کتاب نایاب “دجال” شاهکار فیلسوف بزرگ، فردریش نیچه میباشد. کتاب فوق یک نسخه بسیار نایاب و قدیمی، چاپ سال ۱۳۵۵ خورشیدی است که توسط کاربران تهیه و ارسال گردیده است.
کتاب دجال یا به زبان اصلی: آنتیکریستی، اثری در باب بازنگری فلسفی در حقایق میباشد. نیچه در این اثر میکوشد تا با تاکید بر ایده ابرانسان، به مبارزه با تباهی بشر بر اثر خرافات بپردازد. او در این کتاب میکوشد تا انسان را ترغیب کند برای پویایی و آفرینشگر بودن. نیچه میکوشد یادآوری کند که قوه تعقل آدمی، گوهری گرانبهاست که باید در جهت علم و فلسفه از آن بهره برد.
معرفی کتاب دجال اثر نیچه
کتاب «دجال» (Der Antichrist) یکی از جنجالیترین و تأثیرگذارترین آثار فریدریش نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی قرن نوزدهم است؛ اثری که همزمان با فروپاشی درونی نویسنده، عصیان اندیشهی او علیه ارزشهای دینی، اخلاقی و فرهنگی غرب را به اوج میرساند. نیچه در این کتاب، همانگونه که خود گفته است، میخواهد «بزرگترین دروغ تاریخ بشر را افشا کند»؛ دروغی که از نگاه او، همان اخلاق مسیحی و بنیادهای دینی تمدن اروپایی است.
«دجال» را نمیتوان صرفاً کتابی ضددین یا ضدخدا دانست؛ بلکه باید آن را بیانیهای فلسفی دربارهی سقوط ارزشها و ضرورت آفرینش دوبارهی انسان تعبیر کرد. نیچه با نثری آتشین، پر از تمثیل و گزارههای کوتاه و تند، همهی باورهای تثبیتشده را زیر سؤال میبرد. او بهجای آنکه بر ضد خدا سخن بگوید، بر ضد نوع خاصی از انسان و اخلاق مینویسد؛ انسانی که به تعبیر او «ضعیف»، «تسلیمپذیر» و «بیمار از ترحم» است.
زمینهی تاریخی و جایگاه کتاب در اندیشه نیچه
کتاب «دجال» در سال ۱۸۸۸ میلادی، اندکی پیش از فروپاشی ذهنی نیچه نوشته شد؛ همان سالی که شاهکارهایی چون غروب بتها و چنین گفت زرتشت نیز به پایان رسیدند. نیچه در این دوره، به نقطهی اوج نبوغ و بحران خویش رسیده بود. او میخواست نظام فکری تازهای بنا کند که در آن، انسان دیگر به «فرمان آسمان» گوش ندهد، بلکه خود خالق ارزشها و معنا باشد.
عنوان «دجال» یا Antichrist از واژهای انجیلمحور گرفته شده، اما نیچه آن را در معنایی تازه بهکار میگیرد: دجال برای او کسی است که علیه دروغهای مقدس میایستد؛ کسی که بهجای موعظهی ترحم، به ارادهی قدرت ایمان دارد؛ کسی که میخواهد از خاکستر خدا، انسان برتر (Übermensch) را بیافریند.
نقد نیچه بر مسیحیت و اخلاق بردگی
نیچه در این کتاب، مسیحیت را بزرگترین مانع تکامل انسان میداند. او معتقد است آموزههای مسیحی، بهجای پرورش قدرت و شکوه انسانی، انسان را به ضعف، ترحم و گناه عادت دادهاند. از نگاه او، مسیحیت دینی نیست که انسان را به تعالی ببرد، بلکه نوعی وارونگی ارزشهاست؛ یعنی ستایش ضعف به جای قدرت، ستایش فقر به جای توانگری، و ستایش تسلیم به جای اراده.
او در بخشی از کتاب مینویسد:
«مسیحیت، دشمن زندگی است. در جایی که زندگی میخواهد ببالد، آن، از گناه سخن میگوید.»
نیچه در برابر این اخلاق «بردگان»، از اخلاقی دیگر دفاع میکند که آن را اخلاق اربابان مینامد؛ اخلاقی که بر پایهی قدرت، اراده، آفرینش و عشق به زندگی بنا شده است. انسان برتر در نظر او کسی است که میتواند بدون نیاز به خدا، خود ارزشهایش را بیافریند و بر سرنوشت خویش فرمانروایی کند.
نیچه، ضد مذهب یا جستجوگر حقیقت؟
بسیاری از منتقدان، «دجال» را کتابی ملحدانه و ضدخدا میدانند، اما اگر با دقت به آن بنگریم، نیچه نه با ایمان، بلکه با تأسیس دروغین دین دشمن است. او در اصل به دنبال معنایی ژرفتر از حقیقت است؛ حقیقتی که از نگاه او، در زیر خرافات، ترس و اطاعت کورکورانه دفن شده است.
او در «دجال» بیش از همه به کلیسا، کشیشان و نهاد دین میتازد، نه به خود عیسی مسیح. حتی در چند بخش از کتاب، از مسیح بهعنوان انسانی والا و صادق یاد میکند که پیام اصلیاش، عشق و صداقت بود، اما پس از مرگش، پیروانش از او بتی ساختند و پیام او را تحریف کردند.
در واقع، «دجال» را میتوان تلاشی برای بازگرداندن حقیقت به معنای اصیل زندگی دانست. نیچه میخواهد انسان را از قید ترس از گناه و پاداش رها کند تا بتواند با شجاعت، زیبایی و قدرت، خود را دوباره تعریف نماید.
دانلود چند کتاب دیگر از نیچه:
حکمت در دوران شکوفایی فکری یونانیان
اراده معطوف به قدرت
زایش تراژدی از جان موسیقی
فراسوی نیک و بد
آواره و سایهاش
چنین گفت زرتشت
سودمندی و ناسودمندی تاریخ
زبان و سبک نگارش کتاب
«دجال» از نظر ادبی نیز اثری استثنایی است. نثر آن پر از طعنه، طنز تلخ، و گزارههای تند است؛ گویی نیچه با هر جمله، پتکی بر دیوار باورهای کهنه میکوبد. جملهها کوتاه، برقآسا و شاعرانهاند، و هرکدام میتوانند بهتنهایی اندیشهای عمیق را منتقل کنند.
او در این کتاب، بیش از آنکه استدلال فلسفی کلاسیک ارائه دهد، مینویسد تا بیدار کند؛ تا شوکه کند. نیچه با بیرحمی اندیشه را بر لایههای عادت و ترس فرو میکوبد و خواننده را وادار میکند تا حتی در باورهای شخصی خویش تردید کند.
تأثیر این کتاب بر قرن بیستم بسیار گسترده بود. اندیشمندان اگزیستانسیالیست مانند ژان پل سارتر، آلبر کامو و حتی فیلسوفان پستمدرن چون فوکو و دریدا از اندیشههای نیچه در این اثر الهام گرفتند.
او نخستین کسی بود که با شجاعت اعلام کرد:
«خدا مرده است، و ما او را کشتهایم.»
این جمله نه اعلام بیدینی، بلکه هشدار به دنیایی بود که معنایش را از دست داده است.
پس از «دجال»، فلسفهی غرب وارد مرحلهای تازه شد — مرحلهی بحران معنا، فروپاشی ارزشهای مطلق، و جستجوی دوبارهی حقیقت در درون انسان.
دانلود کتاب دجال نیچه (PDF)
کتاب «دجال» را میتوان مانیفست پایان و آغاز دانست — پایان عصر ایمانهای کور، و آغاز عصر آگاهی فردی. نیچه در این اثر، همچون پیامبری تاریک، انسان را به بازگشت به خویشتن فرا میخواند؛ به ایمان آوردن به زمین، به جسم، و به زندگی.
او ما را دعوت میکند تا از سایهی گناه بیرون بیاییم و با شجاعت، خالق ارزشهای نو شویم. شاید نیچه با زبان آتشین خود، جهانی را ویران کند، اما هدفش نه ویرانی، بلکه آفرینش دوبارهی انسان آزاد و آگاه است.
به همین دلیل، «دجال» همچنان یکی از مهمترین و خطرناکترین کتابهای تاریخ فلسفه است؛ خطری که نه از خشونت، بلکه از حقیقت میآید — حقیقتی که نیچه، همچون برق در شب، برای همیشه در اندیشهی بشر روشن کرد.
دانلود کتاب دجال شاهکار نویسنده و فیلسوف بزرگ معاصر: نیچه، را به دانشجویان و پژوهشگران فلسفه پیشنهاد میکنیم. این نسخه از کتاب دجال که توسط کاربران کافهکتاب ارسال شده است، نسخهای بسیار نایاب و قدیمی، چاپ سال ۱۳۵۵ خورشیدی میباشد.
برای دانلود این کتاب، ابتدا باید عضو سایت بشوید.
پس از عضویت، لینک دانلود این کتاب و همهی کتابهای سایت برای شما فعال میشوند.
(قبلا عضو شدهاید؟ وارد شوید)