بُنِ این خانه رسیدهاست بر آب، این عید است؟
اندراین خانهخرابی، همهخواب؛ این عید است؟
نـآیـد اعـدادِخـرابی به حساب ، این عید است؟
خـانـهیخـود نِگَر اِیخانهخراب، این عید است؟
عیدِ که ؟ عیدِ کجا ؟ عیدِ چه ؟ این عید عزاست
در نوروز سال ۱۳۰۲ خورشیدی و دو سال پیش از انقراض حکومت قاجار و آغاز سلطنت “رضاشاه“، شادروان “میرزاده عشقی” قطعهای به نام «عید نوروز» سرودند. شاعر در این قطعه به شدت از اوضاعِ پریشانِ روز، اظهار شکایت و انزجار کرده است. در گوشهای از این سروده، میرزاده با لحنی دلخراش و دلسوزانه، خطاب به “خسروپرویز” پادشاه بزرگ ساسانیان چنین میگوید:
ای «شَه» از خاک بر آ، مُلکِ تو این بود؟ ببین…
حالِ این مُـلـک ، به عـهـدِ تو چنین بود؟ ببین…
خـطّـهی پـاکِ تو ویـرانـهزمـیـن بود؟ ببین…
قصرِ «شیرینِ» تو، این جُـغدنشین بود؟ ببین…
میرزاده عشقی از سرسختترین و شجاعترین شعرای تاریخ ایران است. «زبان سرخ» او نهایتا -بخاطر مقالههای تند و اشعار صریحی که میسرود و از رجل سیاسی وقت، با ذکر نام انتقاد کرده و در روزنامه خود موسوم به “قرن بیستم” به چاپ میرسانید- «سر سبزش» را بر باد داد و در سن ۳۱ سالگی، به ضرب گلوله کشته شد.
سیل عظیم جمعیت، در مراسم تشییع جنازه او حضور پیدا کردند. تشییع جنازه میرزاده، باشکوهترین مراسم بدرقه یک شاعر است و نظیر آن را تاریخ هرگز به خود ندید.
بدبختانه هیچیک از جوانان امروزی، با آثار میرزاده آشنایی ندارند…

🌿 زندگینامه میرزاده عشقی
نام کامل: سید محمدرضا کردستانی (معروف به میرزاده عشقی)
زادروز: ۱۲۹۳ هجری قمری / حدود ۱۲۵۸ شمسی (۱۸۸۰ میلادی)
زادگاه: همدان، ایران
درگذشت: ۱۲ تیر ۱۳۰۳ شمسی (۲ ژوئیه ۱۹۲۴ میلادی) – تهران
سن در هنگام مرگ: حدود ۲۵ سال
علت مرگ: ترور (گلولهباران در منزلش)
ملیت: ایرانی
پیشه: شاعر، نویسنده، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار
سبک شعری: ملیگرایی، انتقادی، سیاسی – اجتماعی
🌱 دوران کودکی و تحصیلات
میرزاده عشقی در خانوادهای مذهبی و متوسط در شهر همدان متولد شد. پدرش «میرزا آقاخان همدانی» از روحانیان باسواد آن دیار بود. عشقی از همان کودکی استعداد شگفتانگیزی در شعر و نثر فارسی از خود نشان داد. تحصیلات ابتدایی خود را در همدان آغاز کرد و سپس برای ادامهی آموزش به مدرسه فرانسویها در همدان رفت. آشنایی با زبان فرانسه در این دوران، بعدها تأثیر زیادی بر نگرش و آثارش گذاشت.
🎭 آغاز فعالیت ادبی و هنری
عشقی از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و خیلی زود به عنوان شاعری با زبان تند، جسور و انتقادی شناخته شد. او پس از پایان تحصیلاتش به استانبول (ترکیه) رفت تا زبان فرانسه و ادبیات اروپا را کاملتر بیاموزد. در آنجا بود که با جریانهای ملیگرایی و آزادیخواهی مشروطهطلبان ایرانی آشنا شد و دیدگاه سیاسیاش شکل گرفت.
در بازگشت به ایران، با چاپ شعرهای اجتماعی و ملیگرایانه در مطبوعات، به سرعت شهرت یافت. او در اشعارش از استبداد، فقر، خرافات و استعمار به شدت انتقاد میکرد و خواهان احیای غرور ملی ایرانیان بود.
📰 روزنامه و مبارزات سیاسی
در سال ۱۳۰۰ خورشیدی، عشقی روزنامهای با نام “قرن بیستم” را در تهران منتشر کرد. این روزنامه یکی از تندترین و بیپرواترین نشریات زمان خود بود و به نقد سیاستهای دولت، نفوذ خارجیها و دربار قاجار و سپس رضاخان (پهلوی) میپرداخت.
عشقی با قلمی تیز و بیپرده، به انتقاد از سیاستهای انگلیس، قرارداد ۱۹۱۹ و رفتار دولتهای وابسته پرداخت. همین جسارت او سبب شد بارها تهدید و سانسور شود و حتی مدتی روزنامهاش توقیف گردد.
🎭 آثار ادبی و نمایشنامهها
میرزاده عشقی علاوه بر شعر، در نمایشنامهنویسی و ادبیات دراماتیک نیز پیشگام بود. او از نخستین کسانی بود که در ایران نمایشنامه را بهعنوان ابزاری برای انتقاد اجتماعی و بیداری سیاسی بهکار برد.
از مهمترین آثار او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اپرت رستاخیز شهریاران ایران – اثری ملی و نمایشی در ستایش تاریخ باستان ایران.
- اپرت جمهوری – انتقادی از تلاشهای نافرجام برای برقراری جمهوری در زمان رضاخان.
- اپرت نادرشاه – دربارهی نادرشاه افشار و غرور ملی ایرانیان.
- دیوان اشعار عشقی – مجموعهای از اشعار اجتماعی، سیاسی، میهنپرستانه و عاشقانه.
اشعار عشقی سرشار از احساسات میهنی، عدالتخواهی، آرمان آزادی و نفرت از ظلم است. زبان او ساده، پرحرارت و خالی از تکلفهای رایج شعر کلاسیک بود.
🔥 ترور و مرگ
در روز ۱۲ تیر ۱۳۰۳ (۲ ژوئیه ۱۹۲۴)، دو مرد ناشناس به خانهی عشقی در خیابان سعدی تهران رفتند و او را در ایوان خانهاش با گلوله کشتند. پیش از مرگش بارها تهدید شده بود. قاتلان هرگز به طور رسمی شناسایی نشدند، اما بسیاری بر این باور بودند که ترور او سیاسی بود. پیکر وی با حضور جمعی از مردم و دوستانش در گورستان ابنبابویه شهرری به خاک سپرده شد.
💬 اندیشهها و سبک فکری
میرزاده عشقی از نظر فکری، شاعری ملیگرا، آزادیخواه و عدالتطلب بود. او از ستم و بیعدالتی بیزار بود و باور داشت که ایران باید به خودباوری ملی برسد و از نفوذ قدرتهای خارجی رها شود.
در اشعارش مینوشت:
من آنم که ز ایران، چو آرَد سخن
به خون میغلتد دل اندر بدن!
زبان او شورانگیز، صریح و سرشار از احساسات جوانی بود. او نهتنها شاعر، بلکه وجدان بیدار جامعهی خسته از استبداد محسوب میشد.
📚 میراث و تأثیر
با وجود عمر کوتاه، عشقی تأثیر ژرفی بر ادبیات معاصر ایران گذاشت. او نسل تازهای از شاعران و نویسندگان سیاسی را برانگیخت تا شعر را نه فقط برای عشق و تغزل، بلکه برای بیان درد مردم و اصلاح جامعه به کار ببرند.
نام او در کنار شاعرانی چون ملکالشعرا بهار، ایرج میرزا، و فرخی یزدی، بهعنوان صدای آزادی و بیداری ملی ایران در تاریخ ماندگار شد.
🕯️ یادگار ماندگار
میرزاده عشقی را میتوان «شهید راه آزادی قلم» دانست. او با تمام وجود برای ایران نو، آزاد و بیدار جنگید، و هرچند عمرش کوتاه بود، اما قلمش همچنان در تاریخ ایران میدرخشد.
همچنین بنگرید به پستهای زیر:
آموزش فتوشاپ
جربزه
بازی زندگی
بیا بشین
سفرنامه ژان اوتر