کمتر از دو قرن پس از سقوط ساسانیان، یکسری مقاومتهای محلی در مقابل اعراب شکل گرفت. این شورشها از طبرستان آغاز شد و خیلی سریع به دیگر نقاط ایران زمین کشیده شد. از آنجمله میتوان به قیامهای وندادهرمز و مازیار در طبرستان، بابک خرمدین در آذربایجان، یعقوب لیث صفاری در سیستان و… اشاره کرد.
اما در میان این سلسله جنبشها، قیام مرداویج زیاری در طبرستان دارای ویژگیهای منحصربهفردی بود که در این مقاله بدان خواهیم پرداخت.
همچنین بنگرید: بابک خرمدین و رویای احیای امپراطوری ایران
مرداویج
مرداویج که بود؟
مرداویج پسر زیار هنگامی که علویان در طبرستان قدرت را در دست داشتند، به عنوان یکی از سرداران سپاه ماکان کاکی (از مدعیان حکومت بر طبرستان) شمشیر زد. او بعد از مدتی طبرستان را ترک کرد و خود را به ماوراءالنهر رسانده، در دربار سامانیان مشغول به خدمت گردید. وی چندی پس از آن به عنوان یکی از فرماندهان لشگر سامانیان به طبرستان آمد و پس از شکست دادن ماکان کاکی و یکی دیگر از مدعیان حکومت به نام اسفار شیرویه، از جانب سامانیان به عنوان فرماندار طبرستان مشغول به کار شد.
چندی بعد، مرداویج به پاکسازی گوشه و کنار طبرستان از مدعیان محلی و کارگزاران عرب پرداخت و پس از تسلط کامل بر آن منطقه، از طبرستان خارج گردید و کرج، قم، همدان و زنجان را به زیر سلطه خود درآورد. این پیروزیهای پیدرپی، پایگاه اجتماعی و نظامی مرداویج را مستحکم ساخت. سپس از امیرنصر سامانی خلع طاعت کرد و خود را پادشاه حکومت زیاریان نامید.
مرداویج به شدت بلندپرواز بود. وی رویای آزادسازی ایران از یوغ اعراب را داشت. مسعودی مورخ بزرگ ایرانی آورده است که مرداویج بارها در میان لشگریانش به زبان آورده بود که قصد داره بغداد را فتح کرده و بعد از ریشهکن کردن خلفای عباسی، شاهنشاهی ایرانی را در تیسفون (پایتخت قدیم ساسانیان) دگرباره بنیانگذاری نماید.
بنیانگذاری حکومت آلزیار
مرداویج پس از تاسیس حکومت مستقل خویش، برای تصرف دیگر بخشهای ایران آماده شد. وی به همدان لشگر کشید و بعد از تصرف آن شهر، چهل هزار عرب ساکن در همدان را قتلعام کرد. لشگرکشی او به همدان ثروت و قدرت شگفتانگیزی نصیب وی ساخت. پس از فتح همدان، در جنگهای بعدی اقدام به تصرف تمام مناطق غربی ایران در دو سوی زاگرس نمود و تا مرز عراق را فتح کرد. او در هر شهر هزاران نفر از اعراب مهاجر را بدون هیچ رحمی، گردن زد.
هدف بعدی مرداویج، اصفهان بود. وی با چهل هزار سپاهی به اصفهان لشگر راند و آنجا را بدون جنگی بزرگ، فتح نمود. کارگزار خلیفه در اصفهان، به محض نزدیک شدن لشگر او، از شهر فرار کرد و خود را به بغداد رساند و شرح ماوقع را برای خلیفه عباسی شرح داد.
در این زمان المقتدربالله بر مسند خلافت عباسیان تکیه زده بود. وی با گزارش کارگزار خویش، به شدت احساس خطر کرد. لذا هیئتی را برای مذاکره با مرداویج به اصفهان فرستاد. نتیجه این مذاکره چنین بود که خلیفه حکومت مرداویج در همدان و اصفهان و دیگر مناطق فتح شده را به رسمیت شناخت و در عین حال، از مرداویج نیز قول گرفتند که از حمله به بغداد و جنگ با خلیفه خودداری نماید.
بنیانگذاری پادشاهی آلزیار
پس از مذاکرات میان مرداویج و هیئت ارسالی خلیفه، مرداویج در اصفهان برای خود تاج و تختی شبیه به تاج و تخت خسرو انوشیروان ساسانی بر پا ساخت و اعلام پادشاهی کرد. ابناثیر آورده است که او از مشاوران و مورخان دربار خویش میخواست تا شیوه آداب و رسوم شاهنشاهان ساسانی را برایش بازگو کنند.
در این هنگام این خبر در کل ایران پخش شد که مرداویج قصد احیای امپراطوری ساسانیان را دارد. گروه گروه مردم از شهرهای گوناگون برای خدمت به مرداویج به اصفهان سرازیر شدند. با این حال همهچیز به خوبی پیش نمیرفت و مرداویج مشکلات بسیاری داشت. برای نمونه:
- سربازان دیلمی، طبری و یا گیلکها، به دلیل مشکلات قومیقبیلهای قدیمی، مدام با یکدیگر کشمکش داشتند.
- مشکل دیگر آن بود که علاقه مرداویج به احیای دین زرتشتی، باعث نارضایتی برخی از سربازان وی که تعصب بر اسلام داشتند، گردید.
- همچنین بخش بزرگی از سپاه مرداویج را مزدوران تُرک آسیای میانه تشکیل میدادند که دلبستگی به ایران و ایرانی نداشتند و صرفا برای دریافت حقوق و دستمزد، در عضویت سپاه او قرار گرفته بودند. طبیعتا اینها سربازانی قابل اعتماد نبودند و در لحظاتی که جانشان به خطر میافتاد، بدون شک از میدان نبرد فرار میکردند.
تقابل آلزیار و آلبویه
اما بزرگترین و عمیقترین مشکل مرداویج، خروج سه تن از زبدهترین سردارانش از سپاه وی بود. این سه نفر، سه برادر به نامهای احمد و حسن و علی پسران یک ماهیگیر به نام بویه بودند. آنها با بخشی از سربازان وفادار به خویش، از سپاه مرداویج جدا شدند و اقدام به ساخت حکومتی جدید به نام آلبویه کردند.
آلبویه در ابتدای کار، شروع به تصرف چند شهر مهم همچون بهبهان و فارس نمود. مرداویج برای خاموش کردن این فتنه، به خوزستان لشگر کشید و پیش از آن که برادران بویه آن شهر را فتح کنند، تمام خوزستان را در اختیار خویش گرفت. این زد و خورد میان مرداویج و برادران بویه، به زیان آزادی ایران و به سود خلیفه عباسی بود که با سیاست تفرقهافکنی، میتوانست قدرت خویش را حفظ نماید.
به هر روی، پس از فتح خوزستان، برادران بویه متوجه شدند که توانایی جنگ با مرداویج را ندارند. این بود که از در صلح وارد شده و ماجرای کشمکش میان زیاریان و بوئیان ختم به خیر گردید.
سکه طلای ضربشده در دوران حکومت مرداویج
مرگ مرداویج
با پایان کشمکش میان مرداویج و برادران بویه، شاه زیاری آماده حمله به بغداد و برچیدن خلافت عباسیان گشت. ولیکن وی پیش از حمله به بغداد، تصمیم گرفت تا جشن سده را در اصفهان با شکوه هرچه تمامتر برگزار نماید. او قصد داشت تا برای تهییج روحیه وطنپرستی سربازانش، آنها را با رسوم قدیم ایرانی بیشتر آشنا سازد و سپس به بغداد لشگرکشی نماید.
مقدمات برگزاری جشن فراهم شد. این بزرگترین گردهمآیی ملی ایرانیان پس از سقوط ساسانیان بود. باری، این جشن برای پادشاه آزادیخواه زیاری، شگون نداشت. پیش از آغاز جشن، مرداویج برای استحمام، به درون چادری که در آن آب گرم برای شستشو مهیا کرده بودند وارد شد. در این هنگام، سه غلام تُرک از سرداران لشگر وی که جاسوس خلیفه بوده و مخفیانه ماموریت داشتند تا در موقعیت مناسب مرداویج را سربهنیست نمایند، داخل چادر ریخته و این بزرگمرد ایران زمین را به قتل رساندند.
مرداویج کشته شد ولی راهی که آغاز کرد، به پایان نرسید. برادران بویه پرچم انتقام به دست گرفته و با فتح بغداد، کار نیمهتمام مرداویج را به پایان رساندند.
نویسنده: بهمن انصاری
اطلاعات بیشتر در کتاب: شهریاران طبرستان