جسی جیمز (Jesse James) جسی جیمز، کابوی و راهزن یاغی سنگدل و بیرحم و چهرهی افسانهای و اسطورهای آمریکا است که در سال ۱۸۸۲ طی یک توطئه و به دست یک یاغی دیگر به نام “رابرت فورد” کشته شد. فورد که خود را در حلقه دوستان جسی جا زده بود از پشت او را هدف قرار داد و به قتل رساند.
زندگینامه جسی جیمز
جسی جیمز در سال 1847 میلادی در میسوری آمریکا متولد شد. میسوری در آن زمان در دوران غرب وحشی در شمار ایالتهای وحشی قلمداد میشد. مبارزات مستمر با سرخپوستان، مبارزات سفیدها با یکدیگر برای تصاحب زمین و دزدیها و غارتهای هر روزه، منطقه را به عنوان یکی از ناامنترین و پرورشدهنده خلافکارها، در ایالات دیگر مشهور کرده بود.
خانواده جیمز سه فرزند داشتند. دو پسر به نامهای فرانک و جسی و یک دختر به نام سوزان. پدر خانواده کشاورز بود و اصل و نسبش از مهاجران انگلیسی بود که بیش از یک سده قبل از آن، برای یافتن زمین و کار به آمریکا مهاجرت کرده بودند.
زمانی که جسی تنها سه سال داشت، پدرش که با گروهی برای یافتن طلا در دوران تب طلای آمریکا، به کالیفرنیا رفته بود، درگذشت. با مرگ او خانواده بیش از پیش به سختی افتاد. با اینحال مادرش چندسال بعد مجددا ازدواج کرد و همسر جدید او با کار بر روی یک زمین کشت تنباکو، توانست اوضاع را کمی سامان دهد.
جسی و فرانک جیمز، در جنگ داخلی آمریکا
در دوران جنگ داخلی آمریکا، ایالت میسوری دوران پر التهابی را سپری کرد. این ایالت یک ایالت مرزی میان شمالیها و جنوبیها بود و هم طرفداران بردهداری و هم طرفداران الغای بردهداری، در آنجا حضور داشته و مدام دست به گریبان بودند.
در این زمان یک گروه چریکی و پارتیزانی که طرفدار بردهداری بودند، در میسوری متولد گردید. این چریکها به مبارزه با سربازان شمالی پرداختند. آنها بسیار خشن بودند.
ابتدا فرانک جیمز از خانواده جیمز بود که به چریکها پیوست. مدتی بعد نیز جسی که در سنین نوجوانی بود، به او پیوست و در جنگ داخلی آمریکا حضور موثر خود را آغاز کرد. جسی در این دوران چندباری به شدت بر اثر اصابت گلوله مجروح شد اما توانست زنده بماند.
دوران پس از جنگ
با پایان جنگ، هنوز فضای آمریکا ملتهب بود. جسی به تازگی دوران نقاهت خود را سپری کرده و از گلولهای که بر سینهاش نشسته بود قسر در رفته بود. او در این زمان با دخترعموی خود ازدواج کرد.
به زودی فرانک و جسی جیمز با برخی از افسران نظامی و سربازانی که در دوران جنگ در کنار یکدیگر میجنگیدند، اقدام به بزهکاری کردند. آنها چند بانک و قطار را سرقت کرده و افرادی زا کشتند.
شهرت فرانک و جسی به عنوان دو برادر قانونشکن روز به روز بیشتر میشد. آنها در اغلب سرقتهایشان موفق میشدند پول زیادی به جیب بزنند و تقریبا در تمام ایالات تحت تعقیب قرار گرفته بودند.
باند جیمز-یانگر
همزمان با این وقایع چند برادر به نام یانگرها تحت ریاست برادر برزگترشان کول یانگر، چندین دزدی موفق را انجام داده و به شهرت رسیده بودند. برادران جیمز و برادران یانگر بر آن شدند تا با هم متحد شده و یک گروه قدرتمند را بسازند. از این زمان باند گنگستری جیمز-یانگر شکل گرفت.
این گروه در روز و در مقابل دیدگان مردم در شهرهای مختلف اقدام به سرقت از بانکها و سالنها میکردند. این شیوه دزدی روز به روز آنها را مخوفتر میساخت و مردم محلی افسانهّای زیادی درمورد آنها میگفتند.
به زودی باند جیمز-یانگر بر آن شد تا برای دستیابی به پول بیشتر اقدام به سرقت قطار نماید. آنها قطارهایی که از شرق به غرب میرفتند را شناسایی کرده و آنهایی که پول بانکها را حمل و نقل میکردند مورد دستبرد قرار میدادند.
دزدیهای موفق پی در پی باعث شد تا تمام نیروهای نظامی برای دستگیری و متوقف ساختن این گروه متحد شوند. سرانجام در هنگام یک سرقت بزرگ از بانک ملی آمریکا در نورثفیلد، گروه شکست خورد. فرانک و جیمز موفق شدند فرار کنند اما یانگرها و دیگر اعضای گروه یا کشته شدند و یا دستگیر. این پایان کار باند جیمز-یانگر بود.
قتل جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل
پس از انحلال گروه جیمز-یانگر، فرانک و جسی بهصورت مخفی با نام مستعار زندگی میکردند. جسی در این زمان با نوشتن مقاله و ارسال آن با آدرسی ناشناس به روزنامهها، شروع به مبارزه سیاسی با حکومت کرد. این مقالات باعث شد تا او به یک قهرمان ملی در باور مردم تبدیل شود.
فرانک مدتها بود که خلاف را کنار گذاشته و در گوشهای به آرامی زندگی میکرد. اما جسی هنوز آرام نگرفته بود. او تصمیم داشت یکبار دیگر طغیان نماید. لذا با دو برادر به نامهای رابرت و چارلی فورد گروه جدیدی را ساخت.
اما این دو برادر توسط قانون تطمیع شدند. آنها یک روز در خانهای که زندگی میکردند، از پشت سر به جسی جیمز شلیک کردند. افسانه جسی جیمز با این شلیک به پایان رسید و برادران فورد نیز پول خوبی از قانون گرفتند.
مادر جسی جیمز بر روی سنگ قبر او نوشت:
«فراموش نخواهم کرد که پسر دلبندم به دست یک بزدل و با خیانت کشته شد!!»
پس از مرگ جیمز در سال ۱۸۸۲میلادی، شایع شده بود که او مرگ خود را جعل کرده است. به همین جهت در سال ۱۹۹۵ جسد وی را برای آزمایش دیانای نبش قبر کردند. آزمایشها نشان میداد که دیانای جیمز مشابه نوادگانش بوده و جسد واقعاً متعلق به اوست.
جسی جیمز پس از مرگش به صورت یک قهرمان محبوب درآمد و در ترانهها، کتابها و بر پرده سینماها داستانهای او بازگو شد. پسر او جسی ادوارد جیمز نام داشت که برخلاف پدر، بهجای قانونشکنی مدافع قانون گردید و وکیل مشهوری شد.
عکس بسیار نایاب از جسد جسی جیمز راهزن و کابوی مشهور امریکایی
ایالات متحده؛ 3 آوریل 1882