“گاتها” یا “گاهان” تنها بخش از اوستای قدیمی و اصیلی است که بر زبان زرتشت، پیامبر ایرانی جاری گشته و به دست توانمند او نوشته شده است. این نسک بدون تغییر و تحریف حتی پس از حمله اسکندر گجستک و سوزاندن اوستا، سالم مانده و در دوره ساسانی که اوستا بازنویسی شد در دل اوستای دستنویس موبدان جای گرفته و هماره مقدسترین بخش آن بوده است.
اوستایی که در دوره ساسانی گردآوری شد از بخشهای مختلفی تشکیل میشد. برای نمونه، بخشهایی از یشتها و یسنا، بازمانده از باورهای اساطیری ایرانیان پیش از زرتشت بود. بخشهایی چون هفتهات بازمانده از دوران زرتشت بود و بخشهایی چون وندیداد نوشته شده در دوره اشکانی و ساسانی. در این میان تنها گاتهاست که مستقیم از زبان زرتشت جاری شده و تا دوره ساسانی و سپس تا امروز خود را رسانده است.
دلیل عدمتحریف گاتها، زبان بسیار قدیمی و فراموش شده آن میباشد، چون زبان آن برای مردمان دوره میانه (زبان پهلویِ اشکانیان و ساسانیان) ناشناخته بود بنابراین فقط آن را روخوانی میکردند و چم (معنی) آنرا نمیدانستند و به این ترتیب این نسک با ارزش و بسیار مقدس از کلام زرتشت، از فراز و نشیب روزگار گذشته و امروز به همان شکل زمان سرایش آن توسط زردشت، به دست ما رسیده است.
نسخه نخستین که برای دانلود پاکنژادان آریایی قرار دادهایم، کاملترین و معتبرترین ترجمه و برگردانِ حال حاضر نسک مقدس گاتها؛ برگردان استاد ابراهیم پورداوود میباشد. همچنین نسخه دوم برگردان پیر موبد زرتشتی، استاد فیروز آذرگشسب، نسخه سوم از برگردان موبدِ زرتشتی؛ رستم شهزادی است و چهارمین نسخه برگردان دکتر خسرو خزاعی میباشد.
وانگهی نسخههای اول و سوم شامل متن اصلی به خط دین دبیره میباشد. همیدون برگردان استاد پورداوود و پس از آن موبد آذرگشسب، از اعتبار بیشتری برخوردار است و نسخه موبد شهزادی و همینطور خسرو خزاعی بیشتر بر پایه احساسات و دارای لحنی شعرگونه و احساسی است که باعث تحریف در برخی ابیات و از اعنبار کمتری برخوردار هستند.
پیشنهاد کافه کتاب: دانلود کتاب زرتشت و زرتشتیان
برای دانلود این کتاب، ابتدا باید عضو سایت بشوید. پس از عضویت، لینک دانلود این کتاب و همهی کتابهای سایت برای شما فعال میشوند.
من میخواهم بیشتر بدانم تا خوبتر درکش کنم
zarathustra با تلفظ: ذراتاوسترا. دومعنی دارد. یکی: ذرات به او تعلق دارند. و دیگری: او از ذرات تشکیل گردیده است. zoroastra با تلفظ: زور او است را. دومعنی دارد. یکی: نیرو به او تعلق دارد. و دیگری: او نیرو است. با تلفظ: زورو آسترا: یک معنی حاصل میشود: ستاره نیرومند که اشاره به خورشید است. این جملات اشاره به دو جهانبینی و یا دو باورند که در بین ایرانیان باستان پیش از عصر زرتشت مرسوم بودهاند. یکی اینکه هستی از ذرات تشکیل گردیده است و این ایده توسط متفکر یونانی به نام دموکریت دریافت گردیده و به نطریه اتمی تبدیل شده است. دیگری اینکه هستی دارای نیرو بوده و یا اینکه هستی نیرو میباشد. در علم فیزیک عصر جدید با چهار نیرو مواجه هستیم نیروی جاذبه؛ نیروی الکترو مغناطیس؛ نیروی ضعیف و نیروی قوی هستهای. دانشمندان احتمال میدهند که این چهار نیرو در لحظات اولیه وقوع مهبانگ یک نیروی واحد و یگانه بودهاند و در طول لحظات کوتاه اولیه انبساط کیهان به چهار جلوه تجلی یافته و به ظهور رسیدهاند. والدین زرتشت این دو جهانبینی را در قالب دو عبارت یا دو جمله کوتاه بصورت نام بر روی فرزند خود نهادهاند. کلمات و الفاظ این دو جمله با زبان فارسی امروز مطابقت کامل دارند، اما از لحاظ دستوری و جملهسازی متفاوتاند. کلمهشناسان و واژهسازان یونان باستان با رعایت صداقت در امر امانتداری ، فواصل خالی بین کلمات این دو جمله را حذف کرده و آن دو عبارت را به دو کلمه تبدیل نموده و از این طریق دو نام مختلف را در ادبیات غرب برای زرتشت در حافظه تاریخ حفظ و به یادگار گذاشتهاند و این حقیر از این بابت اول سپاسگزار خداوند و دوم خلاقیت فکری یونانیان باستان. مطمئنم که پژوهشگران ایرانی دوستدار آیین و فلسفه و جهانبینی زرتشت هنوز به حقایق اشاره شده در بالا دست نیافتهاند. همچنین ایرانیان باستان به این حقیقت دست یافتهاند که طبیعت و هستی تنها دارای یک نظم و سامان نیستند بلکه ۷ تا. اما به علت پایین بودن سطح شناخت و دانش نتوانستهاند که چگونگی ظهور این هفت نظم و سامان را شرح و توضیح دهند و این ایده پر ارزش را از طریق مراسم چیدن سفره هفتسین در عید نوروز به یادگاری گذاشتهاند تا بر اثر ترکار سالانه در خاطره تاریخ محفوظ بماند و بقاء یابد، با این امید که آیندگان بتوانند راز آنرا کشف نمایند و توضیح دهند. همانطور که هندوان باستان زنجیره تولد و مرگ یعنی سم سرا را کشف نموده بودند و به علت عدم آگاهی از تسلسل تولد و مرگ کیهان یا سم سرای کیهانی، آن کشف پرارزش را از طریق حلول روان تبیین نمودهاند که از دیدگاه علمی عصر جدید اعتبار حقیقت داشتن را بطور کامل از دست داده است. تولد و مرگ های بیشمار افراد انسانی تنها همراه و همگام با تولد و مرگ های خود کیهان امکانپذیر و میسّر میباشند و نه از طریق جدایی روح و روان و جان از بدن پس از مرگ و رفت و آمد آنها بین مراتب هستی یا عوالم لاهوت و جبروت و ملکوت اعلا و سفلا و ناسوت و یا عوالم عقل و خیال و طبیعت صدرایی و یا عوالم ایدهها و محسوسات افلاطونی و یا عوالم دنیوی، برزخی و آُخروی دین اسلام و یا جهان فانی و باقی شاعران و ادیبان و عارفان فارسی زبان. انسان با تمامی موجودیت خود به همراه طبیعت و کیهان از حالت کمال مطلق بهشتی هستی در سیر نزولی منزل به منزل و وادی به وادی تحول یافته و به این حالت ناسوتی-شهودی رسیده است و در سیر صعودی دوباره همین مسیر را به همراه طبیعت و کیهان، منزل به منزل و ایستگاه به ایستگاه طی خواهد کرد و به حالت اولیه بازخواهدگشت و آنهم از طریق وقوع مهبانگهای هفتگانه بیشمار بر اثر نوسانات متوالی انبساط و انقباض. لذا قیامت دینی و دادگاه عدل الهی هرگز برپا نخواهند گردید و هیچ انسانی از طرف خداوند متعال مورد استنطاق و بازپرسی و بازجوئی قرار نخواهد گرفت و هیچ انسانی مورد ملامت و سرزنش قرار نخواهد گرفت و به عذاب خلد یا دائمی و موقتی در شعلههای آتش سوزان جهنم محکوم نخواهد گردید. نتیجه اینکه پندار و گفتار و کردار و یا اعمال نیک و بد انسان در طول سفر خلقت و آفرینش هیچگونه تاثیر مثبت و منفی بر سعادت غائی و نهائی انسان نخواهند داشت.
امید اینکه این پندار نیک به گوش دل و باطن انسانی های دوستدار حقیقت و حکمت الهی و معنا و مفهومدار بودن حیات انسانی و هدفمند بودن خلقت و آفرینش برسد. ایدههای پاداش بهشتی و کیفر دوزخی ریشه در ناپختگی فهم و عقل محدود و ناچیز بشری در اوایل بیداری تاریخی دارد و نه در فهم و عقل و قدرت و علم و حکمت و رحمت و عشق و محبت و صبر مطلق و بیکران خداوند و ایزد دانا و توانا.
با عرض سلام و تقدیم احترام،
نکات ظریفی در گات ها نهفته است که تاکنون در مقابل دید پژوهش گران پنهان مانده اند.
الف – برگشت به حالت و یا وضعیت اولیه هستی که آرزوی زرتشت بوده است، از چه طریقی صورت خواهد پذیرفت؟ آیا از طریق برترین قربانی یعنی قربانی خودِ خویش در مقایسه با قربانی حیوانات یا از طریق وقوع مهبانگهای متوالی بر اثر نوسانات متواتر انقباض و انبساط خود هستی؟ از دیدگاه علم کیهانشناسی عصر جدید، انقباض مجدد محتوای کیهان و انبساط دوباره آن و متعاقب آن بازگشت نور و حیات و نوسازی کل گیتی یکسوم (۳۳,۳۳ درصد) حقیقت دارد. طرفداران ایدههای زرتشت، میتوانند این نظریه علمی را غایتشناسی کنند و نظم و سامانهای نوین کیهانی مورد نظر زرتشت را شرح و توضیح دهند.
ب – زرتشت از طریق برگزاری مراسم قربانی و سرودن شعر با کمک پندار نیک و نظم نیک کیهانی به اهورامزدا یاری دهد که وضعیت عالی اولیه هستی را مجددا برقرار نماید و در معامله هدایا پاداش پندار و گفتار و کردار راستگویان نیکاندیش داده شود و دروغگویان هم به سزای عمل خود برسند. اما حقیقت این است که اهورامزدا یا خداوند خود هستی بیکران می باشد و در روند تحول کلی هستی از حالت و وضعیت محض و نیکوی بهشتی در سیر نزولی به حالت و واقعی و عینی و قابل شهود برای انسان و رجعت و بازگشت از این حالت به حالت اولیه در سیر صعودی، نیازی به هیچ نیروی دیگری ندارد چه رسد به برگزاری مراسم قربانی و سرودن شعر و بنیانگذاری دین و آیین و اختراع یوغ های سنگین و سبک شرایع گوناگون مذهبی.
پ – هستی کل (اهورامزدا یا خداوند) دارای هفت مرتبه اصلی میباشد و هرکدام از این مراتب هفتگانه دارای لایهها یا مراتب فرعی بیشمار (البته بیشمار از دید محدود انسانی) میباشند که هرکدام بین دو حد پایینی و بالایی محصورند؛ یکی نقصان کامل و دیگری کمال کامل. هرکدام از این لایهها مملو از اسماء و صفات الهیاند. این لایهها هرکدام در مرتبه اصلی خویش از طریق وقوع مهبانگهای هفتگانه در قالب یک عالم شهودی خاص و ویژه خویش به ظهور میرسند و توسط انسان تجربه میگردند. تا زمانیکه کلیه این لایهها در نیم سَفَرهای نزولی و صعودی به ظهور نرسند، سفر خلقت پایان نخواهد یافت و حالت و وضعیت اولیه هستی برقرار نخواهد گردید. هستی همیشه در طول سفر تحولی و ظهوری خود دارای هفت نظم و سامان طبیعی و کیهانی میباشد که دوبار مادیاند و پنج بار روحی.
ت – دو حقیقت بنیادی و ژرف در هستی انسان موجود میباشند که با حواس پنجگانه قابل دریافت نمیباشند. این دو حقیقت در طول تاریخ بشریت در مقابل حواس بیرونی و باطنی انسان مثل یک گنج پربها پنهان باقی مانده و به هیچ انسان دیگری تاکنون الهام نگردیده است. این دو حقیقت بطور مختصر به شرح زیر می باشند :
۱ – برخلاف تصور خاص و عام کلیه افراد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی و عشقی به شکل سنتی یا کلاسیک آن یعنی “یا مرد یا زن” نبوده بلکه پنج نوع متفاوت و مستقل از هم.
۲ – همچنین کلیه افراد انسانی تنها دارای یک من یا یک خود یا یک خویشتن و یا یک نفس واحد و یگانه و منحصر به فرد نیستند بلکه ۱۰ تا.
بدون در نظر گرفتن این دو حقیقت ژرف ، تعیین مراتب هستی و تعداد آنها بطور حقیقی و مطابق با واقعیت عینی (مبرا و منزه از خیالت و اوهامات واهی) مطلقا غیرممکن میباشد. و بدون در نظر گرفتن نوسانات کیهانی، تعیین روند و مسیر و روش و طریقه ظهورات هفتگانه هستی بطور حقیقی و مطابق بر واقعیت غیرممکن.
امیدوارم که دوستداران حقیقت به نکاتی که اشاره شد الطاف توجه داشته باشند. در پایان یک اشاره جنبی و شاید غیر مهم: حرف سین در واژه “هفت سین” حرف اول هفت شیء مختلف نیست بلکه حرف اول واژه “سامان ” میباشد به معنای نظم. که اشاره به هفت نظم و سامان کیهانی دارد. هفت آسمان و زمین دین اسلام هم بطور همزمان و طبقه بر طبقه وجود ندارند بلکه از طریق وقوع مهبانگهای هفتگانه پشت سر هم ایجاد میشوند. شاید این اشارات، راز نهائی عدد هفت را هم بیان داشته باشد. هفده رکعت نماز و پنج بار اقامه نماز در طول شبانه روز در دین اسلام، احتمالا اقتباس عددی هفده سرود و پنج بخش گاتهای زرتشت باشد.
دستتون درد نکنه، عالی
با درود و سپاس برای کوشش ارجمند شما
پیوندهای «موبد رستم شهزادی» و «دکتر خسرو خزاعی» جابهجاست
با سپاس
اصلاح شد.