کار شاهاسماعیل صفوی به عنوان پرچمدار هویت سیاسی–ملی ایران به قدری پراهمیت است که مهمترین پیامد ظهور آن، شکلگیری ساختار سیاسی جدید برای ایران بود، با اقتداری در خور اعتنا. چرا که فقدان این شاخصهای مهم در حکومتهای پیش از شاهاسماعیل، بحران هویت عظیمی در قلمرو ایرانی پدید آورده بود. میتوان به جرات گفت که نقش دولت صفویه در تدوین و تحکیم مبانی دینی حکومت ایران بسیار ارزشمندتر از سایر سلسلههاست. به عبارتی میتوان حکومت صفوی را نقطهگاه تلاقی هویت دینی و ملی ساکنان ایران دانست.
اقدام شاهاسماعیل صفوی در بنیانگذاری حکومت فراگیر شیعی در گستره ایران زمین سرآغاز تازهای در حیات سیاسی و مذهبی ایران بود و موجب شد که استقلال کشور بر اساس مذهب رسمی شیعی و یک سازمان اداری متمرکز تامین شود و در حقیقت تشیع و ایران، فصل تازهای از حیات خود را آغاز کند. پژوهشگران تاریخ صفویه در بررسی پیامدهای تشکیل این حکومت، جملگی متفقالقولند که دو دستاورد عمده این سلسله مقتدر، "تشکیل نخستین حکومت شیعی در ایران" و "بازیابی هویت اصیل ایرانی" بوده است. این دو شاخصه مهم به قدری از اهمیت برخوردار است که بعدها، تمام حکومتهایی که در ایران بر سر کار آمده اند به نحوی مبلّغ جریان "تشیع" و "هویت ملی" بودهاند، حتی اگر تظاهر هم بود، خود را چنین مینمودند.
حقیقت این است که رسمیت یافتن تشیع در ایران به دست حکومت صفوی و به پرچمداری شاهاسماعیل جوان، به مردم ایران زمین، هویتی ممتاز و در عین حال متمایز داد و به عنصر تفکیک ناپذیر هویت ایرانی مبدل گشت. در پی رسمیت یافتن تشیع در ایران، کشور همسایه، دولت عثمانی سیاستهای دشمنانه خود را به منظور تضعیف حکومت شاهاسماعیل صفوی آغاز کرد. روابط ایران و عثمانی بر مدار سیاست "کجدار و مریز" میگذشت تا اینکه شاهاسماعیل صفوی، "شیبکخان" حاکم ترکمنستان را به دلیل قتل و غارت شیعیان خراسان و آشوب منطقه در نبردی به قتل رسانید. سلطان عثمانی که از شکست شیبک خان ناراحت و خشمگین بود، کاری از پیش نبرد. سران حکومت عثمانی به علل اختلافات درونی و با بهانه اینکه "سلطان بایزید" در مقابله با حکومت شیعه ایران ناکار آمد است، علیه او شوریده و در یک توطئه او را برکنار و پسرش "سلیم" را به شاهی برگزیدند. سلطان سلیم مخالفت عثمانی با دربار صفوی را علنی ساخت و ابتدا به قتل عام شیعیان آناتولی پرداخت. او بیش از چهل هزار انسان بیگناه را به جرم تشیع از دم تیغ گذرانید و با این عمل، به شاهاسماعیل صفوی اعلام جنگ داد.
شاهاسماعیل در "جنگ چالدران" که مهمترین نبرد او محسوب میشد، جوانی 28 ساله بود. در این جنگ، سپاه بیست هزار نفری ایران، به فرماندهی شاهاسماعیل در مقابل سپاه دویست هزاری عثمانی شجاعانه جنگید. شاهاسماعیل در این جنگ نابرابر رشادتهایی از خود نشان داد که حتی در تاریخ عثمانی نیز ثبت شده است. هرچند که این جنگ به خاطر داشتن توپ و سلاحهای جنگی جدید، با پیروزی عثمانیها به پایان رسید، اما بعدها شاهعباس صفوی و پس از صفویان، نادرشاه افشار این شکست را جبران کردند.