در سال ۴۹۰ پیش از میلاد، در محلی به نام ماراتون، میان امپراطوری ایرانی هخامنشی و یونانیان جنگی رخ داد که در تاریخ به نام محل آن، "نبرد ماراتون" نامیده شده است.
در پی نخستین یورش ایرانیان به یونان و شکست یونانیان، جنگی دیگر میان دو دولت شکل گرفت که اینبار یونانیان پیروز شده و این نخستین شکست هخامنشیان از یونانیان در خشکی بود.
در آغاز این جنگ، ایرانیان به سهولت مرکز سپاه یونانیان را شکافته به عقب راندند، زیرا در قلب لشکر ایران همیشه سربازان گارد جاویدان حضور داشت. اینها از نظر اسلحه و آموزش نظامی قوی بودند و در نبردها به سرعت قلب دشمن را شکافته پیش میرفتند.
اما نقطه ضعف سپاه ایران، جناحین آن بود که از نیروهای غیر پارسی -غالبا سربازان غیرکارآزموده و اسرای جنگی یا مردمی که برای گرفتن حقوق و دستمزد و نه برای عرق ملی در خدمت ارتش درآمده بودند- تشکیل میشد. بدین ترتیب نیروهای جاویدان مجبور بودند زیاد پیشروی نکنند زیرا احتمال میدادند که جناحین سپاه نتواند همپای آنها پیش بیایند و آنها در قلب سپاه دشمن تنها مانده توسط جناحین دشمن محاصره و قتلعام شوند.
اما در این حین فالانژهای سنگین اسلحه یونانی در دو طرف میمنه و میسره، جناحین نیروهای ایران را به عقب راندند. با غلبه یونانیان در جناحین، مرکز سپاه ایران نیز مجبور به عقبنشینی شد و پارسها به سوی دریا گریختند. یونانیان، نیروهای ایران را تا ساحل تعقیب نمودند ولی نتوانستند از سوار شدن آنان بر کشتی جلوگیری نمایند. بدین ترتییب پارسها سوار به کشتیها به سمت دریا روان شده سعی کردند خود را به آتن که اکنون بدون محافظ بود برسانند. اما این طرح آنها نیز بدون نتیجه ماند چرا که سربازان یونانی با تمام سرعت به شهر بازگشتند. هخامنشیان پس از عدمموفقیت در این نبرد، به ایران بازگشتند.
این نبرد طاقتفرسا از آنجهت برای یونانیان مهم بود که برای نخستین بار ایرانیان را شکست داده و تابوی شکستناپذیری پارسها و مادها برای آنها شکسته شد.
شایانذکر است که تمام منابع دستاول موجود درمورد این جنگ، نوشته یونانیان است و هیچ مدرک غیریونانی و ایرانی دال بر نتایج وقوع این جنگ باشنده نیست. لذا احتمال بزرگنمایی شکست ایرانیان توسط یونایان به شدت وجود دارد. نوشتههای یونانیان درباره نبرد ماراتون و جنگهای دیگر با ایران، به شعر و افسانهگویی و داستانسرایی نزدیکتر است تا تاریخنویسی.