۱- ملی کردن نفت ایران، آغازی بود بر تکاپوی انگلستان برای براندازی دولت مصدق چرا که بعد از دههها تاراج و دزدی منابع نفتی ایران، انگلیس از این سود سرشار خلع ید شد. ضمن آنکه با مشاهده پیروزی بزرگ مصدق، در دیگر کشورهای منطقه نیز مبارزات ضداستعماری قوت گرفت که مهمترین آن، در مصر و ماجرای ملی شدن کانال سوئز بود.
۲- دکتر مصدق وفادار به قانون اساسی مشروطه بود. او خود را «مشروطهٔ زنده» مینامید. بر اساس قانون اساسی مشروطه، شاه حق حکومت نداشت، زمام حکومت بر عهدهٔ نخستوزیر و پارلمان بود و پادشاه تنها یک پدر معنوی محسوب میشد. اما چه در دوران رضاشاه و چه در دوران محمدرضاشاه، این اصل مهم از قانون اساسی نقض و پادشاه، خود حاکم و فرمانروای مملکت بود. مصدق با تکیه بر قانون اساسی توانست اختیارات شاه را محدود و کشور را به سوی دموکراسی سوق دهد. این سلسله اقدامات مصدق باعث خشم شاه و دربار گردید که یکی از نتایج آن، واقعه ۳۰تیر و شهادت تعدادی از هموطنان به دست عوامل حکومت بود.
۳- با قدرت یافتن روزافزون مصدق، انگلستان با انتشار شایعهای مبنی بر گرایشات مصدق به کمونیسم، توانست آمریکا را -که نگران نفوذ شوروی در ایران بود- با خود همراه سازد. همچنین این شایعه باعث شد تا مراجع، علما، روحانیون و بازاریها، دست از حمایت مصدق بردارند.
۴- مخالفت هماهنگ آمریکا، انگلیس، دربار و روحانیون با استقرار دموکراسی در ایران، نیروهای مخالف را در جهت براندازی مصدق، بسیج کرد. سرانجام طی یک برنامهریزی دقیق، پروژه کودتای نظامی برای براندازی دولت مصدق کلید خورد. این کودتا در نیمهشب ۲۵مرداد ١٣٣٢ انجام یافت اما با آگاهی بهموقع یاران مصدق و احزاب چپ، کودتا شکست خورد. با شکست کودتا، شاه از ایران به مقصد بغداد و بعد ایتالیا، گریخت.
۵- با شکست کودتای اول، مردم و احزاب چپگرا، براندازی نظام پادشاهی و استقرار جمهوریت را مطالبه کردند. اما تردید مصدق در تغییر نظام سیاسی و تعلل در محاکمه عوامل کودتا، باعث شد تا کودتاگران به سرعت خود را برای انجام کودتای دوم آماده کنند..
۶- صبح روز ۲۸مرداد، اوباش به سرپرستی لات و لوتهای معروفی همچون طیب حاجرضایی و شعبان جعفری (شعبان بیمخ)، تحت حمایت ارتش و چند فروند تانک، به خیابانها آمدند. تا ظهر تمام نقاط استراتژیک پایتخت مثل مجلس و ساختمان رادیو، تسخیر شد. همچنین دفتر تمام روزنامههای جبهه ملی و چپها، مورد هجوم اوباش قرار گرفت و در آتش سوخت. در نهایت کودتاگران به سمت منزل مصدق حرکت کردند. پس از ساعتها تیراندازی و شلیک تانک و تخریب منزل مصدق، نخستوزیر قانونی ایران با کابینهاش تسلیم شد. بلافاصله زاهدی -گماشته شاه- بهعنوان نخستوزیر جدید منصوب شد. طی روزهای آتی شاه به ایران بازگشت، احزاب قلع و قمع شد، آزادی بیان و آزادی قلم محدود گشت و دموکراسی نوپای ایرانی در نطفه خفه گردید.
نویسنده: بهمن انصاری