عدهای در ستایش آن و گروهی نیز در نکوهش آن دست به قلم بردهاند اما میتوان گفت که همه، نفس وجود حکومتی مشروطه را ستودهاند و در این که مشروطیت آغاز مرحله جدیدی در تاریخ تحولات ایران بوده است که بر زندگی سیاسی- اجتماعی و فرهنگی مردم تأثیر بسزایی داشته است، تردید ندارند.
اما اهمیت وقوع جنبش مشروطه در ایران را بیش از همه می توان در دو مورد بسیار مهم جستجو کرد:
نخست آنکه مشروطه آغازی بر پایان استبداد و آغاز جنبش قانونگرایی در ایران به صورت سازمان یافته بود.
دیگر آنکه ایران پیشگام مشروطه خواهی در منطقه لقب گرفت. در شرایطی که بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه حتی امروزه هم دارای سیستم حکومتی پادشاهی و بعضا استبدادی هستند، سابقه قانونگرایی و مشروطهخواهی در ایران به بیش از یک سده پیش برمیگردد.
انقلاب مشروطه طفل نوزادی بود که مُرده به دنیا آمد و روحانیت میخ آهنینی به تابوت آن زد. تصویب متمم قانون اساسی، انقلاب مشروطه را به شیر بییال و دُمی تبدیل کرد، و با آمدن استبداد رضاشاه همه امید ایرانیان برای دست یابی به آزادی و دمکراسی نقش بر آب شد. بسیاری از مخالفتها با حاکمیت پهلوی دوم نیز در ادامه بر همین مبنا صورت گرفت.
تلاش برای محدود کردن قدرت شاه و عدم تمرکز قدرت در دست یک شخص مبنای فعالیت فعالان مدنی ایران بعد از مشروطه بوده است که در کوششهای افرادی چون دکتر محمد مصدق و جبهه ملی ایران خود را نشان داده است.
22 تیرماه 1288 خورشیدی فتح تهران به دست مشروطهخواهان